گفتار سوم : علم و دين
در بيان وجه تمايز انسان از حيوانات ديگر، معمولا ـ و به حق ـ به جنبه عقلانى او اشاره مى كنند. انديشيدن، يكى از دو جزء ذاتى آدمى است و به اصطلاح قدما فصل منطقى انسان به شمار مى رود. اين موضوع را از تعريف انسان به حيوان ناطق مى توان دريافت.تعقّل، سرْچشمه علم و دانايى است و شايد همان امانتى است كه به گفته قرآن كريم، موجودات ديگر از پذيرفتن آن سرباز زدند، ولى آدمى آن را پذيرفت:ما امانت را بر آسمان و زمين و كوه ها عرضه كرديم. پس، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسناك شدند و انسان آن را برداشت. راستى او ستمگرى نادان بود. (1) آسمان بار امانت نتوانست كشيد قرعه فال به نام من ديوانه زدند دين كه بازنمود فطرت و سرشت آدمى است، هرگز نمى تواند توانايى ذاتى انسان را نفى كند، يا ناديده بگيرد. هيچ يك از اديان آسمانى انسان را به جهل و نادانى فرا نخوانده است. نهال دينورزى بر زمين دانايى روييده، بارور مى شود. نبايد پنداشت كه شرط دينورزى، دست كشيدن از انديشه است، بلكه با انديشيدن و علم آموزى است كه خشيت الهى بر دل ها مى نشيند و جان را از ايمان سرشار مى كند. «... از بندگان خدا تنها دانايانند كه از او مى ترسند. ...» (2) به گفته استاد شهيد مطهرى:هيچ پيامبرى نيامده است مگر آن كه قوم خود را به رهايى از تقليد پدران و گذشتگان فراخواند. و از آنان خواسته است تا خود بينديشند و از قيد سنّت هاى نارواى حاكم و رايج آزاد شوند. (3) ترغيب به تفكر در آسمان ها و زمين در همه كتاب هاى آسمانى ديده مى شود. در عهد عتيق چنين مى خوانيم: «به آسمان ها نگاه كنيد! كيست كه همه اين ستارگان را آفريده است؟» (4) پرسش، زمينه ساز انديشيدن است و در آيات متعددى از قرآن كريم نيز از انسان پرسش هايى شده است تا بدينوسيله فطرت نطق و استدلال او بيدار شود.1. سوره احزاب، آيه 72.2. سوره فاطر، آيه 28.3. مرتضى مطهرى، نبوت ، ص 36.4. اشعياء، باب 4، آيه 26.