آه درد مرا دوا كه كند؟ چون مرا دردمند هجرش كرد از خدا وصل اوست حاجت من من به دست آورم وصالش ليك دادن دل بدو صواب نبود لايق است او به هر وفا كه كنم دى مرا ديد، داد دشنامى اى توانگر به حسن غير از تو وصل تو دولتي ست، تا كه برد؟ جان به مرگ ار زتن جدا گرددسيف فرغانى از سر اين كوى سيف فرغانى از سر اين كوى
چاره ى كارم اى خدا كه كند؟ غير وصلش مرا دوا كه كند؟ حاجت من جز او روا كه كند؟ ملك عالم به من رها كه كند؟ در جهان جز من به اين خطا كه كند؟ راضيم من به هر جفا كه كند اين چنين لطف دوست با كه كند؟ جود با همچو من گدا كه كند؟ ذكر تو طاعتي ست، تا كه كند مهرت از جان به من جدا كه كند؟چون تو رفتى حدي ما كه كند؟ چون تو رفتى حدي ما كه كند؟