بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تلاش علمى آغاز شد و كتاب هايى در اين موضوع به رشته تحرير در مى آمد. بررسى اين آثار، نشان مى دهد كه از ابتدا چند مسأله مورد توجه اين گروه از دانشمندان بوده است:آيا شخصيتى كه در مورد آن ادعاى غيبت شده است، وجود خارجى دارد؟ آيا پذيرش امام غايب، با نظريه ضرورت وجود امام از ديدگاه شيعه، سازگار است؟ اساساً امام غايب در زمان غيبت خود، داراى چه كاركردى است؟
شيعه و پذيرش امام غايب
از آن جا كه اعتقاد به اصل غيبت با اذهان مردمى كه به زندگى محسوس انس گرفته اند، چندان آسان نيست و با توجه به القاى شبهات بسيارى كه در اين خصوص از طرف مخالفان صورت مى گرفت، مدتى طول كشيد تا شيعيان در اين مسأله به نوعى وحدتِ نظر برسند; البته تلاش علمى عالمان و باور راسخ آنان را به امام غايب، در اين زمينه نمى توان ناديده گرفت.در هر صورت، افزون بر اين كه پذيرش غيبت و امام غايب با مبانى نظرى شيعيان سازگار است، در تجربه تاريخى نيز اين واقعيت براى شيعيان به اثبات رسيده است. امام در مدت بيش از دوثلث قرن، از طريق نايبانى كه جلالتِ شأن و منزلت اجتماعى آنان بر خاص و عام پوشيده نيست، با مردم ارتباط دارد. نايبان كه بعضى از آنان پيش از اين نيز به عنوان اشخاص مورد اعتماد ديگر امامان عمل مى كردند، ارتباطِ ميان مردم و امام را برقرار مى كردند. همچنين مشكلات و مسائل مردم را به طور كتبى يا شفاهى به عرض امام(عليه السلام) مى رساندند و پاسخ ايشان را نيز به مردم باز مى گفتند. كراماتى كه از امام(عليه السلام)مشاهده مى شد، بر اعتقاد مردم مى افزود و جاى را بر هرگونه شك و شبهه تنگ مى كرد.تحليل واقعيت تاريخى پيش گفته و اوضاع و احوال پيروان و تحليل شخصيت نايبان و عالمانِ وقت، ادعاى اين كه شيعيان براساس ِ وهم و پندار، دل به امام غايب بسته اند، نمى پذيرد. از اين رو، در دورانِ غيبت صغرا، هرچه زمان مى گذرد، نظريه امام غايب بيش از پيش جايگاه خود را در تفكر كلامى شيعيان مى گشايد و اندك تأمل و حيرتى را هم كه در آستانه دوران غيبت صغرا در ميان پيروان مشاهده مى شد، به تدريج از بين مى برد و زمينه هاى تحقق غيبت كبرا را در اذهان و اعتقادات جامعه شيعى فراهم مى كند.