ب. معجزه
پيامبران مدعى دريافت پيام الهى از طريق وحى اند و ـ چنان كه گذشت ـ وحى شكسته شدن حد و مرز ادراك معمولى آدميان است. به بيان ديگر، خودِ وحى و گرفتن پيام از خداوند، معجزه و خَرقِ عادت است. تصديق و ايمان به اين ادّعا يا بر اساس گواهى فطرت و اطمينانِ برآمده از عمق جان آدمى است و يا از رهگذر استدلال و استنباط. طلبِ دليل بر صدق ادعاى پيامبران، امرى معقول و پسنديده است كه بارها از طرف مردم صورت مى گرفت: « و گفتند: چرا از جانب پروردگارش معجزه اى براى ما نمى آورد؟ » (5) و خداوند هم هرگاه اين طلب، برخاسته از حق جويى بوده است، اجابت فرموده است: « سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجّتى آشكار فرستاديم. » (6) هرگاه آدميان در صحت ادعاى انبيا ترديد مى كردند و يا در اطمينانشان اندكى كاستى پديد مى آمد، خداوند آيه هاى خود را همراه پيامبران مى فرستاد تا از طريق اين نشانه ها ترديد ايمان سوز انسان ها خاموش شود و شعله اطمينانشان افروخته تر گردد. اين آيه ها همان است كه در اصطلاح متكلمان، معجزه خوانده شد، و بر صدق ادعاى انبيا درگرفتن وحى دلالت دارند.1. سوره نجم ، آيه 4 و 5 .2. سوره طه، آيه 114.3. سوره عنكبوت، آيه 48.4. سوره الحاقه ، آيات 43 ـ 48.5. سوره طه، آيه 133.6. سوره مؤمنون، آيه 45.