سخن ناشر - زیارت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زیارت - نسخه متنی

عبد الحسین امینی؛ ترجمه و تلخیص:جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن ناشر

كتاب ارزشمند و عظيم «الغدير»، اثر محقق بزرگوار و عاشق اهل بيت و مدافع بزرگ حريم ولايت و امامت، علامه عبدالحسين امينى (1320 - 1390 ق) از ذخائر گرانقدر شيعه است كه بر اساس قرآن و حديث و منابع تاريخى به دفاع از حق و رفع و دفع شبهات مخالفان پرداخته و از چنان تتبع و كاوشى عميق برخوردار است كه براى بعضى باور اين نكته كه اين كار بزرگ و سترك از عهده يك نفر برآيد، دشوار است. مباحث سودمند و ابتكارى كه در الغدير آمده، سزاوار آگاهى عموم است. اصل كتاب به زبان عربى است و به فارسى هم ترجمه شده است. اما شايد بسيارى از علاقه مندان ولايت، حوصله يا مجال مطالعه مجموعه عظيم و چند جلدى الغدير را نداشته باشند.

از اين رو اين موسسه بر آن شد كه برخى از موضوعات بحث شده در «الغدير» را، بصورت گزينشى و خلاصه، تدوين و در اختيار عموم قرار دهد، تا ازاين چشمه فيض، بهره مند شوند. در اين كار، علاوه بر ترجمه، نوعى تلخيص و چكيده نويسى به كار رفته است، تا مباحث مبسوط و فنى و نقلهاى فراوان يك مساله از منابع بيشمار، براى خواننده فارسى زبان خسته كننده نباشد.

اميد است كه اين سلسله جزوات، پيروان اهل بيت عليه السلام را با معارف شيعى و ديدگاه ها و تحقيقات علامه امينى در اثر ماندگارش «الغدير» آشناتر سازد و گامى در تقدير از خدمات و زحمات اين بزرگ مدافع ولايت علوى محسوب گردد و عنايات خاصه مولى الموحدين، اميرالمؤمنين على بن ابيطالب عليه السلام را فراهم آورد. ان شاء الله.

معاونت پژوهشهاى فارسى

پيشگفتار مترجم

زيارت، نوعى رابطه عاطفى و پيوند قلبى ميان «زائر» و «مزور» است.

وادى زيارت، پيش از آن كه وادى معقولات و محاسبات عقلى باشد، وادى دل و جذبه درون است. زائر، اگر بداند و بشناسد كه مورد زيارت «كيست؟» ديگر نمى پرسد: «كجاست؟». به راه مىافتد و همچون خضر به دنبال آب حيات و چون موسى عليه السلام در پى «عبد صالح» روان مىگردد، تا برسد، بيابد، بهره برگيرد و كامياب شود.

اينجا «دل» است كه فرمان مىدهد.

گامهاى زائر، به فرمان عشق و ارادت، راه مىپويد.

آن چه زائر را به پيمودن راهها و طى مسافتها و تحمل رنج سفر و بيم باديه و استقبال از خوف و خطر وا مىدارد، كشش درونى و علاقه قلبى اوست.

شوق، انسان راكد را حركت مىبخشد و ساكن را «مهاجر» مىكند.

عشق، معلم انسان و معمار جهان است.

عشق، آباد كننده دل است و تحمل را مىافزايد.

وقتى داغ محبت خدا و رسول و اهل بيت عليهم السلام را بر سينه داشتى، از دشتها و باديه ها به شوق ديدن و حضور در محضر محبوب مىگذرى و تيغ بيابان و خار مغيلان و ملامت حسودان و نامحرمان را هم به جان مىخرى. و... اين، خصيصه محبت است.

معشوق برين و محبوب راستين در فرهنگ دينى، خدا و رسول و ائمه معصومين و پاكمردان و صديقان و شهيدانند كه لايق محبت اند. و همين محبت و دلدادگى است كه به همرنگى و همسويى و سنخيت يافتن و حركت در جهت معشوق و دلدار مىانجامد.

اگر محبت آمد، طاعت و تبعيت و همراهى هم در پى آن است.

آن كه عشق و شوق داشته باشد، به زيارت هم مىرود.

زيارت، دليل وبرهان نمى خواهد! چه برهانى استوارتر از «محبت»

چگونه مىشود دوستدار پيامبر و اهل بيت و محب صالحين و صديقين و شهدا و اولياء خدا بود و شوق ديدارشان يا زيارت مزارشان يا ديدن رد پا و نشان از كويشان نداشت

زيارت، نمودى از احساس شوق درونى انسان است.

زيارت، زبان علاقه و ترجمان عشق و وابستگى قلبى است.

براى عاشق، حتى خانه اى كه روزى معشوق در آن ساكن بوده يا كوچه اى كه روزى محبوب از آن گذشته است، يا زمينى كه بر آن گام نهاده و شهرى كه در آن زيسته، دلربا و جاذب است و دوست داشتنى و شوق انگيز.

اين از يك سو.

از ديگر سوى، ديدار و زيارت، معرفت را مىافزايد، محبت را ريشه دارتر مىكند و قرب مادى قرب معنوى مىآورد. قرار گرفتن درفضاى خاطره آميز، وجود سرد را حرارت مىبخشد و خانه دل را روشن مىسازد.

وقتى كسى در مدار عشق و در حيطه و قلمرو محبت اولياء الهى قرار گرفت، خود اين محبت چاره ساز و هدايتگر و حركت آفرين است. وقتى به زيارت انجاميد، خود ديدار، زمينه ساز ارتقاى روحى است.

زيارت، الهام گرفتن از اسوه هاست،

تعظيم شعائر و تقدير از فداكاريها و پاكيهاست،

زمينه ساز شناخت و تربيت است،

وقتى امام احمد حنبل، پيراهنى را كه متعلق به شافعى بوده است مىشويد و آب آن را مىنوشد تا ازمقام علم تجليل كرده باشد،(1) پس ارزش صحابه پيامبر و تكريم آثار بر جاى مانده از انبيا و امامان و بوسه زدن بر بارگاه امام معصوم و حجت الهى جاى خود دارد.

زيارت، خود را محك زدن و بر «ميزان» عرضه كردن است.

آن كه كنار مرقد يك شهيد يا ولى خدا يا پيامبر و امام مىايستد، گويا در برابر آينه اى تمام قد ايستاده است كه «سيماى حق» و «قامت فضيلت» را نشان ميدهد.

دل را برداشتن و به حضور يك پيشواى معصوم بودن،

شوق را در يك ديدار عاشقانه، با «خشوع قلب» و «خضوع تن»، تسليم حجت خدا كردن،

و به ديدار مزار، با پاى دل ره سپردن و با بال عشق پرواز كردن و بر موج عرفان نشستن و به اوج پيوند رسيدن.

اينها نه تعابيرى شاعرانه، بلكه مضامينى است كه در زيارت، اگر «عارفا بحقه» باشد، تحقق مىيابد و زائر، نشسته بر محمل شوق و در كاروان اشك و شوق، از «قال» مىگذرد و به «حال» مىرسد.

وگرنه، جز اينگونه زيارت، حضور «تن» است و غيبت «جان».

زيارت، شاهد صدقى بر ارادت است.

و... حتى نشان «خط سياسى» و «جناح فرهنگى» زائر است، كه به كجا وابسته است و به ديدار چه كسانى مىرود و كجايى است.

و... زمينه ساز طهارت روح و توبه از بديها و گناهان و برگزيدن راهى به سوى پاكيها و گشودن پنجره اى به سوى نور.

«برنامه زيارت»، تعليم رسول خدا و امامان است و جزء «فرهنگ دينى» است.

يكى ازموضوعاتى كه پيوسته دستاويز مغرضان و دشمنان شيعه، به ويژه «وهابيت» براى تاختن به شيعه بوده است، مساله «زيارت» است. آنان كوشيده اند تا زيارت قبور ائمه و اولياء دين و دعا و تضرع كنار مرقد معصومين را بدعت و شرك معرفى كنند و از اين رهگذر، پيروان اهل بيت عليهم السلام را مشرك قلمداد كنند.

مرحوم علامه امينى در «الغدير»، با تكيه به منابع متعدد و روايات فراوان خود اهل سنت و استناد به سيره رفتارى بزرگان مذاهب اربعه و علماى آنان نسبت به «زيارت»، كوشيده است تا بى پايه بودن ادعاهاى وهابيون، بالاخص «ابن تيميه» و شاگردش «قصيمى» را اثبات كند و نتيجه بگيرد كه اگر رفتن به زيارت حرمهاى مطهر و بقاع متبرك و زيارت قبور، شرك باشد و با توحيدناسازگار، پس همه مسلمين و صحابه و ائمه مذاهب چهارگانه درطول تاريخ اسلام، از زمان صحابه تاكنون مشرك بودند و تنها ابن تيميه مسلمان خالص بوده است!....

محتواى اين جزوه، ترجمه اى خلاصه شده از مبحث «زيارة مشاهد العترة الطاهرة» است كه در جلد 5 «الغدير» از ص 86 تا 207 آمده است. در اين جا نيز چون بنا بر اختصار و ارائه مفاهيم كتاب با زبانى ساده و روان براى نسل جوان و فارسى زبان بوده است، از آن چه كه به پر حجم شدن جزوه مىانجاميد، چشم پوشيديم.

اميد است كه اين گام كوچك نيز، در آشنايى جوانان واهل مطالعه به كار عظيم علامه امينى در كتاب الغدير، مفيد و ثمربخش باشد.

با آرزوى علو مرتبه براى روح بلند فدايى ولايت و شيفته اميرالمؤمنين عليه السلام كه با تاليف الغدير، دريايى را در بركه اى گنجانيد و همه را به سيراب ساختن جان درچشمه ولايت فراخواند.

قم - جواد محدثى

اسفند 75

/ 10