آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

رضا برنجکار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

11 - اهل الحديث


مكتب اهل الحديث، افزون بر اينكه خود يكى از نخستين جريانها و گرايشهاى مهم اعتقادى در اسلام به شمار مىرود، در پيدايش مكتب اشعرى نيز تاءثير فراوان داشته است. از اين رو قبل از بحث درباره مكتب اشعرى، بهتر است به اجمال روش و آراى اين گروه را نيز از نظر بگذرانيم.


جريان اهل حديث در اصل يك جريان فقهى و اجتهادى بود. به طور كلى فقيهان اهل سنت از نظر روش و شيوه به دو دسته كلى تقسيم مىشوند: گروهى كه مركز آنان عراق بود و در يافتن حكم شرعى افزون بر قرآن و سنت، از عقل نيز به گسترده ترين معناى آن استفاده مىكردند. آنها قياس (159) را در فقه معتبر مىشمردند و حتى در برخى موارد، آن را بر نقل مقدم مىداشتند. اين گروه به «اصحاب راءى»، معروف شدند كه در راءس انها ابو حنيفه (م. 150 هـ ق) قرار داشت.


گرون ديگر كه مركز آنان سرزمين حجاز بود، تنها بر ظواهر قرآن و حديث تكيه مىكردند و عقل را به طور مطلق انكار مىنمودند. اينان به «اهل الحديث» يا «اصحاب حديث» مشهور بودند و در راءس آنها مالك بن انس (م. 179 هـ ق) محمد بن ادريس شافعى (م. 204 هـ ق) و احمد بن حنبل (م. هـ ق) قرار داشتند.(160)


اهل الحديث، شيوه فقهى خويش را در عقايد نيز به كار مىگرفتند و آنها را تنها از ظواهر قرآن و احاديث اخذ مىكردند. آنان نه تنها عقل را به عنوان يك منبع مستقل براى استنباط عقايد قبول نداشتند، بلكه مخالف هرگونه بحث عقلى پيرامون احاديث اعتقادى بودند. به ديگر سخن، اين گروه هم منكر كلام عقلى بودند كه در آن عقل منبع مستقل عقايد است، و هم مخالف كلام نقلى بودند كه در آن عقل لوازم عقلى نقل را استنباط مىكند. آنها حتى نقش دفاع از عقايد دينى را نيز براى عقل نمى پذيرفتند. معروف است كه وقتى شخصى از مالك بن انس درباره آيه «الرحمن على العرش استوى» (طه:5) پرسش كرد، او در پاسخ گفت: «استوى خدا بر عرش معلوم، كيفيت اين استوا مجهول، ايمان به آن واجب، و سؤال درباره آن بدعت است».(161)


به هر حال، اهل حديث با هرگونه انديشه ورزى در حوزه دين مخالفت مىورزيدند و علم كلام را از اساس انكار مىكردند. معروفترين چهره اين گروه، احمد بن حنبل اعتقاد نامه اى دارد كه در آن عقايد اساسى اين گروه را بيان كرده است. خلاصه اى از اين اعتقادات چنين است:


1: ايمان، قول و عمل و نيت است. ايمان درجات دارد و قابل ازدياد و نقصان است. در ايمان استثنا وجود دارد، يعنى اگر از شخصى درباره ايمانش سؤال شد، بايد در پاسخ بگويد: مؤمن هستم انشاءالله (اگر خدا بخواهد)؛


2. هر چه در جهان رخ مىدهد، قضا و قدر الهى است و انسانها از قضا و قدر گريزى ندارند. همه افعال انسانها از جمله زنا، شرب خمر، سرقت و غيره به تقدير خداست و در اين باره كسى نمى تواند به خدا اعتراض كند. اگر كسى گمان كند خدا براى گناهكاران طاعت خواسته است، اما آنها معصيت را اراده مىكنند، اين فرد مشيت بندگان عاصى را بر مشيت خداوند غالب و چيره دانسته است و افترايى بالاتر از اين، نسبت به خدا وجود ندارد. هر كس علم خدا به جهان هستى را باور داشته باشد بايد قضا و قدر الهى را نيز بپذيرد؛


3. خلافت و امامت تا روز قيامت از آن قريش است؛


4. جهاد بايد همراه امام باشد، خواه امام عادل باشد يا ظلم؛


5. نماز جمعه، حج و نماز عيدين (عيد قربان و عيد فطر) جز با امام پذيرفته نيست، اگر چه عادل و باتقوا هم نباشد؛


6. صدقات، خراج و فى ء در اختيار سلاطين است، حتى اگر ظالم باشند؛


7. اگر سلطان به معصيت امر كرد، نبايد از او اطاعت كرد، اما خروج بر سلطان ستمگر هم جايز نيست؛


8. تكفير مسلمانان به خاطر گناهانشان جايز نيست، مگر در مواردى كه حديثى وارد شده باشد؛ مثل ترك نماز، شرب خمر و بدعت؛


9. عذاب قبر، صراط، ميزان، نفخ صور، بهشت، جهنم، لوح محفوظ و شفاعت، همه حقند و بهشت و جهنم ابدى و جاودانى هستند؛


10. قرآن كلام خداست و مخلوق نيست، حتى الفاظ و صوت قارى قرآن نيز مخلوق نيست و كسانى كه قرآن را به هر شكل مخلوق و حادث بدانند، كافرند.(162)


اهل الحديث آراى ديگرى، مانند رؤيت خدا با چشم، جواز تكليف مالايطاق و اثبات صفات خبريه نيز دارند(163) كه در بحث از اشاعره به آنها خواهيم پرداخت.


/ 98