10 - اشكالات اين احاديث - ازدواج موقت در اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ازدواج موقت در اسلام - نسخه متنی

سید مرتضی عسکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

10 - اشكالات اين احاديث



1 - در حديث امام على عليه السلام كه مهمترين كتابهاى حديث اعم از صحاح و مسانيد و سنن و مصنفات، آن را روايت كرده اند، و ما از طريق چهارده مرجع آن را آورديم، در آن تصريح شده بود كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله در غزوه خيبر دو چيز را حرام فرمود:




الف - نكاح متعه (= ازدواج موقت)




ب - خوردن گوشت الاغ هاى اهلى.




سند تحريم ازدواج موقت در خيبر، تنها همين يك حديث است، در حالى كه سند تحريم گوشت الاغ هاى اهلى در خيبر، در روايات متعدد ديگرى آمده، و در از آنها اشاره اى به تحريم ازدواج موقت نشده است. در بخش آينده اين دو نوع از تحريم را مورد بررسى قرار مىدهيم:




الف - تحريم ازدواج موقت در خيبر


تحريم ازدواج موقت در خيبر، از سوى رسول خدا صلّى الله عليه وآله، با واقعيت تاريخى آن روز نمى سازد. چنانكه عده اى از دانشمندان مانند ابن قيم بر آن تصريح كرده اند.




ابن قيم بخش: زمان تحريم ازدواج موقت در كتاب زاد المعاد خود گويد: در فتح خيبر هيچ يك از صحابه با زنان يهودى ازدواج موقت نكردند، و در اين باره از رسول خدا صلّى الله عليه وآله اجازه نخواستند، و هرگز هيچ كس آن را درباره غزوه خيبر روايت نكرده است، و در آن غزوه به هيچ روى يادى از متعه و انجام و تحريم آن نبوده است. (111)




و گويد: در خيبر زن مسلمان نبود، و زنان موجود در آن يهودى بودند، و جواز ازدواج با زنان اهل كتاب تا آن روز ثابت نيست، تنها پس از فتح خيبر بود كه خداوند ازدواج با آنها را حلال كرد و در سوره مائده (آيه 5) فرمود:




اليوم احل لكم... و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم...




امروز براى شما حلال شد... و زنان پاكدامن اهل كتاب پيش از شما...




و اين حليت در سالهاى پايانى و پس از حجه الوداع يا در آن سال بود. پس جواز ازدواج با زنان اهل كتاب در زمان فتح خيبر ثابت نيست...(112)




ابن حجر در شرح حديث مذكور، درباره غزوه خيبر گويد: زمان فتح خيبر جاى ازدواج موقت نبوده است. زيرا، در غزوه خيبر هيچ گونه متعه و ازدواج موقتى صورت نگرفته است. (113)




وى در شرح همين حديث در باب: منع رسول خدا صلّى الله عليه وآله از ازدواج موقت در سالهاى آخرين از سهيلى نقل كند كه گويد: اشكال اين حديث آن است كه مىگويد: منع از ازدواج موقت در زمان فتح خيبر بوده و اين چيزى است كه هيچ يك از سيره نويسان و راويان حديث آن را به رسميت نمى شناسند.(114)




ابن حجر همچنين سخن ابن قيم را - كه اخيرا گذشت - نقل كرده است.(115)




اين چيزى بود كه درباره تحريم متعه در زمان فتح خيبر آورده اند.




ب - تحريم گوشت الاغ هاى اهلى در خيبر:


ابن حجر از ابن عباس روايت كند كه او براى حلال بودن گوشت الاغ اهلى به اين آيه استدلال كرده است:




قل لا اجد فى ما اوحى الى محرما...




بگو در آنچه كه به من وحى شده، حرامى نمى بينم...(116)




مولف گويد: ممكن است نهى رسول خدا صلّى الله عليه وآله از خوردن گوشت الاغ هاى اهلى، تنها مخصوص الاغ هاى اهلى خيبر، و به خاطر يكى از علت هائى بوده كه در روايات زير آمده است:




در صحيح بخارى از ابى اوفى روايت كند كه گفت: در غزوه خيبر دچار گرسنگى شديم، و در حالى كه ديگ هاى مىجوشيد و برخى گوشت ها قريب پختن بود، جارچى رسول خدا صلّى الله عليه وآله ندا داد: از گوشت اين خران هيچ نخوريد و همه را به دور ريزيد. ابن ابى او مىگويد: به ما خبر دادند كه نهى رسول خدا صلّى الله عليه وآله براى آن بود كه خمس آنها را جدا نكرده بودند. برخى هم گفته اند: رسول خدا صلّى الله عليه وآله به خاطر آنكه آنها نجاست خوار بودند، از خوردن گوشتشان نهى فرمود.(117)




و نيز، شايد سبب تحريم، چيزى است كه ابوداود در كتاب خراج سنن خود، باب تعشير اهل الذمه از عرباض بن ساريه سلمى (118) روايت كرده كه او گفته است: در خيبر فرود آمديم و اصحاب رسول خدا صلّى الله عليه وآله با او بودند. صاحب خيبر كه مردى سركش و بدخو بود، رو به سوى رسول خدا صلّى الله عليه وآله كرد و گفت: اى محمد! آيا براى شما رواست كه الاغ هاى ما را ذبح كنيد، ميوه هايمان را بخوريد و زنانمان را بزنيد؟ رسول خدا صلّى الله عليه وآله خشمگين شد و فرمود: اى پسر عوف! اسبت را سوار شو و جار بزن كه: آگاه باشيد كه اين گشتزار براى هيچ مومنى حلال نيست، و اينكه، همه براى نماز گردد هم آينده. گويد: همه جمع شدند. رسول خدا صلّى الله عليه وآله با آنان نماز گزارد و سپس برخاست و فرمود:




آيا برخى از شما به تكيه گاه خويش تكيه زده و مىپندارد خداوند چيزى را - جز آنچه در اين قرآن است - حرام نكرده است آگاه باشيد كه من موعظه نموديم و به چيزهائى امر و نهى كردم كه مانند قرآن يا بيش از آن است. خداوند به شما اجازه نداده تا وارد خانه هاى اهل كتاب شويد مگر با اجازه آنها، و حق نداريد زنانشان را بزنيد و ميوه هايشان را بخوريد. و اين حكم تا زمانى كه ماليات و حقوق واجبشان را به شما مىپردازند، برقرار است.(119)




بنابر آنچه ابن ابى اوفى روايت كرده، اصحاب رسول خدا صلّى الله عليه وآله سبب نهى آن حضرت از خوردن گوشت الاغ هاى اهلى در آن روزها را، بيان داشته اند. برخى از آنان كه خود شاهد جريان بوده اند، گفته اند: علت نهى آن بوده كه خمس آنها را نپرداخته بودند. اين موضوع را روايانى كه درباره غلول و خيانت رسيده تاييد مىكند. يا آنكه نهى رسول خدا صلّى الله عليه وآله نهى از غارت اموال ديگران ديگران بوده است.




چنانكه در حديث زير است:




در سنن ابى داود از مردى انصارى روايت كند كه گفت: با رسول خدا صلّى الله عليه وآله به سفرى رفتيم و مردم شديدا به زحمت افتادند و نيازمند شدند. گوسفندانى را يافتند و آنها را غارت كردند. ديگ هاى غذاى ما مىجوشيد كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله كمان به دست سررسيد و با كمان خود ديگ هايمان را واژگون كرد. سپس گوشت ها را با خاك در آميخت و فرمود: غارت كردن حلال تر از مردار نيست. (120)




ديگران هم - چنانكه گذشت - گفتند: نهى از خوردن گوشت الاغ هاى اهلى بدان سبب بود كه آنها نجاست خوار بودند.




همچنين است موضوع تحريم نكاح متعه (= ازدواج موقت) زيرا، عرياض بن ساريه روايت كرد كه آن يهودى سركش بدخو به رسول خدا صلّى الله عليه وآله شكايت كرد و گفت: آيا بر شما رواست كه خران ما را بكشيد و ميوه هايمان را بخوريد و زنانمان را بزنيد؟ و رسول خدا صلّى الله عليه وآله همه را گرد آورد و به آنان گفت: براى شما روا نيست داخل خانه هاى اهل كتاب شويد مگر با اجازه آنها. و حق نداريد زنانشان را بزنيد و ميوه هايشان را بخوريد. اين حكم تا زمانى كه آنها ماليات و حقوقى را كه بر عهده دارند، مىپردازند، برقرار است.




بنابراين، نهى رسول خدا صلّى الله عليه وآله در اين باره هم، تنها نهى از زدن زنان اهل كتابى بوده كه جزيه و ماليات مىدادند و نهى از نكاح متعه (= ازدواج موقت) نبوده است.




داستان غزوه خيبر چنين بود كه گذشت. جز آنكه يكى از موافقان تحريم متعه، روايتى را خلق و آن را از قول نواده هاى امام على عليه السلام به آن حضرت نسبت داده كه به ابن عباس موافق متعه فرموده: تو مردى خودخواهى هستى، و او را خبر داده كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله در غزوه خيبر از متعه نساء (= ازدواج موقت) نهى فرموده، و از خوردن گوشت خران اهلى نيز، اين مبتكر خلاق فراموش كرده كه امام على عليه السلام همان كسى است كه مىفرمود: اگر عمر از ازدواج موقت منع نكرده بود هيچ كس زنا نمى كرد مگر نگون بخت شقى.(121)




شگفت آور آنكه، اينان در اينجا از قول نواده هاى امام على روايت تحريم ازدواج موقت را به آن حضرت نسبت داده اند، و با همين تركيب سندى، روايت ديگرى ساخته و گفته اند: امام على عليه السلام دستور فرمود تا حج را از عمره جدا سازند! و بعيد نيست كه خالق و مبتكر هر دو روايت يكى باشد.




2 - همچنين است حال آنچه كه از ابوذر روايت كرده اند: اينان - چنانكه گذشت - از ابوذر روايت كردند كه گفته است: متعه حج ويژه اصحاب محمد صلّى الله عليه وآله بود. و اين رخصتى بود از آن ما و درباره متعه نساء (= ازدواج موقت) نيز، روايت كرده اند كه گفته است: ازدواج موقت تنها براى ما اصحاب رسول خدا صلّى الله عليه وآله، به مدت سه روز، حلال شد و سپس رسول خدا صلّى الله عليه وآله از آن نهى فرمود. و اينكه گفته است: ازدواج موقت به خاطر بودن ما در خوف و جنگ بود.




و شگفت آنكه، در هر دو روايت ابوذر در اينجا و آنجا، در هر دو طريق، ابراهيم تيمى و عبدالرحمن بن اسود قرار دارند، و حال اين دو روايت از جهت سند حال همان دو روايتى است كه به امام على عليه السلام نسبت دادند.




3و 4 - اما روايت سبره جهنمى، صحيح آن همان است كه در اول بحث از صحيح مسلم و مسند احمد و سنن بيهقى آورديم كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله به آنان اجازه فرمود ازدواج موقت كنند، و اينكه او با زنى از بنى عامر عقد موقت بست و رداى خود را مهريه داد و سه روز با وى بود، سپس رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: هر كس چيزى از اين زنان متعه شده نزد خود دارد آنان را آزاد نمايد. يعنى: رسول خدا صلّى الله عليه وآله آنان را فرمود تا از زنانى كه با آنان ازدواج موقت كرده اند، جدا شده و آماده خروج از مكه باشند. پس را چندى توجيه كنندگان كار خليفه عمر وارد صحنه شدند و عبارات اين روايت را تحريف كردند و جمله: ليخل سبيلها = راه آنان را باز بگذارد را به جمله: انها حرام من يومكم هذا الى يوم القيامه = اينها از امروزتان تا روز قيامت، حرام شدند و امثال آن، تبديل كردند تا نشان دهند كه ازدواج موقت در فتح مكه حرام شده (نه توسط خليفه). اما چون اين روايت با روايات ديگرى كه درباره حرمت متعه دراند، تناقضى دارد، - رواياتى كه برخى از آنها با صراحت مىگويند كه حريم پيش از فتح مكه و در زمان فتح خيبر بوده، و برخى مىگويند: جواز و حرمت هر دو پس از فتح مكه بوده - و چون خود را به صحت و درستى همه اين روايات ملزم مىدانند، نيازمند آن شدند تا براى اين تناقض آشكار، جوابى دست و پاكنند و بدين خاطر، چيزى را به شريعت محمدى صلّى الله عليه وآله نسبت دادند كه ساحت مقدس اسلام شديدا از آن برى و بيزار است، و گفتند: اين واقعه چند بار نسخ گرديده است كه شرح آن چنين است:




/ 14