رساله حاضر
رساله ى حاضر كوششى است، در معرفى اجمالى نهج البلاغه، چه آنكه فراوانند كسانى كه نام نهج البلاغه بر ايشان آشناست، اما از سرگذشت آن هيچگونه اطلاعى ندارند. براى آنكه، اين كسان به اجمال، از سير هزار ساله ى نهج البلاغه، آشنا شوند اين رساله نوشته شده است.
سخنان امام على
على بن ابى طالب "ع" نمونه ى عالى اسلام و جلوه پرفروغ ايمان و تقوى و قرآن ناطق است. رهبريست كه جهان با نامش آشنا است. اعمال و خصال برجسته ى او، در حقيقت نمايشگر قرآن و سنت است. سخنانش، روشنگرى است كه پرده از روى اين حقيقت برمى دارد و خطوط و نقشهاى آن را روشن مى سازد. گفتار على "ع" چون از حقيقت و دانشى بيكران سرچشمه مى گرفت و پس از كلام خدا- قرآن- و سخن پيامبر، برترين سخن بود، عاليترين و بهترين اثر را در جانها مى گذاشته و مانند قرآن مورد توجه همگان قرار مى گرفته است و با حفظ و ضبط و آموزش و اقتباس در ميان مسلمانان راه جاودانگى را مى پيموده است. بلندى و اوج سخن على "ع" نه تنها دوستان و شيعيان را به تحسين و تجليل واداشته است بلكه دشمنان را هم مجذوب خود ساخته تا آنجا كه معاويه مى گويد: ' جز پيامبر هيچ كس بهتر از على سخن ايراد نكرده است.' [ مصادر نهج البلاغه، ج 1 ص 38. ] و على "ع" بود كه در فراز و نشيب زندگى و در گرماگرم جنگ و آرامش صلح و بر فراز منبر روحهاى افسرده را صيقل مى زد و در همه حال مقاصد عالى خود را به بهترين وجه بيان مى كرد [ مصادر نهج البلاغه ج 1 ص 38. ] از عبدالحميد 'كاتب'- سخنور و نويسنده نامى و چيره دست عرب كه از جوانى در بلاغت و ادبيت شهره گشت و نويسنده ى آخرين خليفه ى اموى بود- پرسيدند چگونه بدين مرتبه رسيدى؟ در پاسخ گفت: 'من هفتاد خطبه از خطابه هاى على "ع" را حفظ كردم و همين در وجود من به منبع جوشانى از علم و ادب مبدل شد' [ مصادر نهج البلاغه ج 1 ص 40. ] و همچنين 'ابن مقفع' بلاغت و ادبيت را از كلمات على "ع" آموخت. [ مصادر نهج البلاغه ج 1 ص 40. ] و نيز 'ابن نباته' خطيب معروف مصرى متوفاى "374 هجرى" گفته: 'من با فراگرفتن و حفظ صد فصل از پندهاى على "ع" گنجينه ى دانشى اندوخته ام كه انفاق و دهش بر آن مى افزايد'. [ مصادر نهج البلاغه ج 1 ص 41. ]
نگاهى به نهج البلاغه
'نهج البلاغه' [ 'نهج البلاغه' يعنى شيوه ى آشكار بلاغت. ] نامى است كه عالم و اديب نامى اسلام 'سيد رضى' آن را براى گزيده يى از خطبه ها، نامه ها و حكمتهاى امام على "ع" انتخاب كرد. تاليف اين كتاب در ماه رجب 400 هجرى به پايان رسيده است، شامل 237 خطبه، 79 نامه و 480 كلمه كوتاه و آموزنده است. از نخستين زمانيكه نسخه هاى اين كتاب به وسيله ى 'سيد رضى' در جامعه ى علم و ادب راه يافت و با استقبال كم نظيرى روبرو گرديد و شگفتى همگان را برانگيخت و در كرسيهاى تدريس مورد بحث و آموزش انديشمندان قرار گرفت. استقبال بى مانن، از 'نهج البلاغه' به خاطر مزايا و زيباييهاى لفظى و معنوى و جاعيت و سبك محكمى است كه در آن به روشنى مشاهده مى شود و اين كتاب را از حيث 'نثر زيباى عربى' نيز در مقام برتر و 'درجه اول' قرار مى دهد. [ شرح نهج البلاغه ى 'ابن ابى الحديد' جلد 1 مقدمه ى 'محمد ابوالفضل ابراهيم' ص 7. ] على "ع" در گفتار خود، دانش، سياست و معنويت را با فصاحت و بلاغت و گزيده گويى درهم آميخته است به طورى كه هركس 'نهج البلاغه' را بخواند و با ادبيات عربى آشنا باشد، به روشنى اين حقيقت را درك مى كند.
نمونه يى از گفتار دانشمندان درباره نهج البلاغه
1- استادش شيخ محمد عبده مى گويد: 'نهج البلاغه با مطالبى كه دربردارد مى تواند هدفهاى هر نويسنده و گوينده يى را تامين كند. در اين كتاب: ترغيب، تنفر، سياست، جدل، اصول تمدن، حقوق متقابل اجتماع و رهبر، قوانين عدالت پند و نصيحت وجود دارد و هيچ انديشه و خواسته يى بر دل انسان نمى گذارد جز آنكه بهتر و كاملترش در اين كتاب يافت مى شود.' 2- استاد محمد حسن نائل المرصفى گويد: 'نهج البلاغه برهانى است روشن بر اينكه على "ع" بهترين نمونه ى زنده ى روشنائى و دانش و هدايت و فصاحت و معجزه ى قرآنى است. در اين كتاب براى على "ع" دلائل و نشانه هائى از دانش وسيع و سياست صحيح و موعظه هاى روشنگر، به چشم مى خورد كه نظير آن را در آثار هيچيك از دانشمندان بزرگ و فيلسوفان نابغه نمى توان ديد. على "ع" در اين كتاب، در ژرفاى دانش و دين و سياست فرورفته و در تمام مسائل آن، نمونه يى آشكار بيرون آمده است...' [ جولات اسلاميه ص 98. ] 3- شيخ ناصيف يازجى به فرزندش ابراهيم سفارش مى كند كه: 'هرگاه خواستى در دانش و ادب و انشاء و نگارش بر ديگران تفوق جويى حتما 'قرآن' و 'نهج البلاغه' را از بر كن.' [ 'نظرات فى القرآن' تاليف محمد غزالى ص 154. ] 4- دكتر زكى مبارك مى گويد: 'من معتقدم، انديشه و نظر در 'نهج البلاغه' شهامت و مردانگى و عظمت روح به انسان مى دهد، زيرا اين كتاب از روح بزرگ و نيرومندى صادر گشته كه با همه ى مشكلات همچون شيرى پولادين اراده، روبرو گرديده است.' [ عبقريه الشريف الرضى ج 1 ص 296. ] 5- استاد امين نخله گويد: 'هركس بخواهد روح تشنه ى خود را از سخن على "ع" سيراب سازد بايد به 'نهج البلاغه' روى آورد و آن را با دقت صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو نهج البلاغه را فراگيرد.' [ 'ماه كلمه من كلام الامام على'. ] 6- محمد امين النواوى در اين زمينه بيانى دارد كه فشرده اش اين است: 'على "ع" تمام قرآن را حفظ داشت و بر اسرار آن آگاه بود و قرآن با خون و گوشتش آميخته بود. خواننده مى تواند اين مطلب را در 'نهج البلاغه' ببيند و مقدار بهره ورى على را از قرآن لمس كند. قرآن نيز هر انسانى را از حيث پرورش و تهذيب كفايت مى نمايد و تاثيرش به حدى است كه 'الكن زبان' را سخنورى فصيح و افسونگر مى سازد تا چه رسد به مثل على "ع" با آن كمال و استعداد كه روح خود را پاك ساخته و پست پا به دنيا زده آئينش را از هر شائبه يى خالص كرده باشد. پس ترديدى نيست كه على "ع" در اثر دريافت پرتوهاى قرآنى، چشمه هاى دانش و حكمت از منبع جوشان دلش بر زبانش جارى مى گردد. علثى "ع" در خطبه هايش، روشى تازه و راهى نو و دريايى بزرگ از مباحث توحيد، خداشناسى و فلسفه ى عالى الهى پيش روى دانشمندان ربانى مى نهد كه براى هيچكس جز پيامبر اسلام سابقه نداشته است. او در زمينه ى اسرار جهان آفرينش، روحيات مردم و جامعه شناسى، راههاى پيشروى و عقب نشينى شيطان، دنيا و گرفتاريهاى آن، آغاز آفرينش، مرگ، زمين و آسمان، فرشتگان و فرشته ى مرگ، سخن نغز گفته است. آن حضرت در خطبه هاى خود، وارد ميدان سياست گشته و پيرامون بيعت، پيمان بستن، وفادارى، انتخاب فرد اصلح... حقايقى را بيان كرده و ياوران حق را مورد توجه قرار داده و مردم را به جهاد دعوت نموده و با منطقى كوبنده و همه جانبه، مخالفين را تعقيب و محكوم كرده است. و نيز او از امتياز ديگرى برخوردار بود كه به غير از 'رسول خدا' هيچكس از آن بهره ور نبود و آن پيشگوييهاى وى است درباره ى آينده ى امت اسلامى و بعضى از فرقه هاى آن چون 'خوارج' و ديگران، خبر دادن از حادثه ى 'صاحب الزنج'. آن حضرت از طب و تشريح و توصيف ويژگى هاى حيوانات مانند خفاش و طاووس و نيز از انسان و اسرار و شگفتيهاى نهفته ى او، به گونه يى سخن گفته كه براى مردم آن عصر و تامى زمانها تازگى دارد. و همچنين نامه هايى كه آن حضرت به شريح قاضى، معاويه و نمايندگان خود نگاشته و سفارشى كه به فرزندش امام حسن در بازگشت از 'صفين' نموده، بهترين نمايشگر اطلاعات عميق او در مسائل دينى، سياسى، علمى و اجتماعى مى باشد. آرى آن حضرت پس از تشريح آن موضوعات با عبارتهاى صحيح و روشن، ارزشهاى عالى انسان را در برابر همه به نمايش درآورده و برنامه ى اصيل و صحيح اسلامى را براى نيل به هدفهاى كامل زندگى نشان داده است. زيبايى عبارات نهج البلاغه از حيث تركيب لفظى و سبك ادبى اين امتيازات را دارد: 1- در انواع كلمات: مفرد، جمع، مذكر، مونث، حقيقت و مجاز سرمايه يى غنى براى فرهنگ الفاظ عربى است. 2- مجازها و كنايه ها در قالبهاى جالب و نوينى آمده است. 3- ايجاز و اطناب [ ايجاز يعنى كوتاه و مختصر گويى و اطناب يعنى طولانى و به درازا سخن گفتن، كه هريك به جاى خود نشانه ى بلاغت و مهارت سخنورى و نويسندگى است. ] در جاى متناسب خود به كار رفته است و ما اين مطلب را در خطبه ها و نامه هاى طولانى و گاه متوسط يا كوتاه آن حضرت به روشنى مشاهده مى كنيم. 4- محسنات و نوآوريهاى لفظى از جناس تا ترصيع و قلب و عكس جناس يا تجنيس در اصطلاح فن بديع: آوردن دو كلمه كه در لفظ شبيه و همجنس اند ولى در معنى مختلف هستند. توضيح: در اصطلاح فن بديع آنست كه دو مصراع يا دو جمله اى بياورند كه وزن و سجع كلماتش مطابق هم باشد مانند: هوا شد تيره و گريان بسان ديده ى وامق زمين شد تازه و خندان بسان چهره ى عذرا قلب و عكس: يعنى وارونه كردن و برگرداندن چيز يا مطلبى و در اصطلاح فن بديع: لفظ مقدم را موخر و موخر را مقدم ذكر كردن مثل: 'خداوند زنده را از مرده بيرون مى آورد و مرده را از زنده' در جمله ى اول 'زنده' بر 'مرده' مقدم ذكر شده و در جمله ى دوم برعكس. 8- 'جولات اسلاميه' نگارش محمد امين النواوى صفحه 99 تا 104.
سيد رضى كيست؟
ابوالحسن محمد بن حسين ملقب به 'شريف رضى' و معروف به 'سيد رضى' جد پنجمش امام هفتم 'موسى بن جعفر "ع"' است. وى در سال '359' قمرى متولد شد و ششم محرم سال '406' درگذشت. از كودكى به تحصيل دانش پرداخت و با جديت و پيگيرى و هوش سرشار در فهم دانش و شعر و ادب بر ديگران پيشى گرفت. در زمينه بررسى و تحقيق امتياز و اعجاز قرآن، كتاب بى نظيرى به نام 'حقايق التاويل' نوشت و در بررسى و تشريح سخنان 'پيامبر' و انواع استعاره و مجاز و نكات جالبى كه در كلمات آن حضرت به چشم مى خورد، كتابى به نام 'المجازات النبويه' تاليف نمود كه شامل '361' حديث از احاديث رسول گرامى اسلام مى باشد. و نيز از ميان سخنان على "ع" آنچه را كه داراى جنبه هاى جالب لفظى و معنوى بود و از حيث 'بلاغت' مقام والاترى داشت برگزيد و آنها را بر سه محور: خطبه ها، نامه ها، كلمات قصار قرار داد و آن را 'نهج البلاغه' ناميد. و همچنين در زمينه شعر سيد رضى بهترين شاعر 'قريش' بود و طايفه قريش در شعر و شاعرى از تمام افراد عرب برترند، پس او بهترين شاعر عرب است. علاوه بر اينكه شعر 'رضى' از نظر 'عفت كلام' و هدفدارى بر ديگر اشعار دوره ى او امتياز دارد، وى از ناسزا و هجوگويى و كلمات زشت، در شعر، خوددارى مى كرد و شعر و شاعرى را وسيله ى كاسبى و تقرب به دستگاه خلفاء و پادشاهان قرار نمى داد و آنقدر با اراده و آزاد مرد بود كه هرگز از كسى تملق نگفت تا آنجا كه شاهان 'آل بويه' هرچه كوشيدند جايزه يى به وى دهند زير بار نرفت و نپذيرفت و حتى 'صله هاى' پدر خود را پس فرستاد دكتر زكى مبارك مى گويد: 'شريف رضى در جهان ادب با دشوارترين بدرفتاريها روبرو شد و اگر ديوان شعر او به زبان فرانسوى يا انگليسى يا آلمانى بود اهل اين زبانها، صدها كتاب پيرامون آن مى نوشتند و ده ها مجسمه برايش مى ساختند' [ 'عبقريه الشريف الرضى'، جلد 1 صفحه 19. ] و گذشته از اينها، 'شريف رضى' نويسنده يى بزرگ و توانا بود كه در فنون نگارش پيشگام و يكه تاز بوده است و 'ابواسحق صابى' "384 -349 ه" از ميان نامه هاى او كتابى به نام 'الرسائل' گردآورى نموده است. در واقع كمتر كسى مانند سيد رضى، در زندگى موفق بوده و اگر او هيچكارى انجام نمى داد جز همين سخنان برگزيده ى على "ع"- نهج البلاغه- باز بزرگترين خدمت را به شيعه بلكه همه ى مسلمين عرضه كرده بود. مرگ 'شريف رضى' جهان اسلام را عزادار ساخت و شعراء در مرثيه ى او اشعار فراوانى سرودند و برادر فقيه و دانشمندش، 'شريف مرتضى'- علم الهدى- از شدت انده و تاثر نتوانست در تشييع و دفنش شركت جويد و به حرم مطهر امام هفتم 'موسى بن جعفر' "ع" پناه برد تا اينكه در پايان روز،'فخرالملك' آمد و با خواهش و تمنا وى را به خانه اش بازگردانيد. تاكنون چندين كتاب پيرامون شخصيت 'سيد رضى' نگارش يافته كه از آن ميان شش كتاب به زبان عربى و يك كتاب به زبان فارسى را به نام 'كاخ دلاويز' مى توان نام برد. [ كتابى در شرح حال 'سيد رضى' در سلسله انتشارات كنگره ى هزاره ى نهج البلاغه به وسيله بنياد نهج البلاغه منتشر شده است. ]