گفتار دوم : مرجعيت و خلافت از ديدگاه اهل سنّت - معارف اسلامی جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معارف اسلامی - جلد 2

محمد سعیدی مهر، امیر دیوانی، علیرضا امینی، محسن جوادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در پاسخ به اين سؤال، دو ديدگاه كلّى شكل گرفت: ديدگاه نخست كه از اكثريت برخوردار بود، وحى قرآن و بيان پيامبر را كافى مى دانست و بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى كسى شأن مرجعيت معصومانه قائل نبود و نيز بر اين باور بود كه پيامبر(صلى الله عليه وآله)شخصِ خاصى را براى اجراى دين در نظر نگرفته است; يعنى حكومت اسلامى متولّى خاصى ندارد.

ديدگاه دوم كه نظر اقليت است، بر اين عقيده بود كه دو سِمَت ياد شده باقى است و پيامبر(صلى الله عليه وآله)جانشينانى دارد كه آن دو منصب را عهده دارند.

تفاوت اين دو ديدگاه را از اين زاويه بررسى خواهيم كرد كه هريك از اين دو، نسبت به دو منصب ديگر پيامبر، يعنى مرجعيت معصومانه دينى و رهبرى چگونه مى انديشند.

گفتار دوم : مرجعيت و خلافت از ديدگاه اهل سنّت

ديدگاه اهل سنت در باره مرجعيت دينى

به اعتقاد اهل سنت، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) همه آنچه را كه براى امّت اسلام و شناخت دين لازم و كافى است، از زبان وحى و در قالب سنت خويش بازگفته است.

اهل تسنن حرفشان اين است كه دستورات اسلام هر چه بود همان بود كه پيامبر به صحابه اش گفت. (1) آنها مى گويند: همان طور كه با رفتن پيغمبر، وحى منقطع شد، بيان واقعى دين ـ يعنى آن بيانى كه معصوم از خطا و اشتباه باشد ـ هم تمام شد. هر چه از قرآن و احاديثى كه از پيغمبر رسيده استنباط كرديم، همان است و ديگر چيزى نيست. (2) با وجود اين در سال هاى بعد از وفات پيامبر(صلى الله عليه وآله)، به تدريج اين انديشه كه صحابه پيامبر در تفسير دين از صلاحيت برخوردارند و وظيفه صيانت از دين برعهده آنان است،قوّت گرفت. بنابراين صحابه ـ يعنى كسانى كه زمان پيامبر را درك كرده بودند ـ هرچند معصوم و خالى از اشتباه نبودند، امّا موقعيت آنان به گونه اى بود كه مجتهد و مفسّر دين تلقى مى شدند.

بى ترديد در ميان صحابه، انسان هاى برجسته اى بودند كه نقش آنان را در انتقال و تبيين سنّت پيامبر(صلى الله عليه وآله) به نسل بعد از خود، نمى توان ناديده گرفت، امّا اين واقعيت را هم نمى توان

1. مرتضى مطهرى، امامت و رهبرى ، ص 54، نيز رك: كتب اصول فقه اهل سنت و نيز المراجعات ، مراجعه 13.

2. همان ، ص 76

/ 147