بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اجتماع نيز، دل نبستن به غير قانون الهى است. پذيرش قانونى غير از قانون خداوند، كفر ورزيدن به ربوبيتِ تشريعى او است (1) و از آن جا كه تصميمِ مولاى حقيقى خود را گردن ننهاده است، ظلم به او محسوب مى شود. (2) چنين شخص و چنين جامعه اى كه در حقِ خداى خودْ ظلم روا مى دارد، از مسير عدالت و تقوا خارج شده است:و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون . (3) آنان كه فرمان مى دهند به غير آنچه خداوند فرستاده است، هم آنان فاسقانند.مبناى هرگونه تصميمى در جامعه مؤمنان بايد خدا و احكام او باشد، و بايد هرگونه اختلاف با رجوع به دين خدا حل و فصل شود «و ما اختلفتم فيه من شىء فحكمه الى الله» (4) به حتم چنين جامعه اى كه ولايت و حاكميت را تنها از آنِ خدا مى داند «اِنِ الحكمِ الاّ لله» (5) به غيرقانون و حكم خداوند تن نمى دهد. (6) حكومت اسلام، حكومت قانون است. در اين طرز حكومت، حاكميت منحصر به خدا است و قانون، فرمان و حكم خدا است. قانونِ اسلام، يا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامى حكومت تام دارد. (7) 3. اجراى قانون در مورد ديگران، نوعى دخالت در حيطه اختيارات آنان است. از اين رو به صرف اين كه قانون برگرفته از دستورات دينى است، كافى نيست، تا هر كس بتواند آن را در مورد ديگران به اجرا درآورد. كسى چنين صلاحيتى را دارا است كه از حقِ فرمانروايى و الزام و دستور ( obligation ) برخوردار باشد. هيچ انسانى و هيچ دستگاهى نمى تواند حكمى را بر ديگران جارى كند مگر آن كه ثابت شود از چنين حقى برخوردار است. دستگاهى واجد چنين صلاحيتى است كه مشروعيت ( Legitimacy ) داشته باشد. 1. و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون. (سوره مائده، آيه 44) 2. و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون. (سوره مائده، آيه 45) 3. سوره مائده، آيه 47.4. سوره شورى، آيه 10.5 . سوره يوسف، آيه 40.6 . افغيرالله ابتغى حكماً. (سوره انعام، آيه114) افحكم الجاهلية يبغون و من احسن من الله حكماً. (سوره مائده،آيه 50) 7. امام خمينى، ولايت فقيه ، ص 34