بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
به سجده درافتيد. (1) انسان، از آن جهت كه حيوان است، مانند ديگر حيوانات از اهتداى غريزى براى رشد و كمال حيوانى برخوردار است و از رهگذر آنها حيات حيوانى خود را استمرار مى بخشد.اما روح الهى كه حيات معقول و انسانى در گرو آن است، امتياز مهمّى براى انسان به ارمغان آورده است و آن عنصر اختيار است. انسان برخلاف حيوانات، اسير غرايز خود نيست و مى تواند از دام نفوذ آنها به درآيد و حتى به سامان دهى غرايز و اميال و به خدمت گرفتن آنها در چارچوب عقل و خرد توفيق يابد. چنين موجودى البته هدايتى در خور خود مى طلبد كه با اختيار او تناسب داشته باشد.ارسطو مى گويد:ما نبايد از كسانى پيروى كنيم كه به ما اندرز مى دهند كه چون انسانيم بايد به فكر چيزهاى انسانى باشيم و چون فانى هستيم، درباره امور فانى بينديشيم; بلكه بايد تا جايى كه در توان داريم، خويشتن را جاودان سازيم و نهايت كوشش خود را به كار بريم تا مطابق بهترين چيزى [ عقل ] كه در ما است زندگى كنيم. (2) اما چگونه مى توانيم خود را جاودان سازيم و به فكر ابديت باشيم؟ آيا جز از راه وحى چنين امكانى وجود دارد؟ جز وحى، هر راه ديگرى براى رسيدن به سعادت ابدى، بيراهه است.البته خداوندى كه از آفريدن ابرو و مژه ـ كه سهمى اندك در زندگى آدمى دارند ـ دريغ نورزيده از فرستادن پيامبران كه بقاى نوع انسان و نيز سعادت ابدى هر فرد در گرو آن است، دريغ نمى كند. (3)