فصل سوم : مرجعيت و ولايت عالمان دين - معارف اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف اسلامی - جلد 2

محمد سعیدی مهر، امیر دیوانی، علیرضا امینی، محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل سوم : مرجعيت و ولايت عالمان دين

گفتار اوّل: مرجعيت عالمان دينى در عصر غيبت گفتار دوم: نگاه تاريخى به ولايت عالمان گفتار سوم: ولايت عالمان دينى از منظر عقل و شرع گفتار چهارم: ولايت فقيه گفتار پنجم: ولايت و جمهوريت

گفتار اوّل : مرجعيت عالمان دينى در عصر غيبت

غيبت و مسأله مرجعيت دينى

از نگاه شيعه، سنت معصومانه نه تنها گفتار و كردار پيامبر بلكه گفتار و كردار امامان را نيز شامل مى گردد. امامان از رهگذر نوعى ارتباط با منبع خطاناپذير معرفت، محتواى دين و تفسير معصومانه قرآن را در اختيار همگان قرار مى دادند. طبيعى است كه در دوران غيبت، ارتباطِ ما با چنين معرفتى قطع است. از اين رو نقش عالمان دينى و سنت اجتهاد در اين دوران برجسته تر مى شود.

در عصر حضور امامان نيز، عالمان دين حضور جدّى داشته، ارتباط علمى ميان امام و مردم را برقرار مى كردند و گفتار ايشان را براى مردم بازگويى مى كردند. در آن اعصار، هرگاه گره اى در كار دين و فهم شريعت مى افتاد، مراجعه به امام معصوم گره گشايى مى كرد. و شكلى باقى نمى گذاشت. در كتب رجالى، از عالمان بسيارى سخن رفته است كه به محضر امامان راه يافته و گفته هاى آن بزرگان را ضبط و ثبت كرده اند. بسيارى از ايشان علاوه بر نقل احاديث، صلاحيت و قدرت تفسير و تجزيه و تحليل نيز داشتند و امامان نيز مردم را در امر فراگيرى معارف دينى به آنان حواله مى دادند. براثر تلاش اين بزرگان، مجموعه هاى روايى كوچك در موضوع هاى مختلف شكل گرفت، چنان كه در ابتداى دوره غيبت، عالمان بزرگى دست به تدوين سنت زدند و سخنان ائمه(عليه السلام)را در مجامع روايى خود مستنداً گردآورى كردند. اولين مجموعه از اين تلاش، كتاب ارزشمند اصول و فروع كافى است كه توسط دانشمند بزرگ شيعى، محمد بن يعقوب كلينى (م 329 ق) تنظيم گرديد.

بعد از وى شيخ صدوق (م 381 ق) با تلاش پيگير و ملاقات با دانشمندان بسيار، موفق به تدوين كتابى ارجمند به نام من لا يحضره الفقيه گرديد. اين دانشمند بزرگ شيعى آثار ديگرى را نيز تأليف كرد كه برخى آنها را بالغ بر 300 عنوان كتاب دانسته اند. (1) به تدريج ستارگان ديگرى نيز در عالم تشيع درخشيدند: شيخ مفيد (م 413 ق) از آن جمله است. از او مى توان به عنوان يكى از قله هاى شامخ در تاريخ اجتهاد شيعه نام برد. وى كه در مركز حكومت اسلامى (بغداد) مى زيست، با تبحرى كه در مذاهب مختلف فقهى و كلامى يافت، موقعيت بسيار والايى را در حوزه تفكر اسلامى به دست آورد. حاصل تلاش هاى ارزشمند وى، آثارى بسيار مفيد، در علوم مختلف اسلامى است.

سيدمرتضى (م 436 ق) كه از شاگردان شيخ مفيد است و منزلت بسيار بالايى در شكل گيرى علوم اسلامى در دوران غيبت دارد، با تأليف حدود هشتاد اثر علمى، باب بسيارى از مباحث علمى را گشود. او افزون بر تلاش عالمانه اش در حوزه فقه شيعه، به گسترش تفكر عقلانى در علم كلام توفيق يافت.

با ظهور شيخ طوسى (م 460 ق) اجتهاد شيعى وارد مرحله جديدى شد. وى كه بعد از استاد خود، سيد مرتضى، متولّى زعامت مذهبى شد، توانست شاگردان بسيارى را در حوزه درس خود گرد آورد. دو كتاب ارزشمند وى، يعنى تهذيب و استبصار در كنار كافى و من لا يحضره الفقيه ، كتب اربعه شيعيان را تشكيل مى دهد. همچنين شيخ طوسى توانست پوپايى سنت اجتهاد را به معناى دقيق كلمه، در حوزه تفكر شيعى راه بيندازد.

تأمل و تدبّر و تجزيه و تحليل در منابع روايى كه از دوران شيخ مفيد آغاز گرديده بود، در زمان شيخ طوسى موقعيت بسيار مطلوبى يافت. پس از آن اجتهاد ـ در كنار توجه به طرح و نقل احاديث ـ جايگاه مهمى در تفكر عالمان شيعى يافت. افزون بر اين، علم كلام نيز با تلاش هاى شيخ طوسى، از منزلتِ بالايى برخوردار گرديد و به همتِ والاى عالمان بزرگى چون خواجه نصيرالدين طوسى (م 672 ق) و علامه حلّى (م 726 ق) موقعيت بسيار ممتازى پيدا كرد.

وجود تفكر عقلانى در كنار توجه به منابع روايى، موجب گرديد كه فلسفه و تفكر عقلانى در مقوله هستى، در ميان متفكران شيعى، جايگاه مناسبى بيابد; چنان كه تأثيرِ علماى شيعى را در رشد و بالندگى فلسفه اسلامى و شكوفايى آن را در فلسفه ملاصدرا، نمى توان ناديده گرفت.

1. رك: ابوالقاسم گرجى، تاريخ فقه و فقها ، ص 134 .

/ 147