بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بزرگ ترى از نظام اسلامى در تزاحم قرار مى گيرد كه ولىّ فقيه با تشخيصِ مبتنى بر نظر كارشناسى، دستورات خود را متوجه حفظ مصالح بالاتر مى كند.حكومت ... مى تواند هر امرى را، چه عبادى و غيرعبادى، كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامى كه چنين است، جلوگيرى كند. حكومت مى تواند از حج كه از فرايض مهم الهى است در مواقعى كه مخالف صلاح كشور اسلامى دانست، موقتاً جلوگيرى كند. (1) بنابراين ولايت مطلقه فقيه تعبير ديگرى از استمرار اختيارات امام معصوم(عليه السلام) در حوزه حكومت و مصالح عمومى است.روشن است كه اين نيابت و جانشينى عام يا ولايت مطلقه صرفاً عنوانى حقوقى و اعتبارى است و هرگز به معناى آن نيست كه فقيه در اوصاف و شخصيت علمى و اخلاقى، داراى همان كمالات است; زيرا كمالات امام و فضايل ايشان به دليل صلاحيت هايى كه در شخصِ او ـ نه جايگاهش ـ واجد است، از امورى نيست كه با جَعل و اعتبار به ديگران منتقل شود.وقتى مى گوييم ولايتى را كه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) داشتند بعد از غيبت، فقيه عادل دارد، براى هيچ كس اين توهم نبايد پيدا شود كه مقام فقها همان مقام ائمه و رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) است; زيرا اين جا صحبت از مقام نيست، بلكه صحبت از وظيفه است. ولايت، يعنى حكومت و اداره كشور و اجراى قوانين شرع. (2) از اين رو لازم است توجه شود كه ولايت مطلقه در زبان فقه و حقوق، ناظر به جايگاه و موقعيت حقوقى شخص فقيه و حوزه اختياراتِ شرعى او است و با ولايت مطلقه در فرهنگ عرفانى فرق دارد.