قصه قصر شیرین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصه قصر شیرین - نسخه متنی

اصغر کاظمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيست و سه سال پيش، صدام حسين حاكم بغداد شد.

او براى فريب مردم عراق، ايرانيان را آتش پرست ناميد.

دشمنى او با ايران خيلى جدّى و آشكار بود.

هر خانواده عراقى كه نشانى از ايران داشت، شناسايى شد، اموالش به غارت رفت و پابرهنه و بى چيز، آواره مرزها شد.

قصر شيرين از آواره هاى عراقى كه بى پناه و گرسنه بودند، پر شد.

ديگر رفت و آمد كاروان هاى بازرگانى به سمت مرز كم شد؛ بسيار كم.

عراقى ها اسلحه و مهمات فراوان تهيه كردند.

به تعداد سربازان آنان هر روز اضافه شد.

ديگر خط مرزى وضعيت آرام گذشته را نداشت.

هر روز صداى شليك گلوله و انفجار بمب مى آمد، از فاصله دور و نزديك.

صداى انفجار مانند نواختن طبل است.

پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها با اين صدا آشنا بودند.

طبل جنگ در حال نواختن بود.

صدام حسين خود را سردار قادسيه ناميد.

سال 1359 بود و در آخرين روز از ماه شهريور عراقى ها وارد خاك ايران شدند.

كوه آق داغ روى خط مرزى است.

آق داغ خيلى زود اشغال شد.

ديده بان عراقى ها روى قلّه بود.

ديگر رفت و آمدهاى داخل و خارج قصر شيرين از نگاه دشمن پنهان نبود.

ديده بان مى ديد و توپخانه مى كوبيد.

مزارع و باغ ها سرسبزى خود را به سرخى و سياهى آتش و دود دادند.

عراقى ها به پاسگاه هاى مرزى حمله كردند.

فشار عراقى ها براى اشغال پاسگاه ها خيلى زياد بود قصرشيرين، هدف بزرگ آنان بود.

ارتش ايران آمادگى لازم را نداشت.

مردم همراه نيروهاى نظامى شدند.

با دست خالى و كمترين سلاح در برابر دشمن مقاومت كردند.

هواپيماهاى عراقى آسمان آبى قصر شيرين را سياه كردند.

فرماندارى و شهردارى قصر شيرين بمباران شد.

ميدان مرزبانى هم كه ساختمان دادگسترى، اداره مرزبانى و شهربانى در آن بود در چند نوبت بمباران شد.

در بمباران ها و انفجارها اوّل برق شهر بود كه قطع شد، بعد سيم هاى تلفن.

تعدادى از خانه ها آب داشتند وتعدادى هم نداشتند.

در آن زمان قصر شيرين ده هزار نفر جمعيت داشت.

نيمى از مردم آواره كوه و بيابان و نيمى هم در شهر بودند.

قصرى ها ماندند و از شهر خود دفاع كردند.

آنان در انتظار كمك از سراسر ايران بودند.

توپخانه ارتش در بيست كيلومترى جنوب شهر بود؛ كنار ايستگاه تقويت راديو و تلويزيون؛ نزديك سه راهى نفت شهر.

توپخانه مرز را مى كوبيد حتى داخل خاك عراق را (پادگان نظامى و جاده مرزى

خانقين).

عراقى ها از اين جاده به آسانى مى توانستند به قصر شيرين برسند.

آتشبارى توپخانه ضربه سختى بود.

/ 8