كاكل كه سر نهاده به طرف جبين تو
كاكل كه سر نهاده به طرف جبين تو كين منت نشسته به خاطر مگر رقيب عمرى دميد بر تو دل گرم بافسون هشدار اى غزال كه صد جا نشسته اند زين دستبردها چو نگين در حصار باش گر پى برى به كج نظري هاى مدعى غيرت نگر كه ميرم اگر وقت كشتنم اى محتشم اگر به مه من رسى بگو
اى محتشم اگر به مه من رسى بگو
صد فتنه مي كند به سر نازنين تو حرفى ز كينه ساخته خاطر نشين تو وز كين نگشت گرم دل آهنين تو صيد افكنان دست هوس در كمين تو تا هست ملك حسن به زير نگين حاصل شود به راستى ما يقين تو گيرد ز رحم دست تو را آستين تو كز هجر مرد عاشق زار حزين تو
كز هجر مرد عاشق زار حزين تو