بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يقين، شرط دوم براى رسيدن به اين منزلت است. مراد از يقين، معرفتِ بسيار بالايى است كه نمونه اى از آن را قرآن در مورد حضرت ابراهيم ياد مى كند: «وكذلك نُرى ابراهيمَ ملكوتَ السماوات والارض وليكون من الموقنين». (1) حضرت ابراهيم براى رسيدن به يقين، ملكوت آسمان ها و زمين را مشاهده كرد; مشاهده اى كه موقوف به مرتبه اى ممتاز از حيث معرفت است. چنين معرفتى از سنخ معرفت هاى معمولى نيست، بلكه از شهود حقايق هستى سرچشمه مى گيرد. در اين مرحله، جهل به ساحت وجودى او راه نمى يابد (2) و الهام هاى غيبى او را نشانه مى گيرند. (3) اين مرحله همراه با طهارت و عصمت است. (4) براى شخصى كه ملكوت آسمان ها و زمين را مشاهده كرده است، آن مرتبه از معرفت، بدون وجود مقام بلند اخلاقى و فضيلت بالاى انسانى نخواهد بود. بى ترديد گناه كه نتيجه ناپاكى دل و نداشتن معرفت حقيقى و يقينىِ شهودى است، از چنين انسانى صادر نخواهد شد.انسان ها به هر ميزان كه از اين علم برخوردارند، داراى ولايت حقيقى هستند; يعنى مى توانند در عالَم تصرف كنند. ظهور و بروز كرامات و افعالى كه خارق عادت و مخالف قوانين عادى طبيعت مى نمايد، به دليل قدرت روحى و معنوى آنان است. امام مى تواند گاه در حوادث جهان آن چنان كه مى خواهد، تصرف كند. چنان كه گاه مى بينيم به فرمان امام درخت حركت مى كند; (5) عصا به سخن مى آيد; (6) دست، همچون چراغ مى درخشد; (7) بيمار شفا مى يابد; (8) ماده اى تبديل به طلا مى گردد (9) و ده ها كرامت ديگر كه از امامان معصوم(عليه السلام) نقل شده است.قرآن كريم، اين گونه كرامات و افعال خارق عادت را كه به دست اولياى خدا صورت گرفته، نقل كرده است: باد مسخّر حضرت سليمان بود و به دستور او حركت مى كرد (10) و حضرت عيسى از 1. سوره انعام، آيه 75.2. اصول كافى ، ح 518 و 710.3. اصول كافى ، ح 705.4. انّما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً. (سوره احزاب، آيه 33) 5 . اصول كافى ، ح 920.6 . همان ، ح 921.7. همان ، ح 1292.8 . همان ، ح 922.9. همان ، ح 922 ، 1295 و 1296.10. فسخّرنا لَهُ الريح تجرى بامره رخاءً حيث اصابَ. (سوره ص، آيه 36)