بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
متون مقدس، هيچ چيزِ معتبر و موثقى راجع به مسائل علمى به ما نمى گويد. (1) فيلسوفان اگزيستانسياليست، معمولا معرفت علمى را غيرشخصى و عينى مى دانند، اما معرفت دينى را عميقاً شخصى و ذهنى. موضوع علم، اشياى مادّى و نقش و كاركرد آنها است، اما موضوع دين واقعيت هاى شخصى و اخلاقى.در اصالت وجود (اگزيستانسياليسم) جداانگارى روش هاى معمول در الاهيات و علم، در درجه اول ناشى از تقابل بين حوزه خودآگاهى انسان و حوزه اعيان و امور فاقد آگاهى است. (2) اكثر نويسندگان و متفكران اگزيستاسياليست، سودمندى دانش علمى را مسلّم گرفته اند، فقط يادآور شده اند كه اهم مسائلى كه به هويت و حيات درونى انسان مربوط مى شود، فراتر از دسترس و دامنه علم است و بر اين باورند كه اغلب اضلاع وجود انسانى فقط در طى و از طريق تصميم گيرى، تعهّد و درگيرشدن در متن زندگى، معلوم و مفهوم مى شود، نه از طريق رهيافت فارغْ بالانه و خردورزانه دانشمندان. (3) فيلسوفان تحليل زبانى، دين و علم را دو بازى زبانى متفاوت مى دانند كه هريك براى هدف خاصى برنامه ريزى شده است. غايتِ علمى نوعاً پيش بينى و كنترل است; اما زبانِ دين براى مقاصدى نظير نيايش و كسب آرامش به كار مى رود.هر حوزه مقال، بايد مقولات و منطقى را كه براى منظورهاى خويش مناسب تر مى يابد، به كار برد. در مورد علم، تحليلگران غالباً نظر وسيله انگارانه دارند; يعنى نظريه ها را بيش تر «مفيد» مى دانند تا واقعى و وظيفه اصلى زبان علمى را پيش بينى و مهار مى دانند. (4) ولى درباره زبان دين معمولا آن را «توصيه و تصويب يك نحوه زندگى»، «اظهار سرسپارى به يك سلسله اصول اخلاقى» و يا «تمهيد يك خودشناسى» مى دانند. (5) به هر روى، جداانگارى مطلق ميان علم و دين، نمايانگر رهيافت و تلقى غالب در دهه هاى اخير است. (6) به رغم نكات مثبتى كه در اين ديدگاه وجود دارد، اشكال اساسى آن، ناديده گرفتن بخشى از زبان دين است، كه بيان حقايق طبيعى است. در هر كتابِ مقدسى ـ از جمله قرآن كريم ـ در مورد باد و باران و ساير حوادث طبيعى سخن رفته است و نمى توان آن را انكار كرد. ما نمى توانيم براى اجتناب از تعارض ادعايى، بخشى از گفتارهاى دينى را، كه در متون مقدس است، ناديده بگيريم و بر كاركردهاى ديگر زبان دينى تأكيد ورزيم. درست است كه دين براى اظهار «سرسپارى به خداوند» آمده و يا توصيه و تصويب زندگى ويژه اى است، اما همين دين درباره عالَم نيز سخن گفته است و گاهى چنين مى نمايد كه اين سخنان با داده هاى علمى در تعارض است; پس بايد چاره اى انديشيد. 1. همان ، ص 147.2. همان .3. همان ، ص 149.4. همان ، ص 153.5. همان ، ص 154.6. رك: همان ، ص 155.