سه. علم و دين دو نهاد مكمّل - معارف اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف اسلامی - جلد 2

محمد سعیدی مهر، امیر دیوانی، علیرضا امینی، محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سه. علم و دين دو نهاد مكمّل

در سال هاى اخير، كسانى مدّعى شده اند كه علم و دين ممكن است موضوع واحدى داشته باشند، اما غرض و غايت آن دو متفاوت است. اينان تمايز موضوعى ميان علم و دين را نپذيرفته، مى گويند: بسا كه دين نيز درباره حوادث طبيعى سخن گفته است. اما داشتن موضوع واحد، موجب تعارض ميان آن دو نيست; زيرا تبيين دينى از يك حادثه طبيعى، سمت و سويى متفاوت با تبيين علمى آن حادثه دارد. براى مثال ممكن است درباره يك تابلوى تبليغاتى كه بر سردر يك كتابخانه نصب شده است، دوگونه تبيين داشت: يكى اين كه بگوييم جنس تابلو از چيست و امورى از اين دست و ديگر اين كه بگوييم نيّت كسى كه آن را نصب كرده است، چيست. هر دو تبيين اگرچه به يك چيز مربوط است، چون غايت هاى متفاوت دارند، تعارضى بين آن دو رخ نمى دهد; بلكه اين تبيين ها مكمل همديگرند.

گفته اند: اگر دين درباره عالم طبيعت، سخنى گفته باشد، غرض از آن كشف معانى حوادث طبيعى است; در حالى كه علم با علل حوادث طبيعى سروكار دارد.

اگر دقت كنيم پيش فرض اين نظريه با نظريه پيشين مشترك است; زيرا هر دو بر اين باورند كه دين سخنى درباره علل حوادث طبيعى نگفته است; اما در اين ديدگاه اگر دين سخنى درباره طبيعت داشته باشد، به معانى حوادث واقعه مربوط است.

اين نكته بهره اى از حقيقت دارد; زيرا غرض اصلى بيان دينى، اشاره به معانى حوادث است و بر همين اساس است كه قرآن كريم، حوادث عالم را آياتى مى داند كه حاكى از قدرت، علم و عنايت خداوند به عالم است. گويى حوادث عالم، همگى جملاتى هستند كه از آنها معنايى اراده شده است: بازگرداندن همه آفريده ها و پديده هابه خداوند.

اما غفلت از نكته اى مهم و اساسى موجب برداشتِ غلط از رابطه علم و دين شده است و آن اين كه دين گاهى واقعاً درباره علل اشيا و حوادث سخن گفته است; درست آن گونه كه علم از آنها سخن مى گويد. چنان كه گذشت، دين درباره كيفيت پيدايش بادها، باران و... سخن گفته است. سخن گفتن از معانى حوادث منافاتى با سخن از علل آنها ندارد. اصولا اين ويژگى جهان بينى دينى است كه معانى و آرمان ها را به واقعيت هاى عالَم پيوند مى دهد و آنها را در آيينه واقعيت هاى بنيادين هستى مى تاباند. بنابراين نبايد از اين نكته غفلت شود كه برخى از گزاره هاى متون دينى نقش جملات و اظهارات علمى را نيز دارند.

در چنين تفسيرى از دين، امكان آن هست كه بين گفته دين و دستاورد علم تعارض افتد و مشكل از نو زنده شود.

در پاسخ بايد گفت: على الاصول چنين امكانى وجود دارد، اما راه هاى رهايى از اين چالش هم وجود دارد: يكى اين كه متون دينى تا حدى مجال تفسير و تأويل دارند; ديگر اين كه نظريات علمى هم تا حدودى آميخته با ظنّ و فرض اند. توجه به اين دو نكته كافى است تا تعارض هاى محتمل ميان علم و دين را چندان جدّى نگيريم; اگرچه، راه حل هاى ديگرى هم ارائه شده است.

نكته مهم و اساسى تر اين است كه اگر تعارض هايى بين كتاب مقدس مسيحيان با علم صورت گرفته است، قابل تعميم و سرايت به كتاب مقدس مسلمانان نيست. شايد يكى از دلايل وقوع تعارض بين علم و دين در مسيحيت، تغيير و دست خوردگى هايى است كه در كتاب مقدس مسيحيان واقع شده است، و اين آفت نتوانسته است به چهره قرآن و سيماى علم خدشه وارد كند.

درباره انطباق آيات قرآن كريم با دستاوردهاى علمى، سخن فراوان گفته و كتاب ها نوشته اند.

/ 147