غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سیف الدین محمد فرغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • همچو من وصل تو را هيچ سزاوارى هست؟
    ديده ى دهر به دور تو نديده است به خواب
    اى تماشاى رخت داروى بيمارى عشق
    هر كجا دل شده اى بر سر كويت بينم
    گر من از عشق تو ديوانه شوم باكى نيست
    هر كه روى چو گلت بيند داند به يقين
    گر بگويم كه مرا با تو سرو كارى نيست
    هر كه را كار نه عشق است اگر سلطان است
    تا زر شعر من از سكه ى تو نام گرفت
    گر بگويم كه مرا يار تويى بشنو، ليك سيف فرغانى نبود بر يارت قدرى
    سيف فرغانى نبود بر يارت قدرى



  • يا چو من هجر تو را هيچ گرفتارى هست؟
    كه چو چشمت به جهان فتنه ى بيدارى هست
    خبرت نيست كه در كوى تو بيمارى هست
    گويم المنةلله كه مرا يارى هست
    كه چو من شيفته در كوى تو بسيارى هست
    كه ز سوداى تو در پاى دلم خارى هست
    قاضى شهر گواهى بدهد كارى هست
    تو ورا هيچ مپندار كه در كارى هست
    هر درمسنگ مرا قيمت دينارى هست
    مشنو اى دوست كه بعد از تو مرا يارى هست گر دل و جان تو را نزد تو مقدارى هست
    گر دل و جان تو را نزد تو مقدارى هست


/ 124