بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كثرت گرايان به رغم اذعان به رواج نظريه حصرگرايى در ميان پيروان اديان، مى كوشند تا نظريه خود را بر كرسى قبول نشانده، آن را توجيه نمايند. ما اينك به اختصار نظريه كثرت گرايى و حصرگرايى را برمى رسيم; اما پيش تر زمينه هاى بروز نظريه كثرت گرايى را به اجمال بازمى گوييم.فليپ كويين سه عامل را زمينه هاى ظهور كثرت گرايى دانسته است: يكى اين كه بسيارى از مسيحيان از جنگ هاى مذهبى خسته شده و نوعى تساهل و تسامح پيشه خود كرده بودند. آزار يهوديان و در نهايت كشتار دسته جمعى آنان نوعى احساس همدلى با يهوديان را در جامعه مسيحى رواج داده بود و همين روحيه يكى از عوامل گرايش به كثرت گرايى است.عامل دوم، گسترش مطالعات اديان در جامعه مسيحى قرن بيستم است. عالمان مسيحى با مطالعات گسترده در اسلام دريافتند كه وجوه اشتراك بسيارى ميان اسلام و مسيحيت برقرار است، و همين طور ميان اديان ديگر. اين موضوعْ تأثير روانى و معرفتى فزاينده اى در اقبال به كثرت گرايى داشت.عامل سوم همزيستى پيروان اديان مختلف در كشورهاى غربى است. اين همزيستى، فاصله هاى ذهنى را برداشته، كسانى مانند جان هيك را به اين ديدگاه كشاند كه پيروان اديان ديگر نيز انسان هايى پاك و مطيع خدايند و در نتيجه، رستگارى از آنان نيز دريغ نخواهد شد. (1)