در سنن ابوداود به طريق عمرو بن عثمان از قاسم31 نقل مي كند كه بر عايشه وارد شدم و گفتم يا اُمَّه اجازه بده قبر رسول خدا و دو صحابه اش را از نزديك ببينم. او قبر را به من نشان داد كه نه چندان مرتفع بود و نه چسبيده به زمين و روي آنها با شن هاي بياباني قرمز رنگي پوشيده بود (فكشفت لي عن ثلاثة قبور لامشرفة ولا لاطئة مبطوحة ببطحاء العرصة الحمراء).32 اين بود اجمالي از كيفيت ساختمان مسجد رسول الله ـ ص ـ تا دوران خليفه سوم، و اين بود كيفيت قبر شريف آن حضرت كه تدريجاً و به تناسب هر دوراني متحول گشته و توسعه و استحكام يافته و زيباسازي مسجد و حرم شريف نبوي ص ـ به وضع كنوني رسيده است و امروز اين مسجد از نظر وسعت و زيبايي و از نظر استحكام و ظرافت در ميان تمام مساجد و معابد دنيا اولين مسجد مي باشد. همانگونه كه حرم شريف نبوي ص ـ با آن عظمت و شكوه و با آن مأذنه هاي سر به فلك كشيده اش و با آن گنبد سبز و فيروزه اي رنگش چشم ها را خيره و دل ها را به سوي خود جلب نموده است.خلاصه پاسخ اين كه: اگر سادگي قبور در زمان حضرت رسول ـ ص ـ دليل بر نفي وضع موجود و متداول در حرم هاي شخصيت هاي اسلامي باشد بايد در مسجدالنبي ـ ص ـ و همه مساجد و معابد نيز از اين روش و از اين نوع تفكر پيروي نمود و تحول و تغيير اين مسجد را كه در طول چهارده قرن به وسيله بزرگان و شخصيت هاي اسلامي و با نظارت مستقيم علما و دانشمندان تكامل يافته است، تخطئه و بجاي توسعه و زيباسازي اين بناي باشكوه بر تخريب و انهدام آن اقدام و حالت اوليه اش را حفظ نمود. آيا پيروان ابن تيميه مي توانند اين فكر و انديشه را بپذيرند و اين راه و روش را تأييد نمايند؟!