معارف اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف اسلامی - جلد 2

محمد سعیدی مهر، امیر دیوانی، علیرضا امینی، محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آدميان با عقل خود حُسن برخى از امور و نيز قبح برخى ديگر را درمى يابند و در شناخت آنها، نيازى به وحى ندارند. ما بدون استناد به وحى، حُسن عدالت، راستگويى و امانتدارى را مى دانيم و نيز زشتى و قبح ظلم و تجاوز به حقوق ديگران را مى فهميم. (1) اين توانايى عقل در شناخت كلّيات اعمال نيكو و زشت، در اصطلاح متكلمان حسن و قبح عقلى ناميده مى شود.

انسان نه فقط حُسن عدالت و يا سپاس گزارى در مقابل بخشش و لطف ديگرى را مى داند، بلكه علاوه بر آن خود را متعهّد و ملزم به آنها نيز مى يابد. يعنى عقل نه فقط به حُسن عدالت واقف است، افزون بر آن مى داند كه آدمى بايد به عدالت رفتار كند و بر چنين كارى مكلّف است. ادراك لزوم و بايستگى انجام عملى، غير از ادراك حُسن و نيكويى آن است. متكلمان درباره ادراك عقلى تكليف (واجب عقلى) به تفصيل سخن گفته اند. (2) تأكيد بر اهمّيّت عقل در ادراك حُسن و قبح و نيز شناخت تكاليف، نشان از شأن والاى عقل در حيات آدمى دارد. در روايات اسلامى از عقل به رسول باطن تعبير شده است; درعين حال اين گونه تعابير نبايد موجب غفلت از حدّ و مرز آن شود. توجّه به حدّ و مرز عقل و نقش آن، اساس برهان كلامى بر ضرورت نبوّت است. برخى از محدوديت هاى عقل عبارتند از:

1. اگرچه عقل بر شناخت اصول كلّى اَعمال حَسَن و قبيح قادر است، در شناسايى موارد جزئى ـ كه آدمى در زندگى عملى بيش تر به آنها نياز دارد ـ ناتوان است و عقلِ استدلالى در شناخت حكم امور جزئى، معمولا به خطا رفته است. خِرَد آدمى هم حُسن سپاسگزارى از خداوند را و هم وجوب آن را درمى يابد، اما نمى داند با چه اعمالى از عهده شكر او برمى آيد. عقل لزوم احترام به ديگران را مى داند، اما نمى داند چگونه بايد حق ديگرى را پاس بدارد و افزون بر آن نمى داند حق ديگرى چيست.

2. بى ترديد شناسايى اعمال نيكو و زشت براى آن است كه شخص آنها را به كار بندد و خود را با اعمال نيكو و اجتناب از اعمال زشت، تربيت كند، اما واقعيت آن است كه شناسايى حُسن اعمال و احساس تكليف عقلى در پايبندى به آنها، به تنهايى موجب عمل نمى شود و همين طور شناخت اعمال زشت و احساس تكليف عقلى، به ترك آنها نمى انجامد; زيرا تحقق عمل اختيارى علاوه بر ادراك حُسن و تكليف، وابسته به تصميم و اراده آدمى است. سازوكار اراده و چگونگى تصميم گيرى به گونه اى است كه با احساسات و اميال و گرايش هاى آدمى آميخته است. بسا كسانى كه مى دانند خوردن مال ديگرى زشت است، اما فشار گرسنگى، آنان را به راهى ديگر مى برد و اراده خود را بر زمين نيازها و گرايش ها مى نهند.

توجّه به نقش كليدى احساسات و عواطف در اعمال، بسيار مهمّ و گوياى اين حقيقت است كه هدايت و راهيابى انسان به كمال و رستگارى، فقط به عقل و خرد او بستگى ندارد; بلكه بايد ترتيبى انديشيد تا احساسات و عواطف آدمى هم او را يارى دهند، و خود مانعى بر سر راه عمل صالح و عقل پسند نباشند.

علماى اخلاق ـ كه در خصوص سازوكار عمل اخلاقى و صالح تأمّل فراوان دارند ـ از اين واقعيت كه عقل گاهى مغلوب هوى مى شود و هدايت و سكّاندارى كشتى وجود آدمى را به احساسات و عواطف واگذار مى كند، خبر مى دهند. ناهنجارتر اين كه گاهى عقل علاوه بر آن كه مقام رهبرى كشتى وجود آدمى را به احساسات و عواطف وامى گذارد، خود نيز هم چون برده اى در خدمت آن قرار مى گيرد. عالمان اخلاق به چنين عقلى، عقل شيطانى مى گويند كه به حيله انديشى براى اشباع

/ 147