غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

محتشم کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نيست





  • با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نيست
    مرغ دل كامد به سويت چون كنم ضبطش كه هيچ
    اى اجل چندان كه خواهى كامرانى كن كه هست
    كرده از بي اختياريهاى مستى امشبم
    بس كه دل گم گشته در نخجيرگاه دلبران
    عشوه مي خواهد به آن بزمم كشاند مو كشان محتشم فرياد ميكن تا به تن آرد كه هست
    محتشم فرياد ميكن تا به تن آرد كه هست



  • كه امشب تير تغافل در كمان ناز نيست
    رشته اى برپاى اين گنجشك نوپرواز نيست
    دشت پر صيد و خطا در شست صيدانداز نيست
    مخزن رازى كه خود هم محرم آن راز نيست
    نيست گنجشكى كه رد چنگال صد شهباز نيست
    ناز مي گويد مرو زحمت مكش در باز نيست داد زن چندان كه گوش كس برين آواز نيست
    داد زن چندان كه گوش كس برين آواز نيست


/ 626