2 ـ سبك فقه مبتني بر اصول
در اين شيوه، تكيه اصلي بر اصول است و سعي ميكنند با تكيه بر قواعد اصولي دلايل را بررسي كنند.
در اين روش، به علم رجال توجهي نميشود و گاهي فرضهايي در فقه مطرح ميشود كه در طول عمر انسان يك بار هم اتفاق نميافتد.
لذا برخي از بزرگان براين شيوه خرده گرفتهاند كه افراط اصول موجب دوري انسان از فهم عرفي ميشود كه شارع، طبق آن سخنان خود را القا فرموده است. 17
3 ـ سبك فقه مقارن
اين شيوه كه يادگار شيخ طوسي رحمهالله است، براستفاده از اقوال عامه و بررسي آنها تكيه ميكند. اولين كتاب در اين زمينه، خلاف شيخ است كه در آنجا سعي شده تا نظريات شيعه و سني آورده و مقايسه شود.
اين سبك را مرحوم آيةالله بروجردي رحمهالله احيا كرده ايشان همانطور كه به شأن نزول آيات اهميت ميداد، به سير تاريخي و موقعيت صدور حديث هم اهميت ميداد. و آن را در فهم احاديث مؤثر ميدانست. 18
4 ـ سبك فقه پويا (هماهنگ با زمان و مكان)
اين شيوه، از ديرباز مورد توجه علماي شيعه بوده است. آثار تأثير زمان و مكان در اجتهاد را در فتواي ميرزاي بزرگ رحمهالله در تحريم تنباكو ميتوان ملاحظه كرد.
امام خميني قدسسره اين سبك را حياتي تازه بخشيد و فرمود: «زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند». 19
البته در مورد مقدار و حدود دخالت زمان و مكان در مصاديق، موضوعات، متعلق احكام و در نتيجه در اجتهاد و صدور حكم و فتوا، بحث بسيار است، 20 ولي اين مطالب منافاتي با اينكه فقه پويا يك سبك فقهي است، ندارد.
پ) سبكهاي خاص در اصول فقه
اصول فقه در درسهاي خارج حوزه علميه با دو روش متفاوت مورد بحث قرار ميگيرد.
1 ـ سبك فلسفي
بيان مطالب و قواعد اصولي براساس اصطلاحات فلسفي و داخل كردن مباحث فلسفي و حقيقي با مباحث اعتباري و عرفي اصول، از خصوصيات اين روش است. اين شيوه در زمان شيخ انصاري رحمهالله كمكم پا به عرضه وجود گذاشت، در حوزه نجف به اوج خود رسيد و علم اصول به صورت علم نيمه معقول درآمد كه در حواشي مرحوم كمپاني رحمهالله كاملاً ظاهر ميشود. 21
لذا برخي بزرگان براين شيوه خرده گرفتهاند كه موجب خلط مباحث اصول و فلسفه شده و از عرفي بودن دوره كرده است و باعث تورم علم اصول شده است.
2 ـ سبك عرفي
از آنجا كه پيدايش علم اصول براي كمك در فهم و تحليل مفاهيم قرآن و حديث است و آن دو براساس لغات و اصطلاحات عرف شكل گرفته است.
پس، اساس علم اصول در مباحث خود مثل عام و خاص، مطلق و مقيد و... مبتني بر ارتكازات عرفي مردم است.
اين شيوه از زمان شيخ طوسي رحمهالله در عدّه و تا زمان حاضر ادامه داشته است. 22
شيوههاي تحصيل درس خارج
همانطور كه روشهاي تدريس درس خارج گوناگون بود، شيوههاي تحصيل آن نيز متفاوت است. طلاب با توجه به استعداد و ذوق خود، شيوههاي متفاوتي را در درس خارج برميگزينند كه ما آنها را به هفت روش تقسيم ميكنيم:
اوّل: روش شاگرد محوري
در اين شيوه شش مرحله طي ميشود كه عبارتند از:
1 ـ پيش مطالعه، يعني با توجه به منابع و كتب علماي پيشين، به بررسي اقوال و دلايل هر فرع فقهي يا اصولي ميپردازند و نظريهاي را انتخاب ميكنند.
2 ـ پيش مباحثه، يعني قبل از شروع درس با هم مباحثه خود مطلب درس آينده را بررسي ميكنند و بر اشكال به يكديگر و تبادل نظر ميپردازند.
3 ـ شركت در درس استاد با ذهني كه به وسيله پيش مطالعه و مباحثه آماده شده است كه گاهي با نوشتن مطالب مهم درس استاد همراه است.
4 ـ سؤال و اشكال كردن در درس كه موجب رفع ابهامهاي ذهني و يا تصحيح نظريات استاد ميشود و در نهايت، طلبه بدين وسيله نظريه انتخابي خود را در معرض آزمايش قرار ميدهد.
5 ـ مرور مجدد و مطالعه نظريات و دلايل استاد و انتخاب نظر نهايي به وسيله شاگرد.
6 ـ نوشتن كامل درس به صورت منقح همراه با خلاصهاي از مطالب مطرح شده كه به منظور حفظ و جمعآوري نظريه استاد و شاگرد صورت ميگيرد.
دوم: روش استاد محوري
در اين شيوه، طلاب پنج مرحله را در تحصيل درس خارج طي ميكنند:
1 ـ شركت در درس و شنيدن سخنان استاد؛
2 ـ نوشتن درس استاد در جلسه درس (بيكم و كاست)؛
3 ـ مطالعه درس بعد از اتمام جلسه استاد، با توجه به كتابهاي عالمان متقدم و متأخر؛
4 ـ انتخاب نظريه؛
5 ـ مباحثه منظم با دوستان هم درس قبل از شروع جلسه بعدي استاد.
سوم: روش چهار مرحلهاي
اين روش، شامل مراحل زير است:
1 ـ حضور در كلاس درس؛
2 ـ نوشتن درس استاد در جلسه بدون كم و كاست؛
3 ـ مطالعه نوشتههاي سر درس بعد از درس؛
4 ـ مباحثه با دوستان هم كلاس قبل از درس جديد.
چهارم: روش سه مرحلهاي
اين روش، شامل مراحل زير است:
1 ـ حضور در درس؛
2 ـ نوشتن درس؛
3 ـ مطالعه درس، بدون مباحثه.
پنجم: روش دو مرحلهاي
اين روش، شامل حضور در درس استاد و نوشتن درس ميشود.
ششم: روش يك مرحلهاي
كه همان حضور در درس استاد است.
هفتم: شيوه تحقيق جمعي