ازدواج در اسلام
بانگاهي به كاركردهاي تربيتي و روانشناختيعلي احمدپناهيمقدّمه
بشر از نخستينروزهاي حضور خود بر عرصه خاك و شكوفاييجوانه هاي تأمّل و تدبير بر شاخسارحيات، به خوبي دريافته است كه خانوادهبهترين مأمن انسان و شايسته ترين كانونبراي تبلور سكون و اطمينان است. اين امرنشان مي دهد كه خانواده يكي از اساسيترين و طبيعي ترين نيازهاي انسان بهشمار مي آيد. بسياري از مشكلات روانيحاصل از تنش هاي زندگي روزمرّه توسط يكخانواده سالم و بهنجار التيام يافته،جبران مي شود. به همين دليل است كهتحقيقات انجام شده در زمينه مسائلخانواده، در مجموع نشان مي دهد كه افرادازدواج كرده به طور متوسط، سالم تر وخوشحال تر از آنهايي هستند كه ازدواجنكرده اند.1 البته خانواده مي تواند بهشكلي كاملا معكوس، به عنوان منبع مهمايجاد تنش در زندگي فرد باشد، ولي اگرمعيارهاي زندگي سالم در خانواده رعايتگردد، مي توان جلوي تنش ها را سد كرد وخانواده را به تعادل و سلامتي رساند.ازدواج و موفقيت در آن به عنوان يكواقعه اجتماعي، زيستي و فرهنگي، بهدليل نقش بنيادين آن در تشكيل خانوادهاز اهميتي بسيار برخوردار است، به گونهاي كه مي توان گفت: بدون ازدواج،خانواده مفهوم چندان روشن و واضحيندارد.2 ازدواج به عنوان سنگبناي اوليه خانواده و به عنوان عاملياساسي براي زوجيت و همدلي دو جوان وزمينه بالندگي و پيشرفت همسران به شمارمي آيد و انسان ها مي توانند در سايهانديشه و ايمان واقعي و در پناه زوجيتيشايسته، با اطمينان و صلابت، بر ناكاميها و فراز و نشيب هاي زندگي چيره شوند واز وادي هاي شكست، مصمّم و استوار عبورنمايند و بتوانند از گذرگاه اسفلالسافلين به سوي اعلا علّيين، كه همانمقصود خلقت است، راهي بگشايند. به هميندليل، متفكران اخلاقي و حقوقي جوامعبشري درصدد برآمده اند تا بر استحكاماين كانون بيفزايند و ازدواج، اين سنّتتغييرناپذير الهي را در جامعه، هر چهبيشتر تقويت كنند تا انسان ها ازدواجرا، كه يك نياز فطري و طبيعي نه تنهابراي انسان ها، بلكه حتي در ميان ديگرموجودات نيز به شكل هاي گوناگون وجوددارد، زمينه كسب كمال خويشتن بيابند، وبه قول جلال الدين رومي: بهرآن ميل است از ماده ز نر
تا بود تكميلكار همدگر
ميل اندر مرد و زن حق زاننهاد
ميل اندر مرد و زن حق زاننهاد
ميل اندر مرد و زن حق زاننهاد
1. كمالاتمعنوي
علّامه محمّدتقيجعفري در پاسخ اين سؤال راسل كه چرااسلام اين قدر به ازدواج بها داده و آنرا قانون قرار داده، گفته است: «اسلامبا ازدواج مي خواهد انسان واقعي به وجودآورد، و مسئله انسان و انسانيت مطرحاست.»12 ازدواج در فرهنگاسلامي، پيوندي مقدّس است كه موجب حفظدين،13 افزايش ثواب عبادات،14 و بهوجودآورنده مودّت و رحمت است. ازدواجهمچنين عاملي مؤثر در حفظ پاك دامني وطهارت دل هاست. رسول گرامي(صلي اللهعليه وآله)مي فرمايد:15 هر كس مي خواهدخدا را در حال پاكيزگي و طهارت ملاقاتكند به وسيله ازدواج عفّت پيشه سازد.16به وسيله ازدواج، يكي از سركش تريننيروها يعني غريزه جنسي، ارضا شده، ميلبه انحراف در انسان كاهش مي يابد و درواقع، هواي نفس، كه منشأ بسياري ازناهنجاري هاست، تا حد زيادي مهار ميگردد و مهار هواي نفس از يك سو، و رحمت ومودّت الهي كه در ازدواج حاصل مي شود ازسوي ديگر، موجب كمال نفس و نورانيت دلمي گردد; زيرا كسي كه به طرف گناه وناهنجاري نرود و مشمول عنايات الهيباشد، به نورانيت درون و قلب نايل ميگردد.2. عفّت و دوري ازگناه
در اثر ازدواج غريزهجنسي، كه يكي از قوي ترين غرايز انسانياست، در مسير طبيعي خود قرار مي گيرد واين پديده به نوبه خود، موجب مي گردد تاانسان از گناهاني كه به خاطر ميل جنسيانجام مي دهد تا حد زيادي مصون بماند وهيچ گاه دامن خود را به روابط جنسينامشروع، كه از نظر دين جزو گناهانكبيره است، آلوده نسازد. همچنين ازدواجموجب مي گردد تا انسان در مسير كمال وخودسازي معنوي بيشتر قدم بگذارد و خودرا از گناه دور سازد. پيامبر اكرم(صليالله عليه وآله)مي فرمايد: هر كس در آغازجواني ازدواج كند شيطاني كه مأمور اوستفرياد مي زند: اي واي! او دو ثلث دينش رااز دسترس من حفظ كرد، و ثلث ديگر را هممي تواند با تقوا حفظ كند.17 حضرت رسول(صلي الله عليه وآله)همچنيندرباره حفظ عفّت به واسطه ازدواج ميفرمايد: اي گروه جوانان! هر يك از شما كهمي تواند ازدواج كند، اقدام نمايد; زيراازدواج موجب مي گردد تا چشم و دامنانساناز گناه باز داشته شود و عفّت انسان حفظگردد.18 به گفته دانشمنداناخلاق، انگيزه اصلي گناهان و انحرافاتاخلاقي و تربيتي، سه قوّه است: 1. قوّهشهويه; 2. قوّه غضبيه; 3. قوّه وهميه. اينسه قوّه در مرز تعديل خود، در وجودانسان براي دفع مفاسد و جلب ارزش هالازمند. نيروي غضب براي دفاع و مبارزهبا تجاوزات بيگانه، نيروي شهوات درمسير طبيعي براي بقاي نسل و لذت ها وتفريحات سالم، و نيروي وهميه براي كسبامور عادي در حدّ طبيعي لازم است. وليطغيان و يا تعطيل آنها موجب افراط وتفريط شده، انگيزه انحراف و فساد خواهدگرديد. در قوّه شهويه، مهمترين عامل تعديل صحيح آن در شهوت جنسي،«ازدواج» است. ازدواج موجب كنترل اينقوّه شده، آن را از تجاوز و طغيان باز ميدارد. وقتي جلوي طغيان شهوات گرفته شود،زمينه براي كسب عفّت و دوري از گناهمهيّا مي گردد و انگيزه گناه از بينخواهد رفت. غريزه جنسي مانندآب رودخانه، مايه حيات است. اگر در جلويآن سدّي بسته شود و دريچه اي پشت سر آنقرار گيرد، آب هاي رودخانه، مايه حياتدام ها و گياهان خواهد بود و جمع شدن آبنه تنها موجب ضرر و سيلاب نمي گردد،بلكه با باز كردن سد در هنگام نياز بهآب، مي توان از آن استفاده بهينه ومنطقي نمود. كنترل شهوات و ارضاي آن ازطريق ازدواج، مانند آب رودخانه و پشتسد، مايه حيات و به ارمغان آورنده عفت وپاك دامني در جامعه است.193.احساس مسئوليت
انسانتا وقتي تنهاست، بيشتر به فكر خود است وحركت او به سوي بي بندوباري و هرزگي،چندان دور از انتظار نيست، بخصوص اگردين نداشته باشد، احساس مسئوليت هم نميكند; ولي اگر ازدواج كرد، فكر مي كند كهتنها نيست، بلكه پيش وجدان خود،مسئوليت زن و فرزند نيز را بر عهده دارد.از اين رو، حركت او به سوي بي بند و باريدشوار مي نمايد و ازدواج مانند سدّي درسر راهش، او را كنترل مي كند. شواهد بسياري وجود دارد كه جوانانبسياري پس از ازدواج، سر به راه شده اندو سبك سري و بيراهه رفتن هاي گذشته راترك نموده اند. اين سخن نُقل مجالس شدهاست كه جوانان ازدواج كرده در گفتار خودمي گويند: «ما ديگر ازدواج كرده ايم ومثل سابق نمي توانيم به هر جا برويم.براي ما كه زن و بچه داريم، عيب است بههر راهي پا بگذاريم.» اين همان«احساس مسئوليت» است كه به اين صورتجلوه مي كند. احساس مسئوليت پايه مراقبتو كنترل و دوري از هرزگي و اعتياد و سايرانحرافات خواهد شد. احساس مسئوليت همانوجدان اخلاقي و «نفس لوّامه» است كه نقشبسياري در پاك زيستي و انضباط رفتاريدارد. وجدان اخلاقي و احساسمسئوليت در حقيقت، دادگاه كوچكي دردرون جان انسان است. هنگام كار نيك،احساس آرامش دروني به وجود مي آورد وروح انسان را لبريز از شادي و نشاط ميكند، و هنگام خطا و جنايت، طوفاني از غمو اندوه در درون جان پديد مي آورد. چنيناحساسي قطعاً نيروي مهمي براي جلبسعادت و دوري از هرگونه انحراف است.آري، ازدواج صحيح، نقش سازنده اي درايجاد چنين احساسي در انسان دارد.آثار اجتماعي و روان شناختيازدواج
1.آرامش و امنيت خاطر
مهمترين نيازي كه در پرتو ازدواج، برآوردهو تأمين مي گردد، نياز به آرامش و امنيتخاطر است. اين نياز، كه در سرشت انسانريشه دارد، چنان قابل توجه است كهخداوند منّان در قرآن كريم، ايجادآرامش خاطر از طريق ازدواج را يكي ازآيات خود معرفي كرده است. بنابراين، همسر موجب آرامش خاطر وامنيت دل است، و جوان را كه در اوايلجواني با احساس تنهايي، بيهودگي ونداشتن پناهگاه عاطفي، دست به گريباناست، به جايگاه امن رهنمون مي شود وموجب مي گردد تا همسران با اتّكا بههمديگر در مقابل امواج و گرفتاري هايزندگي مقاومت كنند و با اميدبخشيدن بههمديگر، به زندگي محبّت آميز خود ادامهدهند. امام رضا(عليهالسلام)درباره فوايد همسر شايسته ميفرمايد: «هيچ منفعتي بهتر از همسرشايسته نيست; همسري كه وقتي انسان او رامي بيند شادمانش گرداند و در موقع نبودناو، نگهدار ناموس و مالش باشد.»20 يعنيدرحضور او، به نوعي او را شادمان مي كند ودر غيبت او هم كاري مي كند كه اگر شوهرمتوجه عمل او گردد شادمان شود.2. توليد نسل
يكي ازثمرات بزرگ ازدواج، بقاي نسل بشريت استكه مطابق هدف آفرينش است. همسران جواناز طريق فرزنددار شدن موجب پيوند بيننسل ها مي گردند و با پرورش فرزندانصالح و مؤمن، در اصلاح جامعه انسانيشريك مي شوند و روح بندگي خالق متعالرا، كه هدف اساسي خلقت انسان است، درعرصه گيتي گسترش مي دهند. پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد:«ازدواج كنيد تا صاحب فرزند شويد. قطعاًمن به زيادي شما در روز قيامت بر امّتهاي ديگر مباحات مي كنم.»21 اين نكته بسيواضح و روشن است كه پيامبر گرامي(صليالله عليه وآله) به صِرف زيادي جمعيتمباحات نمي كند، بلكه مباحات پيامبراعظم(صلي الله عليه وآله) به خاطرجمعيتي است كه بندگي خدا كرده باشند واز طريق انجام وظايف ديني و انساني،موجب آباداني مادي و معنوي جهان گردند.3. سلامت و امنيتاجتماعي
ازدواج و تأسيسكانون خانواده، براي سلامت و امنيتجامعه مفيد است و زمينه ارتكاب جرم وبزه كاري را كم مي كند. آماري كه توسطمحققان علوم اجتماعي ارائه مي گرددمؤيّد اين مطلب است. در يك تحقيق ميدانيكه بر 500 تن از جوانان انگلستان انجامگرفت، اين نتيجه به دست آمد كه جوانانپس از ازدواج و تشكيل خانواده، كمتر بهانجام اعمال مجرمانه روي مي آورند وخلاف كاري و جرم در آنان كاهش مي يابد، ودر مقابل، افرادي كه مجرّدند به اعمالخلاف و بزه كاري اجتماعي بيشتري روي ميآورند و زمينه كارهاي ناهنجار در آنانبيشتر است.22 پيامبر گرامي(صليالله عليه وآله) مي فرمايد: «بيشتر اهلجهنّم مجردها هستند.»23 اين حديث شريف بهروشني دلالت مي كند بر اينكه گناه وناهنجاري در ميان مجرّدها بيشتر است وبه همين دليل، گرفتار آتش شده اند ووقتي گناه و ناهنجاري از طريق مجرّدهابيشتر شود، امنيت اجتماعي و سلامترواني اجتماع به مخاطره مي افتد. ويل دورانت، دانشمند معروف، دربارهترغيب به ازدواج و فوايد آن مي گويد:«اگر راهي پيدا شود كه ازدواج در سالهاي طبيعي انجام گيرد، فحشا، امراضرواني، تنهايي بي ثمر، عزلت ناپسند وانحرافات جنسي، كه زندگي را لكّه داركرده است، تا نصف تقليل خواهد يافت...عشق جنسي جوانان، زودتر از توانايياقتصادي شان فرامي رسد. ما نبايد از اينپيشامد رم كنيم و بگذاريم آن عشق افسردهشود و بميرد. ازدواجي كه بر پايه عشقتازه و نمرده دختر و پسر انجام مي شود،در طي سال هاي درازي، زندگي آنها رامعطّر و خوش بو مي كند، وگرنه عميق وطبيعي و آرماني نخواهد بود.»24 4. تقويت و تثبيت صفاتجنسي
عبور از مرحله كودكي و نايل شدن بهبزرگ سالي، نيازمند دست يابي به هويّتجنسي و نقش جنسيتي است كه اين دو بر اثرازدواج و انتخاب همسر تثبيت مي شود;زيرا وقتي در جامعه به فردي، «همسر» يا«شوهر» خطاب شود، در او اين حس را بهوجود مي آورد كه به مرحله بزرگ ساليرسيده است و از او انتظار مي رود تا مثليك بزرگ سال رفتار كند و از اين رو،احساس مسئوليت بيشتري نموده، سعي ميكند نقش جنسي خود را بهتر انجام دهد. درواقع، دختر و پسر به واسطه ازدواج، بهشناختِ خود، عمق مي دهند و زنانگي25 ومردانگي26 خويش را ابراز مي كنند و بهبسياري از دل مشغولي هاي خود پايان ميدهند و باورها و ارزش هاي محوري جامعهرا در درون خود تثبيت كرده، نسبت به آنمتعهد مي شوند، و در نتيجه، خود را ازپراكندگي نقش ها رهانيده، به انسجام درهويّت جنسي روي مي آورند. به بيان ديگر،ازدواج به ساختاري مي ماند كه پيوستهزنان و مردان را تحت تأثير قرار مي دهدتا به رفتار خود شكل منطقي دهند و از همهمهم تر، موجب مي شود تا احساس زن و مردبودن در آنان تقويت گردد.27 5.رشد و شكوفايي استعدادها
ازدواج زمينه بروز خلّاقيت ها وموفقيت ها را در همسران افزايش داده،همچنين موجب مي شود تا فضايل اخلاقي وانساني در آنان به فعليت برسد. وقتي ازمرد خانواده انتظار مي رود تا هنگامضرورت براي حمايت از خانواده خويش،ايستادگي كند. اين انتظار روحيه دفاع وجوان مردي را در او تقويت خواهد كرد.همچنين به وجود آمدن شرايط مادري برايزنان، موجب مي شود تا با تحمّل مشكلاتفرزندپروري و شوهرداري، به كمال روحيبيشتري برسند و روح خود را در اثرشكيبايي و ايثار بالنده كنند و از طريقمسئوليتي كه در خانه و خانواده دارند،به تلاش بيشتر روي آورند و استعدادهايخود را براي اداره مناسب خانواده به كارگيرند و در نتيجه، به موفقيت بيشترينايل آيند. دكتر افروز در اين باره مينويسد: «ازدواج، آغار لطيف ترين وگرمابخش ترين رابطه ها و به فعليترساندن همه استعدادها و قابليت ها وبهره مندي از عالي ترين تكريم هاست.»28سن مناسب ازدواج
يكي از مسائل اساسي در ازدواج، كهدرباره آن نظريات متفاوتي در ميانانديشمندان مطرح شده، بحث سن مناسبازدواج و همسرگزيني است. در اين باره،افراد تحت تأثير فرهنگ اجتماعي كه در آنزيست مي كنند، معيارهايي بيان نمودهاند. اما اگر بخواهيم بدون تأثيرپذيرياز آداب و رسوم اجتماعي و بدون توجه بهنظريات متناقض در اين زمينه، به بررسيموضوع به طور واقع بينانه بپردازيم،بايد چند مطلب را مورد توجه قرار دهيم:الف. وقتي انسان به درون خودتوجه مي كند و خواسته هاي غريزي را بدونلحاظ آداب و رسوم و قراردادهاياجتماعي، در نظر مي گيرد، متوجه ايننكته مي شود كه بعضي از نيازهاي انسانبه قرارداد اجتماعي و آداب و رسوم بستگيندارد و هر زماني كه احساس نياز شودبايدبرآورده گردد. درست همان گونه كه دروجودانسان نياز به غذا و آب وجود دارد و درموقع تشنگي بايد آب بياشامد و در موقعگرسنگي غذا بخورد، نياز به ازدواج وتشكيل خانواده، يك نياز فطري و درونياست كه خداوند متعال از روي حكمت ومصلحت، اين نياز مقدّس و اساسي را دروجود انسان قرار داده است و اين نياز همدر زمان مناسب سر برآورده، طلب ارضا ميكند. اگر اين نياز به تأخير انداخته شودو يا به طور ناصحيح و غيرطبيعي ارضاگردد، موجب انحراف و فساد انسان و جامعهمي گردد و اخلاقيات را در جامعه تهديدكرده، ارزش هاي انساني را تضعيف مي كند.حضرت علي(عليه السلام) درباره اطاعت ازشهوات مي فرمايد: «هر كس از شهوات وخواسته هاي جنسي خود اطاعت كند، گم راهمي گردد.»29 يعني اگر نتواند از قوايجنسي در مسير درست و راهي كه خداوندبراي آن لحاظ كرده است استفاده كند، درهلاكت و گم راهي وارد شده است. غريزه جنسي داراي نيرويي فوق العادهاست و مهار آن بسيار سخت، بخصوص درابتداي جواني كه اين نيرو در اوج خودقرار دارد و اگر دختر و پسر جوان بهازدواج اقدام نكنند ممكن است بهانحرافات جنسي روي آورند و اينانحرافات موجب مي گردد تا بنيان هايخانواده متزلزل شود و گناه و ناهنجاريدر جامعه توسعه يابد و البته ايمان وتقوا مي تواند فرد را از گناه حفظ كند وموجب كنترل افراد گردد، ولي جوانان درسطوح ايماني متفاوتي هستند و همه آنهااز تقواي لازم برخوردار نيستند. ب. از اين نكته نبايد غافل بود كهخانواده علاوه بر مسائل زناشويي وهمسري، محل تربيت و پرورش فرزندانيمؤمن، متعهد، سالم، توانمند و با كفايتاست و نقش والدين در اين عرصه بسيارقابل توجه، و تا خودِ والدين به كمالاتعقلي و اعتقادي و ديني قابل قبولينرسيده باشند، نمي توانند فرزندانيبرومند و رشيد و صاحب كمال تربيت كنند.از اين رو، علاوه بر بلوغ جنسي، لازماست نوجوان و جوان به حدّ قابل قبولي ازكمال عقلي و تربيتي هم رسيده باشند. ج. خانواده كانون محبت و ايجادآرامش براي همسران و فرزندان است و يكياز اهداف بلند ازدواج همين كه همسران درزندگي مشتركي كه تشكيل داده اند، بهآرامش روحي نايل شوند و با ارتباط عاطفيكه بين آنان برقرار مي گردد به كمال وبالندگي دست يابند و از طريق ابرازعلاقه به همديگر، نياز روحي خود راتأمين كنند. اين غرض حاصل نمي گردد، مگروقتي دختر و پسر علاوه بر بلوغ جنسي، بهبلوغ عاطفي هم رسيده باشند، وگرنه آنخانواده بنياني متزلزل خواهد داشت ونمي تواند خانواده موفق و بهنجاري باشد.با توجه به نكات مزبور و باتوجه به آموزه هاي ديني در اين زمينه وبادرنظرگرفتن تحقيقات روانشناختي،معيارهاي اساسي و بنيادي كه درازدواج و سِن مناسب آن بايد ملاحظه شود،بيان مي گردد تا هر فردي شرايط خود را بااين معيارها محك بزند و در صورت مساعدبودن شرايط، به امر ازدواج اقدام نمايد:1. بلوغ جنسي
مرحله «بلوغ» به عنوان آغاز دورهنوجواني با بروز فعل و انفعالات وترشّحات هورموني در غدد درون ريز، باتغييرات سريع و محسوس در ويژگي هايظاهري بدن و حتي ويژگي هاي رواني همراهاست و اين تغييرات نوجوان را آماده واردشدن به عرصه بزرگ سالان مي كند و در اوازلحاظ زيستي و رواني اين آمادگي را ايجادمي نمايد تا در دنياي بزرگ سالي واردشود. كسي كه مي خواهد به ازدواج اقدامكند لازم است تا به بلوغ جنسي رسيدهباشد; يعني در درون خود، علاقه و نياز بهجنس مخالف را احساس كند و از نظر جنسي،به مرحله اي رسيده باشد كه بتواند همسرخود را ارضا كند و خودش هم نيازمند ارضاباشد; زيرا كسي كه به بلوغ جنسي نرسيدهاست قادر نخواهد بود با همسر خود اُنس والفت ايجاد كند و نيازهاي روحي او رابرآورده سازد و كانون زناشويي، كه در آناُنس و الفت نباشد، دوام نخواهد آورد ومتلاشي مي شود. تحقيقات اجتماعي كه دراين زمينه انجام شده، بيانگر اين نكتهاست كه درصد طلاق در همسراني كه در سنينپايين ازدواج كرده اند بيشتر است.30 بر اساس روايتي كه از امامصادق(عليه السلام) نقل گرديده است، شخصيبه امام(عليه السلام)عرض كرد: مافرزندانخود را در كودكي به ازدواج در مي آوريم.امام صادق(عليه السلام) در جوابفرمودند: «اگر آنان را در خردسالي وسنين پايين به ازدواج درآوريد، بسياربعيد است كه با هم اُنس و اُلفتبگيرند.»31 اين روايت با عنايت به«دشواري انس»، ازدواج در سنين پايين رامناسب نمي داند. 2. بلوغعقلي
خانواده به عنوان گروهكوچك (زن، شوهر و فرزندان) نيازمندمديريت و رهبري است و همسران، بخصوصپدر، بايد بتواند اين مجموعه را در حدّقابل قبولي اداره كند و اين امر در عصرحاضر، كه معمولا خانواده ها به صورتخانواده هسته اي يعني متشكّل از زن ومرد و فرزندان هستند، اهميتي مضاعفپيدا مي كند و سرپرست خانه بايد بهمرتبه اي از بلوغ عقلي رسيده باشد كهبتواند توانايي اداره اين مجموعه راداشته باشد، وگرنه اين خانواده دچارهرج و مرج و بحران مديريتي خواهد شد.حضرت علي(عليه السلام)در روايتي ميفرمايد: «از ازدواج با افراد احمق ونادان پرهيز كنيد»;32 زيرا افراد نادان واحمق نمي توانند كشتي زندگي را سلامت بهسرمنزل مقصود برسانند و در تربيت فرزندو همسرداري دچار مشكل مي شوند. البتهبايد توجه داشت كه بلوغ عقلي از مفاهيمياست كه داراي مراتب متعدد بوده و بسيارياز انسان ها به مراتب عالي آن نايل نميشوند. معيار بلوغ عقلي در ازدواج، مرتبهاي است كه انسان بتواند خانواده را درحدّ متعارف و قابل قبولي اداره كند. 3. رشد عاطفي
رشدعاطفي شخص مستلزم بروز و ظهور رفتارهايآشكاري همچون قدرت برقراري و حفظ روابطشخصي با ديگران، درگير شدن در تعاملاتعاطفي، توان درك احساسات متقابل وتوسعه حسّ همدلي و قدرت ابراز علاقه ومحبت به همسر است. ازدواج، كه يك پيوندتعهدآور و مسئوليت آفرين است و فرد رادر نوع جديدي از روابط شخصي و نزديكدرگير مي سازد، به رشد عاطفي فرد بستگيدارد. اين امر، به ويژه در خانواده هايامروزي، كه در مقايسه با خانواده هايدوره هاي پيشين، در بسياري از زمينه هاتفاوت اساسي دارند، ضرورت بيشتري پيداكرده است. ترديدي نيست كه موفقيت ازدواجبه برخورداري همسران از استعدادها وظرفيت هاي عاطفي بالا براي تبادلاحساسات مثبت در تعاملات مشتركخانوادگي وابسته است33 و هر قدر تبادلعواطف بين دو عنصر اصلي خانواده يعني زنو شوهر بيشتر باشد، خانواده از استحكامبيشتر و بالندگي بهتر برخوردار خواهدبود. در منابع اسلامي، روايات زيادي براهميت نقش و ويژگي هاي شخصيتي مثبتمانند روحيه سازگاري، همدلي، عطوفت ومهرباني، و اظهار علاقه به همديگر واردشده است كه ثمره اين توصيه ها دراستحكام و پويايي خانواده و روابطعاطفي همسران تجلّي مي كند. دراين باره، به دو روايت از پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) اشاره مي شود;يكي درباره اظهار محبت از سوي مرد وديگري درباره اظهار محبت از سوي زن ميباشد: پيامبر اعظم(صلي اللهعليه وآله)مي فرمايد: «اگر مردي به همسرخود بگويد: من تو را دوست دارم، اين سخنهرگز از قلب زن بيرون نمي رود.»34 پُرواضح است كه وقتي محبت مرد با اين يككلمه در قلب زن جاي مي گيرد، اگر هزارانبار اظهار محبت شود و مرد به مرحله بلوغعاطفي رسيده باشد و بتواند اين كار راانجام دهد، آن خانواده كانون صفا و مهرخواهد بود و هرگز متزلزل نخواهد شد. ايشان در حديثي ديگر چنين ميفرمايد: «حق مرد بر زن اين است كه زنملازم خانه باشد و به شوهرش دوستي ومحبت و مهرباني كند و از به خشم آوردن اواجتناب كند و آنچه مورد رضايت اوستانجام دهد.»35 در اين روايت شريف، اظهارمحبت و مهرباني به شوهر از وظايف زندانسته شده است و اگر كسي به رشد عاطفينرسيده باشد، نمي تواند اين وظايف رابرآورده كند و زندگي مشتركي كه در آنمحبت و عواطف نباشد، نمي تواند سكون وآرامش براي اعضاي خانواده به ارمغانبياورد. 4. رشداجتماعي
رشد اجتماعي فرد،كه طي فرايند جامعه پذيري شكل مي گيرد،در قالب ويژگي هايي همچون قدرت تشخيصوظايف و مسئوليت ها، قدرت انتخابگري،اعتماد به نفس، انجام كنش هاي متعارف،استقلال نسبي در انجام وظايف، مسئوليتپذيري، التزام به رعايت هنجارهاياخلاقي و اجتماعي و توان درگير شدن درروابط پيچيده اجتماعي ظهور مي يابد. اينمرحله از رشد در همه عرصه هاي روابطاجتماعي و به ويژه روابط زناشويي اهميتخاصي دارد، و اگر همسران به اين مرحلهاز رشد ـ اگرچه طور نسبي ـ نرسيدهباشند، با مشكلات عديده اي رو به روخواهند بود. بر اساس مطالعاتانجام گرفته بر روي ازدواج هاي سنينپايين، بسياري از آسيب ها و مشكلاتخانوادگي در اين قبيل ازدواج ها، از ضعفرشد اجتماعي زوجين يا يكي از آن دو و عدمآمادگي لازم براي ايفاي وظايف خانوادگيو همسري در آنها نشأت مي گيرد.36 در احاديث اسلامي نيز به اشاره هاييدرباب اهميت رشد اجتماعي زوجين برميخوريم; براي نمونه، ويژگي هايي مانندگرامي بودن همسر در بين بستگان خويش37 كهنشانه تربيت صحيح و شكوفا شدن شخصيتاجتماعي اوست، آدابداني همسر به گونهاي كه وظايفش را بدون نياز به امر و نهيديگران انجام دهد،38 نهي از ازدواج باافرادي كه وظايف همسري را نمي دانند يانهي از ازدواج با افراد لجوج و بيمنطق،39 و سفارش به ازدواج با مردي كهمسئوليت پذير باشد و همسر و فرزندان خودرا به ديگري وانگذارد.40 ازمجموع اين روايات شريف، استفاده مي شودكه رشد اجتماعي و توانايي ايجاد ارتباطبا افراد خانواده و فهم وظايف اجتماعي وخانوادگي، از مسائلي است كه در انتخابهمسر، بايد مورد توجه قرار گيرد. با توجه به معيارها و اصولي كه گذشتو با توجه به آموزه هاي ديني، به ايننتايج دست مي يابيم:اول.اگرچه در اسلام، ازدواج در هر مرحله اززندگي امري مجاز است،41 به گونه اي كهحتي ازدواج در كودكي با شرايط خاص ورعايت مصالح فرد بر اساس قوانين اسلاممي تواند صحيح باشد، ولي با قطع نظر ازشرايط خاص و استثنايي، مي توان گفت: بابررسي اهداف و كاركردهاي ازدواج از نظراسلام، زمان مناسب براي ازدواج، اوايلجواني است; چنان كه ائمّه اطهار(عليهمالسلام)با صراحت به جوانان توصيه ميكردند كه در صورت توان، اقدام به ازدواجكنند.42 در مقابل افرادي را هم كه ازازدواج خودداري مي كردند، مورد خطابهاي ملامت آميز قرار مي دادند.43 علاوهبر اين، روابط عاطفي زن و شوهر در جوانيهمراه با تفريحات و سرگرمي هايي دربيرون خانه و در درون آن است و در متونديني از آن با كلمه «ملاعبه» تعبير شدهاست. بدين روي، در مواردي به افرادتوصيه شده است همسري جوان اختيار كنندتا روابط آنها به مقتضاي سنّي هر دو، باروابط كلامي و غيركلامي محبت انگيز وخوشايند نيز همراه باشد.44 روشن است كهبرقراري اين گونه روابط، امري متقابلاست و فقط در صورت آمادگي رواني زن و مردتحقق مي يابد. علاوه بر اين، ملاعبه باشور و نشاط جواني متناسب است و اگر فردوارد ميان سالي شود يا به انتهاي دورهجواني برسد، آمادگي رواني براي تعاملنشاط بخش با همسر را نخواهد داشت. دوم. تأثيرات رواني و جسماني روابطجنسي نوعي تعادل رواني به دنبال دارد45 وحصول آن در جواني اهميت بيشتري مي يابد.بنابراين، با توجه به اهتمام دين اسلامبه همه نيازهاي طبيعي، از جمله نيازهايجنسي، بجا نيست ازدواج از اوايل جواني،كه اوج نيازهاي جنسي است، به تأخيرانداخته شود. سوم. از جملهاهداف قابل توجه در ازدواج، رسيدن بهسكون و آرامش و دوستي متقابل است46 كهاين فقط در پرتو ازدواج حاصل مي گردد واوايل جواني اوج دوستي ها و روابط عاطفيشديد است.47
علاوه بر اين، دوره مزبوردوره پيدايش بحران ها و مشكلات رواني واجتماعي متعددي است.48 بدون ازدواج، فرداز روابط عاطفي مطلوب در اين دورهبحراني، محروم خواهد شد و در مشكلاتجواني، از حمايت فردي مناسب و نزديكمانند همسر بي بهره خواهد ماند. در كلمات بزرگان دين، به برخيپيامدهاينامطلوب در تأخير ازدواج اشاره شده است.براي نمونه پيامبر گرامي(صلي الله عليهوآله)مي فرمايد: «دختران جوان مانندميوه هاي درختان هستند; وقتي زمان رسيدنآنان فرارسيد بايد آنان را چيد، وگرنهحرارت خورشيد و وزش باد آنها را فاسد ميكند. دختران هم وقتي به سِن ازدواجرسيدند و نياز به شوهر داشتند، اگرازدواج نكنند، احتمال فساد و تباهيآنان وجود دارد.»49 از اين حديث شريف، بهخوبي استفاده مي شود كه تأخير در ازدواجاز سنين جواني، كه سن نياز به همسر است،موجب مشكلات رواني و عاطفي در فرد ميگردد; زيرا در اين مقطع زندگي كهنيازهاي عاطفي و جنسي در هر كس فعّالاست و توان كافي در او وجود دارد، اگراين نياز به طور صحيح ارضا نشود، يابايد سركوب گردد و يا به شيوه هاينامناسب و ناهنجار تأمين شود كه در هردو صورت، موجد احساس گناه شده، به عزّتنفس فرد آسيب مي رساند. چهارم.نكته ديگري كه به عنوان يكي از اهدافازدواج در اسلام مورد تأكيد قرارگرفته، حفظ عفّت، تقوا و اخلاق فردي واجتماعي است. معمولا جوانان در مهارنيازهاي جنسي با مشكلات جدّي مواجهند وزمينه بروز رفتارهاي ضداخلاقي و خارجاز محدوده شرع در آنها بيشتر است.ازدواج در اين مقطع، مناسب ترين راهبراي جلوگيري از اين رفتارها و حفظ تقواو اخلاق فردي و اجتماعي است.50 بر اساستعاليم اسلام، ازدواج مي تواند جلويبسياري از مفاسد را سد كند. پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد: «هرجواني كه در اوايل جواني ازدواج كند،شيطان شيون مي كند:
اي واي! او دو ثلثدينش را از دستبرد من حفظ كرد، و در ثلثديگر هم تقوا پيشه مي كند.»51 در جايديگر، حضرت مي فرمايد: «ازدواج كن،وگرنه به گناه مي افتي.»52 همچنين حضرترسول(صلي الله عليه وآله) درباره كسي كهشرايط ازدواج دارد و همسر مناسبي برايشفراهم است، مي فرمايد: «هرگاه شخصيمناسب از لحاظ اخلاق و دين داري بهخواستگاري شما آمد، با او ازدواج كنيد،وگرنه فتنه و فساد در زمين اتفاق ميافتد.»53 با توجه به آنچه گذشت،ازدواج در اوايل جواني، از جنبه سلامترواني و تكامل معنوي و ديني براي افرادمناسب تر است. اگرچه نمي توان سِن دقيقيبه صورت كلي و عام به عنوان زمان مناسبازدواج اعلام نمود، ولي با توجه بهشرايط اجتماعي، آموزه هاي ديني،تحقيقات انجام شده در اين زمينه ها، نظرمتخصصان در اين زمينه، و تحوّلات بهوجود آمده در نسل جوان، مي توان مقطعسني 15 سال به بعد را براي دختران و 18 سالبه بعد را براي پسران مناسب دانست والبته بايد دو سال خدمت سربازي هم برايپسران در نظر گرفت. اين مقطع سِنّي براياكثريت جوانان مناسب است و بايد توجهداشت كه عده كمي از افراد، شرايط ويژهاي دارند و نمي توانند ازدواج به موقعبكنند، ولي غالب جوانان مي توانند دراوايل جواني به اين امر اقدام كنند.معمولا آنان در اين سنين، به بلوغ جنسي،عقلي، اجتماعي و عاطفي رسيده اند. آية اللّه اميني مي گويد: طبيعت وآفرينش ويژه انسان، سِن ازدواج راتعيين كرده و آن سِن بلوغ است و چونپسرها در 16 سالگي و دخترها معمولا در 10سالگي به سِن بلوغ مي رسند، شرعاً ميتوانند ازدواج كنند. ولي بهتر استازدواج را تا سِن 18 در پسران و 15 سالگيدر دختران به تأخير انداخت، تادختروپسر آمادگي انجام مسئوليت هايخانوادگي را پيدا كنند و از اين رو، ميتوان گفت: مناسب ترين سن براي ازدواج درپسران 18 سالگي به بعد و در دختران 15سالگي به بعد است.54 دكتر افروزدرباره سن مناسب ازدواج مي نويسد: بهنظرمي رسد بعضي از جوانان بعد از سن 18 و 19سالگي مي توانند شايستگي لازم برايآغاز زندگي مشترك را داشته باشند.
البتهدر بعضي شرايط محيطي، فرهنگي و اجتماعيخاص و مناطق روستايي، برخي از جوانان بهويژه دختران، ممكن است با بهره مندي ازتربيت جامع و مؤثر و مفيد خانوادگي وتعهد و قدرت مسئوليت پذيري، اندكيزودتر از سنين 18 و 19 سالگي آمادگي هايلازم را براي ازدواج و قابليت همسري كسبكنند و ممكن است برخي ديگر از جوانان بهلحاظ عدم بهره مندي از بلوغ عاطفي و رشدمطلوب عقلاني، در سنين 25 سالگي نيزآمادگي لازم براي ازدواج را نداشتهباشند.55 در يك تحقيق انجامشده، 70 درصد افرادي كه بالاتر از سنين 15سالگي بوده اند و ازدواج كرده اند، ميگويند: اين ازدواج غرايز و محرّك هايجنسي آنان را به بهترين وجهي ارضا نمودهو موجب رشد عاطفي و احساس استقلال آنگرديده است.56البته احتمال هم وجود داردكه اين تحقيق مختص دختران باشد. دكتر علي اصغر سروري، كه متخصص مسائلژنتيك است، درباره سن مناسب ازدواج ميگويد: ازدواج در سنين پايين به لحاظاينكه فرد هنوز تجربه كافي ندارد ودرباره زندگي تصورات غيرواقعي دارد،مناسب نيست و امروز سنين مناسب ازدواجبالاي 18 سالگي است و در اين سنين،همسران مي توانند درباره زندگي آيندهتصميم واقعي بگيرند و وظايف همسري راانجام دهند.57 همچنين زندگيعملي معصومان(عليهم السلام) براي ماحجّت است، و مي توان ادعا نمود كه بيشترامامان معصوم(عليهم السلام) پيش از 20سالگي ازدواج كرده اند: امامسجاد(عليه السلام) در سال 38 ق متولّد شدو مورّخان نوشته اند: امام باقر(عليهالسلام) در سال 57 ق متولّد گرديد و درماجراي كربلا (سال 61) چهار ساله بود.58 ازاين مطلب مي فهميم كه امام سجّاد(عليهالسلام)قريب 18 سالگي ازدواج كرده است.امام كاظم(عليه السلام)در سال128 ق متولّد شده و امام رضا(عليهالسلام)در سال 148ق ديده به جهان گشودهاست. نتيجه مي گيريم كه امام كاظم(عليهالسلام) پيش از 20 سالگي ازدواج كرده است.امام جواد(عليه السلام) در سال195 ق و امام هادي(عليه السلام) در سال 212 قديده به جهان گشوده اند. نتيجه اينكهامام جواد(عليه السلام) در موقع ازدواجكمتر از 17 سال داشته اند. امامهادي(عليه السلام) در 212 ق و امام حسنعسكري(عليه السلام) در سال 232 ق ديده بهجهان گشوده اند.
بنابراين، امامهادي(عليه السلام)بايد پيش از 20 سالگيازدواج كرده باشد. امامان معصوم(عليهمالسلام)در مورد فرزندانشان هم اين شيوهرا داشته اند و نوعاً پيش از 20 سالگيوسايل ازدواج آنان را فراهم كرده اند.59يافته هاي پژوهشي انجام شدهنيز بيانگر اين مطلب است كه سِن ازدواجعامل مهمي در تداوم زندگي زناشويي است وهر قدر سِن ازدواج پايين تر باشد،احتمال از هم گسيختگي خانواده بيشتر ميشود; زيرا در سنين بسيار كم، افراد ازقابليت لازم براي ايفاي نقش همسري بيبهره اند. در عين حال، ازدواج در سنينبالا نيز خطر طلاق را افزايش مي دهد.60بر اساس آمارهاي ارائه شده،سن ازدواج و ميانگين آن در بسياري ازجوامع، به ويژه جوامع صنعتي، رو بهافزايش است و بالا رفتن سِن ازدواج خوددر تشكيل و ناپايداري خانواده تأثيردارد. بالا رفتن سن ازدواج حتي درمواردي به وضعيت خانواده هاي بدونفرزند منجر مي گردد، كه خود باعثناپايداري خانواده مي شود.61 علاوه براين، اگر دختر در سنين مناسب يعني 15سالگي به بعد ازدواج كند، مي تواند باهمسر خود سازگاري بيشتري داشته باشد وبا او اُنس بگيرد و چون شخصيت دختر بهكمال نهايي نرسيده است، تحت تأثير فضايفرهنگي و اجتماعي، خانواده جديد كاملمي شود و از اين رو، اختلافات كمتري پيشمي آيد. اما اگر دختر و پسر در سنين بالاازدواج كنند علاوه بر اينكه نشاط عاطفيو جنسي جواني را ندارند، از نظر اخلاقيهم با هم تعارض پيدا مي كنند; زيرا شخصيتهر دو از حالت انفعالي خارج شده است و هركدام از آنها خود را صاحب نظر مي داند وحاضر نيست حرف طرف مقابل را قبول كند.نكته اي كه لازم است در آخربحث بيان شود اين است كه روايات واردشده در اين باره كه ـ مثلا ـ از سعادتمرد است كه دخترش در خانه شوهرش به سِنعادت ماهيانه برسد62 يا رواياتي كه ميگويند: دختر به سن نه سالگي كه رسيد ازيتيمي خارج مي شود و مي تواند ازدواجكند،63 با توجه به رواياتي كه در بلوغجنسي، عقلي، و رشد اجتماعي بيان شد، بهمعناي فضيلت ازدواج و عجله كردن در آناست، وگرنه نمي توان از اين رواياتاستفاده نمود كه دختر را در 9 سالگي وپسر را در 16 سالگي بايد تزويج كرد; زيراـ همان گونه كه بيان شد ـ روايات زياديدال بر لزوم بلوغ عقلي، اجتماعي و عاطفيدر ازدواج است. علاوه بر اينكه بر اساستحقيق انجام شده، 64 درصد دختران ايرانيبه طور ميانگين، در 13 سالگي عادتماهيانه شان شروع مي شود64 و در واقع،بلوغ جنسي آنان در 13 سالگي آغاز مي گرددو پس از سِن بلوغ جنسي، چند سالي بايدبگذرد تا تجربياتشان زياد شود و به حدّيبرسند كه بتوانند زندگي را اداره كنند.جمع بندي و نتيجه گيريبا توجه به معيارهاي ديني و آموزههاي اسلامي در زمينه ازدواج و فوايد آن،اين نتيجه به دست مي آيد كه ازدواج موجبكسب كمالات معنوي، عفّت و پاك دامني،احساس مسئوليت، آرامش و امنيت خاطر،توليد و بقاي نسل انساني، سلامت و امنيتاجتماعي، تقويت و تثبيت صفات جنسي وباعث بروز استعدادها و توانايي هايبالقوّه مي گردد و همچنين از آموزه هايديني و تحقيقات تجربي انديشمندان ميتوان استفاده كرد كه در ازدواج، علاوهبر بلوغ جنسي، بلوغ اجتماعي، عقلي وعاطفي نيز در حدّ قابل قبولي نياز است وبهترين زمان ازدواج براي دختران وپسران، اوايل جواني است و اين مقطع سنّيبراي بيشتر افراد، كه شرايط ازدواج رادارا هستند، مناسب است. ازدواج در ايندوره، فوايد معنوي، اجتماعي، روانشناختي زيادي دارد كه به بخشي از آنهااشاره شد.
1. Coninger, s.c. (1996).Personality: Description, dynamics, and development, (Newyork: W.H.Freeman & copany.) 2ـ محمّدصادق مهدوى،بررسى تطبيقى تغييرات ازدواج، تهران،شهيد بهشتى، 1377، ص 31. 3ـ باقرساروخانى، دائرة المعارف علوماجتماعى، تهران، كيهان، 1370، ص 23. 4ـغلامعلى افروز، مبانى روان شناختىازدواج در بستر فرهنگ و ارزش هاىاسلامى، تهران، دانشگاه تهران، 1381، ص 5.5ـ «ما بُنىَ فى الاسلام بَناءٌاَحَبُّ اِلى الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـاَعَزَّ مِنَ التّزويج» (محمّدباقرمجلسى، بحارالانوار، بيروت، مؤسسةالوفا، 1403 ق، ج 100، ص 222، باب 1، ح 40.) 6ـلم يكن أحد من اصحاب رسول الله(صلى اللهعليه وآله) يتزوج الاّ قال رسولالله(صلى الله عليه وآله): «كمل دينه»;(حسين نورى طبرسى، مستدرك الوسائل، قم،مؤسسة آل البيت، 1408 ق، ج 14، ص 150، باب 1، ح8.) 7ـ (وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَلَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاًلِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَبَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً.)(روم: 21) 8ـ «حُبّبَ اِلَىَّ مِنالدّنيا ثلاث: النساء، و الطيب، و قرّةعينى فى الصلاة.» (محمّدباقر مجلسى،پيشين، ج 73، ص 141، باب 19، ح 8.) 9ـعبدالله جوادى آملى، زن در آيينه جلال وجمال، مركز نشر فرهنگى رجاء، 1371، ص 39ـ40.10ـ مرتضى مطهّرى، تعليم و تربيت دراسلام، تهران، صدرا، 1371، ص 398. 11ـناصر مكارم شيرازى، تفسير نمونه، قم،چاپخانه اميرالمؤمنين (ع)، 1362، ج 14، ص 465.12ـ سعيد آزرمى سه سارمى، ميثاقمقدّس، تهران، سازمان ملّى جوانان، 1379،ص 7. 13ـ قال رسول الله(صلى الله عليهوآله): «مَن تزوّج احرز نصف دينه» (شيخحرّ عاملى، وسائل الشيعه، قم، مؤسة آلالبيت، 1412 ق، ج 20، ص 17، ح 11.) 14ـ قالالصادق(عليه السلام): «ركعتانيُصَلّيهما المتزوّج اَفْضَلَ مِنْسبعين ركعة يُصَلّيها أعْزَْ»; دو ركعتنماز كه انسان متأهّل مى خواند، ازهفتاد ركعت نماز كه انسان مجرّد مىگزارد برتر است. (همان، ص 18، باب 2، ح 1) 15ـ «مَنْ احَبَّ ان يلقى الله طاهراًمطهّراً فليَتَعفّفَ بزوجة» (حسين نورىطبرسى، پيشين، ج 14، ص 150، باب 1، ح 5.) 16ـ روم: 21. 17ـ «ما مِن شابِّ تزوّجفى حداثة سنّه اِلاّ عجَّ شيطانه ويقول: يا ويلاه! عصم هذا منّى ثلثى دينه،فليتق اللّه فى الثلث الباقى.» (حسيننورى طبرسى، پيشين، ج 14، ص 150، باب 1، ح 7.)18ـ «يا معشر الشباب مَن استطاع منكمالباه فَليتزوّج، فانَّه أغضّ للبصر وأحصن للفرج.» (همان، ص 153، باب 1، ح 21.) 19ـ محمّدمهدى اشتهاردى، ازدواج وشيوههمسردارى از ديدگاه اسلام، تهران،يوسف، 1377، ص 19. 20ـ «ما افاد عبدٌفائدةً خيراً مِن زوجة صالحة إذا رأهاسرّتْهُ و اذا غاب عنها حفظته فى نفسهاو ماله.» (شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 20، ص39، باب 9، ح 6.) 21ـ «تناكحوا تناسلوا،انّى اُباهى بكُم الاُمم فى يومالقيامة.» (حسين نورى طبرسى، پيشين، ج14، ص 153، باب 1، ح 17.) 22ـ حسين محبوبىمنش، «تغييرات اجتماعى ازدواج»، كتابزنان، ش 26 (1383)، ص 183. 23ـ «اكثر اهلالنّار العزّاب» (شيخ حرّ عاملى،پيشين، ج 20، ص 20، باب 2، ح 7.) 24ـ ويلدورانت، لذات فلسفه، ص 174. 25. Feminity. 26. Mesculinity. 27ـ ناك استيون، ازدواج درزندگى مردان، ص 78. 28ـ غلامعلى افروز،پيشين، ص 6. 29ـ «مَنِ اتَّبَعَهَواهُ ضَلَّ.» (ابن ابى الحديد، شرحنهج البلاغه، قم، منشورات آية اللّهالعظمى مرعشى النجفى، 1404 ق، ج 20، ص 263،باب 73.) 30. Both, A., & Edwards,J.N. (1985). Age atmarraye and marital instability. Jour of marriaye and the family. 61,67-75. 31ـ قيل لصادق(عليه السلام): «انّانزوّج صبياننا و هُم صغار، فقال(عليهالسلام): إذا زوّجوا و هُم صفار لميكادوا أن يأتلفوا.» (شيخ حرّ عاملى،پيشين، ج 20، ص 104، باب 46، ح 1.) 32ـ«ايّاكُم و تَزْويج الحمقاء.» (همان، ص84، باب 32، ح 1.) 33ـ حسين بستان، اسلامو جامعه شناسى خانواده، قم، پژوهشكدهحوزه و دانشگاه، 1383، ص 186. 34ـ «قَوْلُالرَجُل لِلْمَرأَةِ إنّى اُحِبُّكِلايذهَبُ مِنْ قلبها ابدا.» (شيخ حرّعاملى، پيشين، ج 20، ص 23، ح 9.) 35ـ«لِلرَّجُل على المَرأةِ اَنْ تَلْزمُبيتَهُ و تَؤُدِّدَهُ و تُحِبَّهُ وتُشْفِقَهُ و تجتَنِبَ سَخَطَهُ وتَتَّبِعَ مرضاتِهِ.» (حسين نورىطبرسى، پيشين، ج 14، ص 244، باب 6.) 36ـحسين بستان، پيشين، ص 187. 37ـ شيخ حرّعاملى، پيشين، ج 20، ص 28، باب 6، ح 2. 38ـهمان، ص 27، باب 5، ح 1. 39ـ همان، ص 34،باب 7، ح 3. 40ـ همان، ص 34، باب 7، ح 2. 41ـ محمّدحسن نجفى، جواهرالكلام،تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1362، ج 29، ص146. 42ـ «يا معشر الشباب عليكمبالباه.» (شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 20، ص44، باب 12، ح 3.) 43ـ «شرار اُمّتىعزّابها و تزوّج و الاّ فأنت مِن إخوانالشّياطين.» (حسين نورى طبرسى، پيشين، ج4، ص 155، باب 2، ح 1 و 4.) 44ـ «فهلاّ فتاةتلاعبها و تلاعبك.» (همان، ص 179، باب 16، ح3.) 45ـ «المرأة الجميلة تقطعُالبلغم.» (شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج 20، ص59، باب 21، ح 1.) 46ـ روم: 21. 47ـ احمداحمدى، روان شناسى نوجوانان و جوانان،نشر ترمه / مشعل، 1373، ص 45. 48ـابوالقاسم اكبرى، مشكلات نوجوانى وجوانى، نشر ساوالان، 1381، ص 85. 49ـ شيخحرّ عاملى، پيشين، ج 20، ص 61، باب 23، ح 2.50ـ قال رسول الله(صلى الله عليهوآله): «مَنْ أحبَّ أنْ يلقى الله تعالىطاهراً مطهّراً فليلقه بزوجة»; هر كه مىخواهد خدا را در حال پاكى و عفّت ملاقاتكند، ازدواج نمايد. (حسين نورى طبرسى،پيشين، ج 14، ص 150، باب 1، ح 3.) 51ـ همان،ح 2. 52ـ «تزوّج و الاّ فانت مِنالمذنبين» (همان، ص 154، باب آ، ح 4.) 53ـ«إذا جاءكم مَن ترضون خُلقه و دينهفزوّجوه و إن لا تفعلوه تكن فتنة فىالارض و فساد كبير.» (شيخ حرّ عاملى،پيشين، ج 20، ص 78، باب 28، ح 6.) 54ـابراهيم امينى، انتخاب همسر، سازمانانجمن و اولياء مربّيان، 1379، ص 30. 55ـغلامعلى افروز، پيشين، ص 21. 56ـ بهروزحسن بيگلو، روان شناسى خانواده، سرآمدكاوش، 1380، ص 9. 57ـ على اصغر سرورى،اصول ژنتيك پزشكى در ازدواج، ص 28ـ29. 58ـ مهدى پيشوايى، سيماى پيشوايان درآيينه تاريخ، قم، دارالعلم، 1380، ص 77. 59ـ محمّدتقى عبدوس، فرازهاى برجستهازسيره امامان شيعه، قم، دفتر تبليغاتاسلامى، ج 2، ص 28 و 29. 60ـ عليرضاميراحمدى زاده و همكاران، «رضامندىزناشويى و تعيين عوامل تأثيرگذار برآن»، مجله انديشه و رفتار، ش 32 (1380)، ص 60.61ـ محمّدتقى شيخى، جامعه شناسى زنانو خانواده، تهران، شركت سهامى انتشار،1380، ص 104. 62ـ شيخ حرّ عاملى، پيشين، ج20، ص 61. 63ـ همان، ج 1، ص 30. 64ـ زهراآيت اللهى، «سن ازدواج دختران»، مجلهفقه، ش 17ـ18، ص 256. منبع: ماهنامه معرفت ، شماره 104