بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شيخ مفيد (م 413 ق) عالم بزرگ شيعى با همين شيوه بر امامت حضرت على(عليه السلام)استدلال كرده است:روزى كه پيامبرِ عزيزِ امت، دار فانى را وداع كرد، [ امت درباره امامت بعد از ايشان اختلاف كردند ] پيروان على(عليه السلام)يعنى بنى هاشم به اضافه سلمان، عمار، ابوذر، مقداد، خزيمة بن ثابت، ابو ايّوب انصارى، جابر بن عبدالله انصارى، ابوسعيد خدرى و كسانى مانند آنها از بزرگان مهاجرين و انصار گفتند: «بعد از پيامبر(صلى الله عليه وآله) خليفه و امام همانا على(عليه السلام)است; زيراكه آن حضرت برتر از ديگران است و تمام جهاتِ فضيلت و كمال و حكمت در او جمع است، و در ايمان سرآمد همه و در دانش و علم به احكام برتر از ديگران و در مجاهدت و تلاش در استقرار دين اسلام، پيشرو و در پارسايى و زهد، بى نظير است; آن چنان كه قابل مقابسه با ديگران نيست. از طرفى به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)از تمام خويشان وى نزديك تر است.» (1) اين متكلم بزرگ شيعى در اين گفتار به نصوص مربوط به جعل ولايت براى امام على(عليه السلام)استناد نمى كند، بلكه دليل او تنها اصلح بودنِ آشكار او است.در اين كه امامان شيعه(عليه السلام) از منزلتى بالا برخوردار بوده اند، ترديدى نيست و نيز اين كه امام على(عليه السلام) در زمان خود بهترين يار و نزديك ترين صحابه پيامبر بود، جايى براى چند و چون نيست.شما مى دانيد مرا نزد رسول خدا چه رتبت است و خويشاوندى ام با او در چه نسبت است. آن گاه كه كودك بودم مرا در كنار خود نهاد و بر سينه خويشم جاى داد و مرا در بستر خود مى خوابانيد; چنان كه تنم را به تن خويش مى سود و بوى خوش خود را به من مى بويانيد و گاه بود كه چيزى را مى جويد و آن را به من مى خورانيد. از من دروغى در گفتار نشنيد و خطايى در كردار نديد ... و من در پى او بودم، چنان كه شتربچّه در پى مادر. هر روز براى من از اخلاق خود نشانه اى برپا مى داشت و مرا به پيروى آن مى گماشت. هر سال در حراء خلوت مى گزيد، من او را مى ديدم و جز من كسى وى را نمى ديد. آن هنگام جز خانه اى كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله)و خديجه در آن بود، در هيچ خانه اى مسلمانى راه نيافته بود، من سومين آنان بودم. روشنايى وحى و پيامبرى را مى ديدم و بوى نبوت را مى شنودم. 1. شيخ مفيد، الارشاد فى معرفة حجج الله على العباد ، ص 4.