آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

رضا برنجکار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تاريخ پيدايش و گسترش مذهب اهل حق


درباره تاريخ پيدايش فرقه هاى اهل حق اختلاف نظر وجود دارد و در اين باره مدارك مستندى در دست نيست. در كتابهاى قديمى كه تا قرن پنجم نگاشته شده، نامى از اهل حق ديده نمى شود. اگر ملاك اهل حق بودن را صرفا غلو درباره امام على عليه السلام بدانيم در اين صورت، تاريخ پيدايش اين فرقه به زمان امام على عليه السلام مىرسد زيرا در زمان آن حضرت، برخى او را به درجه خدايى رساندند و حضرت با آنها برخورد شديدى كرد. ما اگر اهل حق را فرقه اى خاص با مجموعه اى از آرا و عقايد كه هم اينك مركز آنها در غرب ايران است بدانيم، در اين صورت تعيين دقيق تاريخ پيدايش آنان ممكن نيست و تنها نقل قولهايى در اين باره وجود دارد.


بنا به كتاب نامه سرانجام كه از متون مقدس اهل حق است، اين مسلك از زمانى كه خداوند با ارواح آدميان به محاوره پرداخته و از آنان بر الوهيت خود اقرار گرفته است (عالم الست يا علم ذر) پى ريزى شده و برنامه آن در هر زمان و عصرى جزء اسرار پيامبران بوده و سينه به سينه از سلف به خلف مىرسيده است و نيز دنباله همان برنامه اى است كه امام على عليه السلام به سلمان و عده اى از ياران معدود خود تعليم داد و سپس در ادوار گونان اسرار اين گروه به اشخاص ديگرى از قبيل بهلول، بابا سرهنگ، بابا نااوس و سلطان اسحاق منتقل شده و آنان نيز به ديگران انتقال دادند.(209)


كتاب شاهنامه حقيقت كه از كتابهاى اهل حق به شمار مىرود، مؤسس و پايه گذار اهل حق را نصير معرفى مىكند و او را غلام حضرت على عليه السلام مىداند.(210)


برخى معتقدند اين آيين در قرن دوم توسط بهلول ماهى (م. 219 ق.) و يارانش با استفاده از عقايد و آرا و ذخاير معنوى ايران مانند آيين زردشتى، مانوى و مزدكى و با بهره گيرى از دين مبين اسلام و آيين مسيحى و كليمى و افكار فرقه هاى غالى پس از اسلام پى ريزى شده است.(211) همچنين گفته شده است كه مسك اهل حق در قرن سوم توسط شاه فضل ولى تاءسيس شده است.(212)


برخى ديگر بر آن اند كه در قرن چهارم مردى به نام مبارك شاه ملقب به شاه خوشين كه همچون حضرت عيسى عليه السلام متولد از مادرى بكر به نام ماما جلاله دانسته مىشود، در ميان ايلات لر ظهور كرد و آيين حقيقت را در ميان مردم شايع كرد. گفته مىشود و وعده داد كه پس از رحلتش روحش به جسم شخصى به نام سلطان اسحاق حلول خواهد كرد.(213)


در قرن هشتم (214) سلطان اسحاق (سحاك يا صحاك) در مناطق كردنشين بين ايران و عراق ظهور كرد. او در قريه برزنجه ناحيه شاره زور بخش حلبچه عراق به دنيا آمد امام پس از مرگ پدرش شيخ عيسى، به منطقه اورامان ايران مهاجرت كرد. اگر او را مؤسس فرقه اهل حق ندانيم، لااقل بايد او را بزرگترين مجدد و احياگر اين آيين دانست. او بود كه مذهبى با عقايد و آيين مشخص ابداع كرد و اهل حق را از مناطق مختلف كردنشين دور خويش جمع كرد و آنها را سازماندهى كرد.(215)


يكى از منابع مهم درباره آيين اهل حق مجموعه رسائلى است كه شامل شش بخش مىباشد و مجموعا نامه سرانجام يا كلام سرانجام ناميده مىشود. اين رسائل توسط سلطان اسحاق و يارانش نگاشته شده است. كتابهاى ديگرى نيز توسط ياران سلطان نوشته شده و از خود او نيز سرودهاى زيادى برجاى مانده است.


سلطان اسحاق براى تداوم آيين خود، يارانش را سازماندى كرد. ابتدا يكى از يارانش به نام پير بنيامين را به سمت پيرى و ديگر دوستش به نام داود را به سمت دليل برگزيد. سپس هفت تن از پيروانش را به عنوان هفت خاندان براى رهبرى فرقه خويش انتخاب كرد. بدين ترتيب خاندانهاى هفتگانه يارسان (مخفف يارستان به معناى ياران حق) تشكيل شد. اين خاندانها عبارت اند از: شاه ابراهيمى، يادگارى، خاموشى، عالى قلندرى، ميرسورى، مصطفائى، حاجى باويسى. در قرن در قرون يازدهم تا سيزدهم، چهار خاندان ديگر به نامهاى زنورى، آتش بگى، شاهياسى و بابا حيدرى تشكيل شد. در نتيجه هم اكنون در آيين پارسان يازده خاندان وجود دارد. به فرزندان هر يك از اين خاندانها سيد گفته مىشود كه وظايف خاصى بر عهده آنان است. سلطان اسحاق گذشته از خاندانها، به منظور سازماندهى اهل حق، دسته هاى ديگرى نيز ايجاد كرد و براى هر دسته وظايف خاصى تعيين نمود.


/ 98