بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
گِل پرنده اى مى ساخت و به اذن خدا در آن مى دميد و به اذن خدا حيات مى يافت (1) و نيز كور مادرزاد و افراد داراى مرض پيسى را به اذن خدا شفا مى داد (2) و مردگان را به اذن خدا از قبر زنده خارج مى ساخت. (3) قرآن كريم در باره منشأ اين گونه كرامات، حادثه اى را نقل مى كند:سليمان گفت: «اى بزرگان، كدام يك از شما پيش از آن كه آنان (سپاهيان ملكه سبا) از در تسليم نزد من آيند، تخت او (ملكه) را براى من مى آورد؟» عفريتى از جنّيان گفت: «من پيش از آن كه از جايت برخيزى، آن را به نزد تو مى آورم و من بر اين كار تواناى درستكارم.» كسى كه از «علم كتاب» بهره اى داشت، گفت: «من پيش از آن كه چشمت را برهم زنى، آن را به نزدت مى آورم.» [ سليمان پذيرفت و او آورد ] . (4) فردى كه توانست تخت ملكه سبا را در يك چشم برهم زدن حاضر كند، از «علم كتاب» بهره اى داشت. بنابراين گونه اى از معرفت، غير از معرفت هاى معمولى در اختيار آن فرد بود كه توانست اين تصرف تكوينى را انجام دهد و برخلاف روال معمول و قانون طبيعت، تختى را در لحظه اى از سرزمينى به سرزمين ديگر انتقال دهد.بنابراين، اين قدرتِ تصرف نتيجه طبيعى آن آگاهى است. در باره امامان نيز اين تعبير وارد شده است كه آنان داراى «علمِ كتاب»اند. (5) پيدا است كه داشتن بهره اى از علم كتاب با علم كتاب، فاصله بسيار دارد. آن كه تخت بلقيس را جابه جا كرد و از آن چنان قدرتى برخوردار بود، تنها بهره اى از علم كتاب داشت، حال آن كه امامان داراى «علم كتاب»اند.امامان كه از اين طهارت روح و آن معرفت شهودى و آن قدرت بالاى نفسانى برخوردارند، بر عالم كائنات چنان تسلطى دارند كه اگر با حضور خود عالَم را نيارايند، جهان فرو مى پاشد. (6) همان گونه كه بر عالم كائنات اشراف دارند، بر انسان ها نيز ناظر و چيره اند و به همين جهت، 1. اذ تخلق من الطين كهيئةِ الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيراً باذنى. (سوره مائده، آيه 110) 2. و تبرئُ الأكمه والابرص باذنى. (سوره مائده، آيه 110) 3. و اذ تُخرج الموتى باذنى. (سوره مائده، آيه 110) 4. سوره نمل، آيه 38 و 39 و 40.5. اصول كافى ، ح 607.6 . اين مضمون، فراوان در ميان منابع روايى به چشم مى خورد. به عنوان نمونه رك: اصول كافى ، ح 451 و 453.