غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چو ناز او به ميان تيغ دلستانى بست





  • چو ناز او به ميان تيغ دلستانى بست
    به دست جور چو داد از شكست عهد عنان
    به بحر هجر چو لشگر شكست كشتى جان
    ز پاى گرگ طمع دست حرص بند گشود
    تو از طلب به همين باش و لب مبند كه يار
    تو اى سوار كه بردى قرار و طاقت ما
    به روى من تو در مرگ نيز بگشائى
    كمند مهر چنان پاره كن كه گر روزى رقيب بار سكون بر در تو گو بگشا
    رقيب بار سكون بر در تو گو بگشا



  • سر نياز به فتراك بدگمانى بست
    به ياد طاقت ما عهد هم عنانى بست
    اجل ز مرحمت احرام بادبانى بست
    چو ناز او كمر سعى در شبانى بست
    زبان يك از پى ارنى ولن ترانى بست
    بيا كه دزد هوس دست پاسبانى بست
    اگر توان در تقدير آسمانى بست
    شوى ز كرده پشيمان به هم توانى بست كه محتشم ز ميان رخت كامرانى بست
    كه محتشم ز ميان رخت كامرانى بست


/ 626