انتظار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتظار - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انتظار

وقتى ابرهاى تيره، چهره خورشيد را پوشانده و دشت و دَمَن از دست بوسىِ آفتاب محروم گرديده و سبزه و گل از دورى مِهر عالم تاب پژمرده است چاره چيست؟ زمانى كه عصاره آفرينش و خلاصه خوبى‏ها و آيينه زيبايى‏ها رخ در نقاب غيبت كشيده و جهانيان از فيض حضور او بى نصيب مانده‏اند چه مى‏توان كرد؟

گل‏هاى باغ چشم به راهند تا سايه باغبان مهربان را بر سر خود ببينند و از دستان پر مهر او آب حيات بنوشند و دل‏هاى مشتاق، بى تاب چشم‏هاى اويند تا عنايت شور آفرين او را لمس كنند و اينجاست كه «انتظار» شكل مى‏گيرد. آرى، همه منتظرند تا او بيايد و سبزى و نشاط را به ارمغان آورد.

به راستى «انتظار» چه زيبا و شيرين است اگر زيبايى آن در نظر آيد و شيرينى آن در كام دل، چشيده شود.

حقيقت انتظار و جايگاه آن‏

براى «انتظار» معانى گوناگونى گفته‏اند و لى با دقت و تأمّل در اين كلمه مى‏توان به حقيقت معنى آن پى برد. انتظار، چشم به راه بودن است و اين چشم به راهى به تناسب بستر و زمينه آن ارزش پيدا مى‏كند و آثار و پيامدهايى دارد. انتظار تنها يك حالت روحى و درونى نيست بلكه از درون به بيرون سرايت مى‏كند و حركت و اقدام را مى‏آفريند. به همين دليل است كه در روايات، انتظار به عنوان يك عمل و بلكه بهترين اعمال، معرفى شده است. انتظار به «منتظر» شكل مى‏دهد و براى كارها و تلاش‏هاى او جهت خاصّى را ايجاد مى‏كند و آن جهت، راهى است كه به تحقق آنچه به انتظار آنست، منتهى مى‏گردد.

بنابراين «انتظار» با نشستن و دست روى دست گذاشتن، نمى‏سازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمى‏شود؛ بلكه در حقيقت انتظار، حركت و نشاط و شور آفرينى نهفته است.

آنكه در انتظار مهمان عزيزى است، سر از پا نمى‏شناسد و در تلاش است تا خود و محيط اطراف خود را براى آمدن مهمان، آماده كند و موانع حضور او را بر طرف سازد.

سخن درباره انتظار رويدادى بى نظير است كه در زيبايى و كمال، نهايت ندارد. انتظار روزگارى است كه در سبزى و خرّمى در تمامى روزگاران گذشته مثالى نداشته است و جهان چنان دوران زيبايى را هرگز تجربه نكرده است. اين همان انتظار حكومت جهانى امام مهدى‏عليه السلام است كه در روايات، از آن به «انتظار فرج» ياد شده است و آن را از بهترين اعمال و عبادات، بلكه پشتوانه قبولى همه اعمال، شمرده است.

پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود:

بهترين اعمال امت من، انتظار فرج است.(1)

امام صادق‏عليه السلام به ياران خود فرمود:

آيا شما را از چيزى آگاه نكنم كه خداوند بدون آن هيچ عملى را از بندگان نمى‏پذيرد؟ گفتند: بفرماييد. فرمود: گواهى به يگانگى خدا و نبوت پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولايت ما و بيزارى از دشمنان ما - يعنى ما امامان بخصوص - و تسليم شدن در برابر ايشان (=امامان) و پرهيزكارى و كوشش و خويشتن‏دارى و انتظار قائم‏عليه السلام.(2)

بنابراين «انتظار فرج» انتظارى است كه ويژگيهاى خاص و منحصر به فرد دارد كه لازم است به خوبى دانسته شود تا رمز و راز آن همه فضيلت و آثار كه براى آن خواهيم شمرد آشكار گردد.

ويژگى‏هاى انتظار مهدى‏عليه السلام‏

گفتيم كه «انتظار» امرى فطرى است و براى همگان درهر قوم و آيينى كه باشند وجود دارد اما انتظارهاى معمولى كه در جريان زندگى افراد و حتّى جامعه‏ها وجود دارد هر اندازه بزرگ و با اهميت باشد در مقايسه با انتظار موعود جهانى، كوچك و بى مقدار است زيرا كه انتظار ظهور او ويژگى‏هاى خاص خود را دارد:

انتظار مهدى‏عليه السلام انتظارى است كه از ابتداى عالم آغاز شده است يعنى از زمان‏هاى بسيار دور، انبياء و اولياء نويد ظهور او را داده‏اند و در زمان‏هاى نزديك‏تر، همه امامان ما، آرزوى روزگار دولت او را داشته‏اند.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

اگر او را درك مى‏كردم، تمام عمر به او خدمت مى‏كردم.(3)

انتظار مهدى‏عليه السلام، انتظار مصلح جهانى است. انتظار حكومت عدل جهانى است و انتظار تحقق همه خوبى‏ها است. در اين انتظار، بشريت چشم به راه است تا آنچه را بر اساس فطرت پاك خدايى، در آرزوى آن بوده و هيچگاه به صورت كامل به آن دست نيافته است، ببيند و مهدى‏عليه السلام همان است كه عدالت و معنويّت، برادرى و برابرى، عمران و آبادى زمين و امنيت و صلح و عصر شكوفايى عقل و دانش بشرى را براى انسان‏ها به ارمغان مى‏آورد و برچيدن بساط استعمار و بردگى انسان‏ها و نفى هر گونه ستم و ستمگرى و رهايى اجتماع از انواع فسادهاى اخلاقى، ره آورد حاكميّت اوست.

انتظار مهدى‏عليه السلام انتظارى است كه تنها با فراهم شدن زمينه‏هاى شكوفايى آن، خواهد شكفت و آن زمانى است كه همه انسان‏ها در طلب منجى و مصلح آخر الزمان باشند. او مى‏آيد تا با همكارى و هميارى يارانش عليه بدى‏ها قيام كند نه اينكه تنها با معجزه كار جهان را سامان دهد.

انتظار مهدى‏عليه السلام در منتظرانش شوق يارى و همراهى او را ايجاد مى‏كند و به انسان هويّت و حيات مى‏بخشد و او را از پوچى و بى هدفى نجات مى‏دهد.

آنچه گفته شد بخشى از ويژگى‏هاى آن انتظارى است كه به وسعت همه تاريخ است و ريشه در جان همه انسان‏ها دارد و هيچ انتظار ديگرى به خاك پاى اين انتظار سترگ نمى‏ارزد. بنابراين جا دارد كه ابعاد و آثار فراوانِ انتظار مهدى‏عليه السلام را بشناسيم و درباره وظايف منتظران ظهور او و پاداش بى نظير آنها سخن بگوييم.

ابعاد انتظار

انسان از زواياى مختلف داراى ابعاد گوناگون است: از سويى از بُعد نظرى و عملى برخوردار است و از سوى ديگر داراى بُعد فردى و اجتماعى است و از زاويه‏اى ديگر در كنار بُعد جسمى، بُعد روحى و روانى دارد. بدون ترديد در همه ابعاد ياد شده نياز به چارچوبِ مشخصى است تا در قالب آن راه صحيح زندگى باز شود و مسيرهاى انحرافى به روى آدمى بسته گردد. و آن راهِ درست همان مسير انتظار است.

انتظار موعود جهانى در همه ابعاد زندگى منتظر تأثير مى‏گذارد. در بعد فكرى و نظرى كه زير بناى اعمال و رفتار انسان است، باورهاى اساسى حيات آدمى را در حصار خود حفظ مى‏كند. به بيان ديگر انتظار صحيح مى‏طلبد كه منتظر، بنيان‏هاى اعتقادى و فكرى خود را تقويت كند تا در دام مكتب‏هاى انحرافى گرفتار نشود و يا به خاطر طولانى شدن دوره غيبت امام عصرعليه السلام به چاه يأس و نااميدى سقوط نكند.

امام باقرعليه السلام فرمود:

روزگارى بر مردم خواهد آمد كه امام ايشان غايب خواهد شد پس خوشا به حال آنان كه در آن زمان، بر امرِ (ولايت) ما ثابت و استوار بمانند.(4)

يعنى در دوره غيبت كه دشمنان با انواع شبهه‏ها مى‏كوشند تا اعتقادات درست شيعيان را از بين ببرند به بركت قرار گرفتن در سنگر انتظار مرزهاى عقيدتى حفظ مى‏شود.

در بُعد عملى، انتظار به همه اعمال و رفتار انسان جهت مى‏دهد. منتظر بايد در ميدان عمل بكوشد تا زمينه‏هاى ظهور دولت حق فراهم گردد. بنابراين، منتظر در اين بخش هم به ساختن خود و هم به سامان دادن جامعه همت مى‏گمارد. در بُعد فردى هم به حيات روحى و روانى خود و كسب فضيلت‏هاى اخلاقى روى مى‏آورد و هم به تقويتِ جنبه جسمى و بدنى مى‏پردازد تا نيرويى كار آمد براى جبهه نور باشد.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

... كسى كه دوست دارد از ياران قائم‏عليه السلام باشد پس منتظر باشد و در حال انتظار پرهيزگارى پيشه كند و به اخلاق نيكو آراسته گردد...(5)

ويژگى «انتظار» آن است كه آدمى را از محدوده خود فراتر مى‏برد و او را با تك تك افراد جامعه مرتبط مى‏سازد. يعنى انتظار نه تنها در زندگى فردى منتظر مؤثر است كه در حوزه رابطه فرد با جامعه نيز طرح و برنامه دارد و او را به تأثير گذارى مثبت در جامعه وا مى‏دارد و از آنجا كه شرط ظهور دولت حق آمادگى جمعى است، هر كسى به اندازه توان خود براى اصلاح جامعه مى‏كوشد و در برابر ناهنجارى‏هاى اجتماعى ساكت و بى تفاوت نمى‏ماند، چرا كه منتظر مصلح جهانى در انديشه و عمل، مسير صلاح و راستى را طى مى‏كند.

كوتاه سخن اينكه «انتظار» جريان مباركى است كه در تمام مويرگهاى حيات فرد و اجتماع منتظر جارى است و در همه عرصه‏هاى زندگى، رنگ الهى به انسان و حيات او مى‏بخشد و چه رنگى از رنگ الهى بهتر و ماندگارتر؟!

قرآن كريم مى‏فرمايد:

«... صِبْغَةَ اللّه وَ مَنْ اَحْسَن مِنَ اللَّه صِبْغَةً...»(6)

رنگ الهى (بگيريد) و چه چيز از رنگ الهى داشتن نيكوتر است؟!

با توجه به آنچه گذشت، وظايف منتظرانِ مصلح كلّ، چيزى جز همان «رنگ خدايى داشتن» نيست كه به بركت انتظار در جاى جاى زندگى فردى و جمعى آنها جلوه‏گر مى‏شود. و با اين نگاه، ديگر آن وظايف بر دوش ما - منتظران - سنگينى نخواهد داشت بلكه به عنوان جريان شيرينى كه به همه زواياى زندگى ما معنى و مفهومى زيبا بخشيده است، به حساب مى‏آيد. به راستى اگر فرمانرواى ملك مهربانى و امير كاروان مِهرورزى تو را به عنوان سربازى شايسته براى خيمه ايمان خواسته باشد و حضور تو را در سنگر حق، انتظار كشد، چگونه خواهى بود؟ آيا بايد بر تو تكاليفى را تحميل كنند كه چنين و چنان باش و اين كار و آن كار را انجام ده يا تو خود راه انتظار را شناخته‏اى و براى همان مقصدى كه برگزيده‏اى گام خواهى زد؟!

وظايف منتظران‏

در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف فراوانى براى منتظران ظهور بيان گرديده است كه در اينجا مهمترين آنها را بيان مى‏كنيم.

شناخت امام‏

پيمودن جاده انتظار بدون شناختن امامِ منتظَر ممكن نيست. استقامت و پايدارى در وادى انتظار وابسته به درك صحيح از پيشواى موعود است. بنابراين علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، لازم است نسبت به جايگاه امام و رتبه و مقام او نيز آگاهى كافى بدست آورد.

ابونصر كه از خدمتگذاران امام حسن عسكرى‏عليه السلام است، پيش از غيبت امام مهدى‏عليه السلام به حضور آن حضرت مى‏رسد. امام مهدى‏عليه السلام از او مى‏پرسد: آيا مرا مى‏شناسى؟ پاسخ مى‏دهد: آرى، شما سرور من و فرزند سرور من هستيد! امام‏عليه السلام مى‏فرمايد: مقصود من چنين شناختى نبود!؟ ابونصر مى‏گويد: (مقصود شما چيست) خودتان بفرماييد.

امام‏عليه السلام مى‏فرمايد:

من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (بركت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مى‏كند.(7)

اگر معرفت امام براى منتظرِ حاصل شود، او از هم اكنون خود را در جبهه امام مى‏بيند و احساس مى‏كند كه در خيمه امام و كنار او قرار گرفته است. بنابراين لحظه‏اى در تلاش براى تقويت جبهه امام خويش كوتاهى نمى‏كند.

امام باقرعليه السلام فرمود:

...مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ لَمْ يَضُرُّهُ، تَقَدَّمَ هذَا الْاَمْرِ اَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ ماتَ وَ هُوَ عارِفٌ لِاِمامِهِ كانَ كَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائمِ فِى فُسْطاطِهِ.(8)

كسى كه بميرد در حالى كه امام خود را شناخته باشد، جلو افتادن يا تأخير امر (ظهور) به او زيان نمى‏رساند و كسى كه بميرد و حال آنكه امام خود را شناخته است مانند كسى است كه در خيمه امام و همراه او بوده است.

گفتنى است كه اين معرفت و شناخت چنان مهمّ است كه در كلام معصومين‏عليهم السلام آمده است كه براى بدست آوردن آن، لازم است از خداوند طلب يارى شود.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

... در زمان غيبت طولانى امام مهدى‏عليه السلام باطل گرايان (در اعتقاد و دين خود) به شك و ترديد گرفتار مى‏شوند. زراره، از ياران خاص امام گفت: اگر آن زمان را شاهد بودم چه عملى انجام دهم؟

امام صادق‏عليه السلام فرمود:... اين دعا را بخوان:

اَللَّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللَّهُمَّ عَرِفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى‏.(9)

آنچه تا كنون مطرح شد معرفت نسبت به جايگاه امام در مجموعه نظام هستى است(10). او حجّت پروردگار و جانشين به حق پيامبر و پيشواى همه مردم است كه اطاعت از او بر همگان واجب است چرا كه اطاعت از او همان اطاعت از خداست.

يكى ديگر از ابعاد معرفت امام، شناختن سيره و صفات امام است(11) و اين بُعد از شناخت، تأثير عملى گسترده‏اى در رفتار و خُلق و خوىِ منتظر مى‏گذارد و بديهى است كه هر اندازه معرفت انسان به زواياى گوناگون زندگى امام و حجت الهى بيشتر و عميق‏تر باشد، آثار آن در بخش‏هاى گوناگون زندگىِ او بيشتر خواهد بود.

الگوپذيرى‏

وقتى معرفت به امام و جلوه‏هاى زيباى رفتارى آن بزرگوار به دست آمد، سخن از پيروى و الگوگرفتن از آن مظهر كمالات به ميان مى‏آيد.

پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود:

خوشاحال آنكه قائم خاندان مرا درك كند در حالى كه پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا كرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزارى كرده باشد. آنان دوستان و همراهانِ من و گرامى‏ترينِ امت من، در نزد من هستند.(12)

به راستى آن كس كه در تقوا، عبادت، ساده زيستى، سخاوت، صبر و همه فضائل اخلاقى دنباله رو امام و مراد خويش است چه رتبه بلندى نزد آن رهبر الهى خواهد داشت و آنگاه كه به حضور مقدسش بار يابد چه سربلند و سرافراز خواهد بود؟!

آيا جز اين است كه منتظرى كه در طلب زيباترين پديده عالم است خود را به خوبى‏ها مى‏آرايد و از زشتى‏ها و رذائل اخلاقى دورى مى‏كند و در مسير انتظار همواره مراقب افكار و اعمال خويش است؟! و گرنه افتادن به دام بديها رفته رفته فاصله او و معشوق خوبان را زيادتر خواهد كرد و اين حقيقتى است كه در بيان هشدار دهنده آن امام موعود آمده است:

فَما يَحْبِسُنا عَنْهُم اِلاَّ ما يَتَّصِلُ بِنا مِمَّا نُكْرِهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم(13)

هيچ چيز ما را از شيعيان جدا نكرده است مگر آنچه از كارهاى ايشان كه به ما مى‏رسد. اعمالى كه خوشايند ما نيست و از شيعيان انتظار نداريم!

نهايت آرزوى منتظران آن است كه در برپايى دولت مهدوى و حكومت عدل جهانى سهمى داشته باشند و افتخار ياورى و همراهى آخرين حجت حق را بدست آورند ولى مگر نيل به چنين سعادت بزرگى جز با خودسازى و آراستگى اخلاقى ميسّر است؟!

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ مِنْ اَصْحابِ القائمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْاَخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظِر؛(14)

هر كس دوست دارد از ياران حضرت قائم‏عليه السلام باشد بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد.

و روشن است كه در مسير تحقق چنين خواسته‏اى هيچ الگو و نمونه‏اى برتر از آن امام بزرگوار كه آينه تمام زيبايى‏هاست يافت نمى‏شود.

يادِ امام‏

آنچه منتظران را در كسب معرفتِ امام و پيروى از آن بزرگوار يارى مى‏دهد و پايدارى در راه انتظار را به دنبال دارد؛ پيوستگى و ارتباط مداوم با آن طبيب جان‏ها است.

به راستى وقتى آن امام مهربان امّت، هميشه و همه جا به حال شيعيان خود نظر دارد و لحظه‏اى آنها را از ياد نمى‏برد آيا رواست كه دلدادگان روى او به دنيا و تعلّقات آن سرگرم شوند و از آن عزيز، غافل و بى‏خبر بمانند؟ يا راه و رسم دوستى و محبّت آن است كه در همه حال او را بر خود و ديگران مقدم بدارند. وقتى بر سجاده دعا مى‏نشينند از او آغاز نمايند و براى سلامتى و فرج آن حضرت دعا كنند كه آن بزرگوار خود فرمود:

براى تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه فرج شما در همان است.(15) و همواره بايد زمزمه كنند:

اَللَّهُمَّ كُنْ لِوَليِّكَ الْحُجَّةِبْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى ابائهِ فِى‏ هذِهِ السَّاعَةِ وَ فى‏ كُلِّ ساعَةٍ وَليّاً وَ حافِظاً وَ قائداً و ناصراً و دليلاً وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ اَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً.(16)

خدايا براى ولىّ خود، حجةبن الحسن كه درود تو بر او و خاندانش باد در اين ساعت و در همه ساعات سرپرست و نگهبان و رهبر و ياور و راهنما و ديده بان باش تا [ آن زمان كه ] او را در زمين خود با ميل و رغبت جاى دهى و براى مدتى طولانى او را در زمين بهره‏مند سازى.

منتظر حقيقى، در هنگام صدقه دادن، ابتدا سلامتى وجود شريف امام خود را در نظر مى‏گيرد و به هر بهانه دستِ توسّل به دامن پر مهر او مى‏زند و به اشتياق ظهور مبارك او و ديدن جمال بى مثالش ناله سر مى‏دهد.

عَزيزٌ عَلَىَّ أَنْ اَرَى الخَلْقَ وَلاتُرى‏.(17)

سخت است بر من كه همه را ببينم و تو ديده نشوى!!

رهرو راه انتظار در مجالسى كه به نام آن محبوب دل‏ها تشكيل مى‏شود حضور مى‏يابد تا ريشه‏هاى محبت او را در دل خود محكم‏تر كند و به مكان‏هايى مانند مسجد سهله و مسجد جمكران و سرداب مقدّس كه منسوب به امام عصرعليه السلام است رفت و آمد مى‏كند.

و از زيباترين جلوه‏هاى ياد امام مهدى‏عليه السلام در زندگى منتظران ظهورش آن است كه هر روز با او تجديد عهد كرده و پيمان وفادارى ببندند و استوارى خود را بر آن عهد اعلام كنند.

در فرازى از دعاى عهد چنين مى‏خوانيم:

اَللَّهُمَّ اِنّى‏ اُجَدِّدُ لَهُ فى‏ صَبيحَةِ يَومى‏ هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيَّامى‏ عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ فى‏ عُنُقى‏ لااَحُولَ عَنها وَلااَزوُلَ اَبَداً اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى‏ مِنْ اَنْصارِهِ وَاَعْوانِهِ وَالذَّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِه والمُمْتَثِلينَ لِاَوامِرِه وَالمُحامينَ عَنْه وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالمُسْتَشهِدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ.(18)

بار خدايا من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگيم، عهد و پيمان و بيعتى را كه از آن حضرت بر گردن دارم با او تجديد مى‏كنم، كه هرگز از آن عهد و بيعت برنگردم و بر آن پايدار بمانم. بار خدايا مرا از ياران و كمك كاران آن حضرت و مدافعان از حريم مقدس او و شتاب كنندگان به سوى او براى انجام خواسته‏هايش و اطاعت كنندگان از دستوراتش و حمايت كنندگان از وجود شريفش و سبقت جويان به سوى خواسته‏اش و شهيدان در ركاب حضرتش قرار ده.

اگر كسى پيوسته اين عهد را بخواند و از عمق جان به مضامين آن پاى بند باشد هرگز به سستى گرفتار نمى‏شود و در تحقق آرمان‏هاى امام خود و زمينه سازى براى ظهور آن بزرگوار لحظه‏اى از پاى نمى‏نشيند. و به راستى كه شايسته حضور در ميدان يارى آن ذخيره الهى خواهد بود.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

هر كس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند از ياوران قائم ما خواهد بود. و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبرش بيرون آورد [ و قائم‏عليه السلام را يارى دهد ]... .

وحدت و همدلى‏

از وظايف تك تك افراد قبيله انتظار كه بگذريم، جمعيت منتظران نيز بايد طرح و برنامه‏اى داشته باشند كه در راستاى اهداف امام و حجت الهى باشد. به بيان ديگر اجتماع منتظر لازم است كه تلاش و حركت خود را در مسير رضايت رهبر موعود قرار دهد.

بنابراين جامعه منتظر بر آن است كه عهد و پيمان خود با امام را به انجام رساند تا زمينه مناسب براى ظهور دولت مهدوى فراهم شود.

امام عصرعليه السلام در يكى از بيانات خود به چنين جمعيتى اينگونه بشارت داده است:

اگر شيعيان ما - كه خداوند آنان را در راه اطاعتش يارى دهد - در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده، يكدل و مصمم باشند؛ البتّه نعمت ديدار، از آنان به تأخير نمى‏افتد و سعادت ملاقات ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مى‏گردد.(19)

و آن عهد و پيمان همان است كه در كتاب خدا و سخنان نمايندگان خدا آمده است كه مهمترين آنها را بيان مى‏كنيم:

1- تلاش در جهت پيروى از امامان و دوستى با دوستان ائمه و بيزارى جستن از دشمنان آنها.

امام باقرعليه السلام از پيامبر خداصلى الله عليه وآله روايت كرده كه فرمود:

خوشا حال آنكه قائم خاندان مرا درك كند در حالى كه پيش از قيام، از او پيروى كرده باشند. با دوستان او دوستى و با دشمنان او دشمنى نموده باشد. آنها رفيقان من و اهل دوستى و محبت من و گرامى‏ترين امت من نزد من در روز قيامت هستند!!(20)

2- جمعيت منتظران در مقابل بدعت‏ها و انحراف‏ها در دين و رواج منكرات و زشتى‏ها در سطح جامعه بى تفاوت نيستند و نيز در برابر فراموش شدن سنّت‏هاى نيكو و ارزش‏هاى اخلاقى از خود واكنش نشان مى‏دهند.

از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله روايت شده كه فرمود:

البتّه در پايان اين امت (دوره‏ى آخر الزّمان) گروهى خواهند بود كه پاداش آنها همانند اجر امت اول اسلامى خواهد بود. آنها امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند و با اهل فتنه (و فساد) مى‏جنگند.(21)

3- جامعه منتظر در برخورد با ديگران وظيفه دارد كه تعاون و همكارى را سر فصل برنامه‏هاى خود قرار دهد. و افراد اين جامعه به دور از تنگ نظرى و خود محورى، پيوسته حال فقراء و نيازمندان جامعه را پى‏گيرى مى‏كنند و از آنان بى خبر نمى‏مانند.

گروهى از شيعيان از امام باقرعليه السلام درخواست نصيحت كردند؛ حضرت فرمود:

از ميان شما آنكه نيرومند است، ضعيف را يارى كند و آنكه بى‏نياز است با نيازمندتان مهربانى ورزد و هر يك از شما نسبت به ديگرى خيرخواهى كند.(22)

گفتنى است كه دائره اين همكارى و هميارى محدود به محيطى كه در آن زندگى مى‏كنند نيست بلكه خير و نيكى منتظران به محيطهاى دورتر و نيازمندان شهرهاى ديگر نيز مى‏رسد زيرا كه در پرتو روح انتظار هيچ جدايى و دوگانگى بين افراد احساس نمى‏شود.

4- افرادى كه عضو جامعه منتظر هستند مى‏بايد جامعه را رنگ و بوى مهدوى بخشيد و نام و ياد امام را در همه عرصه‏ها بلند كنند و گفتار و كردار امام را به عنوان سرآمد همه سخنان و شيوه‏ها به نمايش عمومى بگذارند و در اين راه با همه وجود بكوشند كه بدون ترديد مورد عنايت و لطف ويژه امامان خواهند بود.

عبدالحميد واسطى از ياران امام باقرعليه السلام به آن حضرت مى‏گويد:

ما در انتظار امر فرج همه زندگى خود را وقف كرديم به گونه‏اى كه براى بعضى از ما مشكلاتى را به همراه داشته است!

امام در پاسخ او مى‏فرمايد:

اى عبدالحميد، آيا گمان مى‏كنى كه خداوند راه رهايى (از مشكلات) را براى آن بنده‏اى كه خود را وقف خداوند كرده باشد قرار نداده است؟! آرى به خدا قسم خداوند براى او راه چاره‏اى قرار خواهد داد. خداوند رحمت كند بنده‏اى را كه امر (ولايت) ما را زنده دارد!(23)

سخن آخر اينكه جامعه منتظر بايد بكوشند كه در همه ابعاد زندگى اجتماعى، الگوى ساير اجتماعات باشند و همه زمينه‏هاى لازم براى ظهور منجى موعود را فراهم كنند.

آثار انتظار

بعضى گمان كرده‏اند كه انتظار مصلح جهانى، افراد را در حالت سكون و بى تفاوتى قرار مى‏دهد و آنها كه منتظرند تا اصلاحگرى جهانى قيام كند و فساد و تباهى را بردارد، خود در مقابل بديها و پليدى‏ها واكنشى نخواهند داشت بلكه ساكت و بى تفاوت، دست روى دست خواهند گذاشت و تماشاگر جنايت‏ها خواهند بود!!

ولى اين نگاه، يك نگاه سطحى و به دور از انديشه و دقت است. زيرا با توجه به آنچه در حقيقت انتظار امام موعود و ويژگى‏هاى آن و نيز ابعاد انتظار و ويژگى‏هاى منتظران مطرح شد، روشن است كه روحيه انتظار، آن هم با ويژگى‏هاى منحصر به فرد و جايگاه بى نظير امام مهدى‏عليه السلام نه تنها سكون و سردى را به دنبال ندارد بلكه بهترين عامل حركت و پويايى است.

انتظار، در منتظر غوغايى مبارك و حركتى هدف دار پديد مى‏آورد و هر چه منتظر، به حقيقت انتظار، نزديك‏تر شود سرعت حركت او به سوى مقصد بيشتر خواهد شد. در پرتو انتظار، آدمى از خود محورى رهايى مى‏يابد و خود را جزئى از جامعه اسلامى مى‏بيند؛ بنابراين مى‏كوشد تا جامعه را در حد توان خود به صلاح و درستى نزديك كند و وقتى جامعه‏اى از عناصرى اين چنين با هويّت تشكيل يابد، اجتماعى در جهت ترويج فضيلت‏ها پديد مى‏آيد و حركت عمومى به سوى اقامه خوبى‏ها، شكل مى‏گيرد و در چنين محيطى كه محيط صلاح و سازندگى و فضاى اميدبخشى و نشاط و عرصه تلاش و هميارى و همكارى است، زمينه رشد باورهاى دينى و بينش عميق مهدوى در افراد جامعه پديد مى‏آيد و منتظران، كه به بركت انتظار، در فساد محيط حل نشده‏اند بلكه هويت دينى و مرزهاى اعتقادى خود را حفظ كرده‏اند، در برابر سختى‏ها و مشكلات دوران انتظار بردبارى مى‏كنند و به اميد تحقق وعده حتمى الهى بلاها را به جان مى‏خرند و لحظه‏اى گرفتار سستى و يا نااميدى نمى‏شوند.

راستى كدام مكتب و مذهبى را مى‏شناسيد كه براى پيروان خود چنين مسير روشنى را ترسيم كرده باشد؟! مسيرى كه با انگيزه‏اى الهى پيموده مى‏شود و در نهايت پاداشى بس بزرگ را به ارمغان مى‏آورد.

پاداش منتظران‏

خوشاحال آنانكه چشم به راه خوبى‏ها نشسته‏اند! چه بزرگ است پاداش آنان كه به انتظار موعود جهانى روزگار مى‏گذرانند و چه شكوهمند است رتبه و مقام آنان كه منتظر حقيقى قائم آل محمّدصلى الله عليه وآله هستند!

بجاست كه در بخش پايانى از فصل انتظار، از فضيلت و رتبه بى‏نظير جرعه نوشان جام انتظار سخن بگوييم و نمونه‏هايى از كلمات پيشوايان دين را بياوريم.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

خوشا به حال شيعيان قائم ما (اهل بيت)، آنها كه در دوران غيبت او، ظهورش را انتظار دارند و در ايام ظهورش سر به فرمان او مى‏آورند. آنها دوستان خدايند كه هيچ ترس و اندوهى براى ايشان نخواهد بود.(24)

و چه افتخارى از اين برتر كه مدال دوستى پروردگار را بر سينه دارند. و چرا بايد گرفتار غم و اندوه شوند و حال آنكه زندگى و مرگ آنها ارزشى گران پيدا كرده است.

امام سجادعليه السلام فرمود:

كسى كه در زمان غيبت قائم ما بر ولايت ما استوار باشد خداوند پاداش هزار شهيد از شهداى جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.(25)

آرى آنان كه در دوران غيبت بر ولايت امام زمان خود باقى بمانند و عهد و پيمان خود با آن بزرگوار را استوار دارند مانند رزمندگانى هستند كه در ركاب پيامبر به نبرد با دشمنان خدا پرداخته و در آن صحنه به خون خود غلطيده‏اند!

منتظرانى كه جان بر كف به انتظار يارى فرزند رسول خداصلى الله عليه وآله ايستاده‏اند از هم اكنون در خيمه جنگ و در كنار امير جبهه حق هستند.

امام صادق‏عليه السلام فرمود:

اگر كسى از شما (شيعيان) بميرد در حالى كه منتظر امر (فرجِ امام مهدى‏عليه السلام) باشد همانند كسى است كه در كنار قائم‏عليه السلام و در خيمه‏اش بوده است! سپس اندكى درنگ كرد و فرمود: نه بلكه مانند كسى است كه در كنار حضرت جنگيده و شمشير زده است! سپس فرمود: نه به خدا قسم؛ بلكه مثل كسى است كه در كنار رسول خداصلى الله عليه وآله به شهادت رسيده باشد.(26)

اين گروه همان جماعتى هستند كه قرن‏ها پيش، پيامبر بزرگ خدا آنها را برادران و رفقاء خود خوانده است و دوستى و مودّت قلبى خود را نسبت به ايشان اعلام كرده است.

امام باقرعليه السلام فرمود:

روزى پيامبر در حضور گروهى از اصحاب خود فرمود: خدايا برادران مرا به من نشان ده! و اين جمله را دو بار فرمود: اصحاب حضرت گفتند: اى رسول خدا آيا ما برادران تو نيستيم؟!

فرمود: خير، شما اصحاب من هستيد و برادران من قومى هستند در آخرالزمان؛ كه به من ايمان مى‏آورند و حال آنكه هرگز مرا نديده‏اند! خداوند آنها را به اسم خود و پدرانشان به من معرفى كرده است... استوارى هر يك از ايشان در دين خود از كندن خارهاى گون در شب تاريك و به دست گرفتن آتش گداخته، سخت‏تر است. آنها مشعل‏هاى هدايت هستند كه خداوند آنها را از فتنه‏هاى تيره و تار نجات مى‏بخشد.(27)

و پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله فرمود:

خوشا حال كسى كه قائم اهل بيت مرا درك كند و حال آنكه پيش از قيامش به او اقتدا كرده باشد. با دوستان او دوستى و از دشمنان او بيزارى جسته باشد و امامان پيش از او را نيز دوست داشته باشد. آنها رفقاى من و صاحبان دوستى و مودت من و گرامى‏ترين امت من نزد من هستند.(28)

و اينان كه به چنين مقام و رتبه‏اى نزد پيامبر دست يافته‏اند به شرف خطاب حضرت دوست مشرف مى‏شوند! آن هم ندايى كه مملوّ از محبّت و عشق است و حكايت از نهايت تقرّب و نزديكى آنها به محضر حضرت حق دارد.

امام باقرعليه السلام فرمود:

روزگارى بر مردم مى‏آيد كه امامشان غايب خواهد بود پس خوشا حال آنان كه در آن زمان بر امر (ولايت) ما استوار بمانند. به راستى كه كمترين پاداش آنها اين است كه حضرت پروردگار آنها را ندا مى‏دهد كه: اى بندگان من، به سرّ من (و امام غايب) ايمان آورديد و او را تصديق كرديد پس شما را بشارت باد به پاداش نيكوى من، شما به حقيقت بندگان من هستيد. اعمال شما را مى‏پذيرم و از خطاهاى شما مى‏گذرم و به (بركت) شما باران را بر بندگانم نازل مى‏كنم و بلا را از ايشان مى‏گردانم و اگر شما (در ميان مردم) نبوديد حتماً عذاب خود را [بر مردم گنهكار] مى‏فرستادم.(29)

ولى به راستى چه چيز منتظران را آرام مى‏كند و انتظار آنها را پايان مى‏دهد؟ چه چيز روشنى چشم ايشان است و دل بى قرار آنها را قرار و آرام مى‏بخشد؟ آيا آنان كه عمرى به جادّه انتظار چشم دوخته‏اند و در همين مسير با همه سختى‏هايش راه پيموده‏اند تا به دشت سر سبز موعود منتظر پاى گذارند به پاداشى كمتر از هم‏نشينى با محبوب و معشوق خود راضى مى‏شوند؟! و چه فرجامى از اين زيباتر و چه لحظه‏اى از اين باشكوه‏تر!

امام كاظم‏عليه السلام فرمود:

خوشا حال شيعيان ما، آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان دوستى ما، چنگ زنند و بر دوستى، و بيزارى از دشمنانمان استوار بمانند. آنها از ما هستند و ما از آنها. آنها به پيشوايى ما راضى شدند (و امامت ما را پذيرفتند) و ما نيز به شيعه بودن آنها راضى و خشنود شديم. خوشا حال ايشان!! به خدا قسم اينان در قيامت با ما و در رتبه و درجه ما خواهند بود.(30)


1) بحارالانوار، ج 52، ص 122.

2) غيبت‏نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

3) همان، باب 13، ح 46، ص 252.

4) كمال‏الدين، ج 1، ح 15، ص 602.

5) غيبت‏نعمانى، باب 11، ح 16، ص 200.

6) سوره بقره، آيه 138.

7) كمال‏الدين، ج 2، ب 43، ح 12، ص 171.

8) اصول كافى 1 / باب 84، ح 5، ص 433.

9) غيبت نعمانى، باب 10، فصل 3، ح 6، ص 170.

10) درباره اين موضوع در فصل اول كتاب، مباحثى بيان گرديد.

11) درباره سيره و صفات امام مهدى‏7 در فصل آينده سخن خواهيم گفت.

12) كمال‏الدين، ج 1، باب 25، ح 3، ص 535.

13) بحارالانوار، ج 53، ص 177.

14) غيبت نعمانى، باب 11، ح 16، ص 207.

15) كمال‏الدين، ج 2، باب 45، ح 4، ص 237.

16) مفاتيح‏الجنان، اعمال شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان.

17) مفاتيح الجنان، دعاى نُدبه.

18) همان، دعاى عهد.

19) احتجاج، ج 2، ش 360، ص 600.

20) كمال‏الدين، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

21) دلائل‏النبوة، ج 6، ص 513.

22) بحارالانوار، ج 52، باب 22، ح 5، ص 123.

23) همان، ح 16، ص 126.

24) كمال‏الدين، ج 2، باب 33، ح 54، ص 39.

25) همان، باب 31، ح 6، ص 592.

26) بحارالانوار، ج 52، ص 126.

27) همان، ص 123.

28) كمال‏الدين، ج 1، باب 25، ح 2، ص 535.

29) همان، باب 32، ح 15، ص 602.

30) كمال‏الدين، ج 2، باب 34، ح 5، ص 43.

/ 1