برخى صفات خداوندى و منشاء اختلاف در آنها - صفات خداوند جلیل در دو مکتب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صفات خداوند جلیل در دو مکتب - نسخه متنی

تألیف: علامه سید مرتضی عسکری‏؛ مترجم: محمدجواد کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

برخى صفات خداوندى و منشاء اختلاف در آنها

برخى از مسلمانان چنين پندارد كه:

1 - خداوند آدم را به صورت خود آفريد:

در صحيح بخارى و صحيح مسلم و توحيد ابن خزيمه از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: خداوند آدم را به صورت خود آفريد و طول قامت او شصت ذراع (1) بود، و پس از آفريدن به او فرمود: برو بر آن گروه فرشتگان نشسته سلام كن و سلام و تحيت آنان را بشنو كه آن، تحيت و سلام تو و فرزندان تو باشد، آدم چنان كرد و به ايشان گفت: سلام بر شما. و آنان در پاسخش گفتند: سلام بر تو و رحمت خدا نيز، و كلمه رحمه الله را بر سلام او افزودند.

پس، هر كه داخل بهشت مىشود به صورت آدم باشد. و از آن پس تاكنون، همواره آدميان كوچك و كوچكتر مىشوند.(2)

و نيز، در صحيح مسلم و مسند احمد از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: هر گاه يكى از شما با برادر خود در ستيز، از زدن بر چهره و صورت برگريزد كه خداوند آدم را به صورت خود آفريده است. (3)

2 - يدالله در مكتب خلفا:

در صحيح بخارى و صحيح مسلم و سنن ابوداوود و توحيد ابن خزيمه از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: آدم و موسى با يكديگر مناظره كردند. موسى گفت: اى آدم! تو پدر ما هستى، نااميدمان كردى و از بهشت بيرونمان آوردى، و آدم گفت: تو موسايى! خداوند تو را به سخن گفتن با خود برگزيد و (تورات) را با دست خود برايت نوشت. آيا مرا بر چيزى سرزنش مىكنى كه خداوند چهل سال پيش از خلقت من مقدر فرموده است

سپس پيامبر فرمود: آدم و موسى مناظره كردند و آدم بر موسى پيروز شد. (4)

و نيز، در صحيح بخارى و مسلم و سنن ترمذى و سنن ابوداوود و تفسير طبرى و تفسير ابن كثير و تفسير زاد المسير ابن جوزى و تفسير سيوطى از عبدالله بن مسعود روايت كنند كه گفت:

دانشمندان از يهود خدمت رسول خدا صلّى الله عليه وآله آمد و گفت: اى محمد و اى ابوالقاسم! خداوند تعالى در روز قيامت آسمانها را بر يك انگشت نگه مىدارد و سپس آنها را مىجنباند و مىگويد: منم مالك و صاحب اختيار. رسول خدا صلّى الله عليه وآله از گفته اين دانشمند در شگفت آمد و خنديد و او را تصديق كرد و اين آيه را تلاوت فرمود:

و ما قدروا الله حق قدره و الارض جميعا قبضته يوم القيامه و السموات مطويات بيمينه سبحانه و تعالى عما يشركون (5)

خدا را آنچنان كه شايسته مقام اوست، نشناختند. زمين در روز قيامت يكجا در قبضه اوست و آسمانها در هم پيچيده در يد قدرت اويند. منزه است و برتر از آنچه شريك او مىپندارند. (6)

و نيز، در صحيح بخارى و كنزالعمال از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: دست خدا پر و انباشته است و انفاق و برداشت شب و روز از آن نكاهد. و فرمود: مگر نه آنكه از ابتداى آفرينش آسمان و زمين انفاق كرده و چيزى از آنچه در دست اوست كاسته نشده است. و فرمود: عرش او بر آب قرار گرفته و به دست ديگر اوست، و ميزان پايين و بالا مىرود. (7)

و نيز، از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

از رسول خدا صلّى الله عليه وآله شنيدم كه مىفرمود: خداوند زمين را قبضه كرده و آسمانها را در يد قدرت خود در هم مىپيچد و مىگويد: منم سلطان و صاحب اختيار. پادشاهان و سلاطين زمين كجا هستند؟ (8)

و نيز، در كتاب توحيد ابن خزيمه در باب اثبات دست براى خداوند جليل آمده است: خداوند متعال - همان گونه كه در آيات محكم قرآنى ما را آگاه فرموده - داراى دو دست است. (9)

او سپس به مجموعه اى از آيات - از جمله آيات زير - استشهاد كرده است:

1 - و قالت اليهود يد الله مغلوله غلت ايديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء

و يهود گفتند دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد كه با اين گفته ملعون گشتند. دستهاى خدا گشاده است. به هر گونه كه بخواهد انفاق و بخشش مىكند. (10)

2 - فسبحان الذى بيده ملكوت كل شى ء و اليه ترجعون

پس، پاك و منزه است آن خدايى كه ملكوت و زمام هر چيزى به دست اوست و همه به سوى او بازگردانده مىشويد. (11)

3 - تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك على كل شى ء قدير

هر كه را بخواهى عزت بخشى و هر كه را بخواهى ذلت دهى. همه نيكيها به دست توست و تو بر هر كارى توانايى. (12)

3 - ساق و قدم خداوند در مكتب خلفا:

در صحيح بخارى و صحيح مسلم و مسند احمد و توحيد ابن خزيمه و تفاسير طبرى و ابن كثير و سيوطى از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: بهشت و جهنم با يكديگر به مناظره و مباهات پرداختند. جهنم گفت: من براى پذيرايى متكبران و جباران برگزيده شده ام، و بهشت گفت: مرا چه شده كه تنها ضعيفان و عاجزان و افتادگان مردم وارد من مىشوند. خداوند به بهشت فرمود: تو رحمت من هستى؛ و به وسيله تو هر يك از بندگانم را كه بخواهم، مورد رحمت خويش قرار مىدهم. و به جهنم فرمود: تو عذاب من هستى؛ و به وسيله تو هر يك از بندگانم را كه بخواهم، عذاب خواهم كرد؛ و هر دوى شما پر و انباشته شويد ولى جهنم سير نمى گردد تا خداوند قدم خويش بر آن نهد و جهنم نداى: بس است! بس است! سر دهد. (13)

و نيز، در صحيح بخارى و صحيح مسلم و سنن ابى داوود و مسند احمد از ابوسعيد روايت كنند كه گفت: شنيدم كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله مىفرمود: پروردگار ما ساق خود را نمايان كند و همه مردان مومن و زنان مومنه سجده اش نمايند مگر آنكه در دنيا براى ريا و شهرت سجده كرده كه تا مىرود سجده كند، پشت او سيخ و راست گردد و نتواند سجده نمايد. (14)

مشروح اين روايت در صحيح بخارى، كتاب التوحيد، از قول ابوسعيد خدرى چنين است:

گويد: به رسول خدا صلّى الله عليه وآله عرض كرديم: آيا ما پروردگارمان را در روز قيامت مىبينيم فرمود:... روز قيامت ندا كننده اى ندا مىدهد كه هر قومى بايد به سوى آنچه پرستش كرده برود... تنها خداپرستان - نيكوكار و بدكار - بر جاى مىمانند. بدانها گفته مىشود: چه چيز شما را نگه داشته، همه مردمان كه رفتند. مىگويند: ما از آنها جدا شديم، و ما امروز به او (خداوند) نيازمندتريم. ما شنيديم كه ندا كننده اى ندا در داد كه هر قومى بايد به آنچه پرستيده بپيوندد. و ما منتظر پروردگارمان هستيم. فرمود: پس از آن، خداوند جبار نزد ايشان آيد و گويد: من پروردگار شما هستم. آنها مىگويند تويى پروردگار ما، و جز پيامبران با او سخن نگويند. گويد: آيا ميان شما و او نشانه اى هست كه با آن او را بشناسيد؟ مىگويند: ساق! پس خداوند ساق خود را نمايان سازد و همه مومنان او را سجده نمايند. (15)

4 - مكان خدا و عرش او در مكتب خلفا:

برخى از مسلمانان عقيده دارند كه خداوند داراى مكان بوده و از مكانى به مكان ديگر منتقل مىگردد و بر روى عرش خود مىنشيند و به زمين فرود مىآيد و به آسمان بالا مىرود:

در سنن ابن ماجه و سنن ترمذى و مسند احمد از ابورزين روايت كنند كه گفت:

به رسول خدا صلّى الله عليه وآله عرض كردم: يا رسول الله! پروردگار ما پيش از آنكه خلق خود را بيافريند، در كجا بود؟ فرمود: در عماء بود - يعنى چيزى با او نبود - پايين او هوا و بالاى او هوا بود و هيچ مخلوقى در آنجا نبود و عرش او بر آب قرار داشت. (16)

و در روايت ديگرى آمده است كه آن حضرت فرمود: عرش او بر بالاى آسمانها اينچنين است: - و انگشتان خود را به شكل قبه و گنبد در آورد - و فرمود: (بر اثر سنگينى خداوند بر آن) همانند جهاز شتر به صدا در مىآيد. (17)

و در صحيح بخارى و صحيح مسلم و سنن ابوداوود و سنن ترمذى و ابن ماجه و دارمى و موطا مالك و مسند احمد از ابوهريره روايت كنند كه گفت:

رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود: خداوند در اواخر شب به آسمان دنيا فرود مىآيد و مىفرمايد: چه كسى از من درخواست مىكند تا اجابتش نمايم، و چه كسى از من مىخواهد تا عطايش بخشم...(18)

و نيز فرمود: در شب نيمه شعبان به آسمان دنيا فرود مىآيد و مىبخشد. (19)

و نيز، درباره قيامت فرمود:

به جهنم گفته مىشود: آيا سير و پر شدى؟ مىگويد: آيا زيادتى هست كه خداوند متعال قدم خود را بر آن مىنهد و جهنم فرياد مىزند: بس است! بس است!

و در روايت ديگرى است كه:

اما جهنم سير و پر نمى شود تا آنگاه كه خداوند قدم خود را بر آن نهد و جهنم فرياد زند: بس است! بس است!

در اين هنگام سير و پر و درهم و برهم مىشود. (20)

5 - ديده شدن خدا در قيامت و در بهشت:

راويان مكتب خلفا روايت كرده اند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله در قيامت پروردگار خود را مىبيند. مىگويند: آن حضرت فرموده است: پس از آنكه پيامبران همه از شفاعت سرباز مىزنند، مومنان به نزد من مىآيند. و من نيز حركت كرده و براى ورود به درگاه پروردگارى كسب اجازه مىكنم و چون اجازه مىيابم و پروردگارم را مىبينم به سجده مىافتم... تا آخر حديث.(21)

و نيز فرموده:

خداوند متعال در روز قيامت به سوى بندگان فرود مىآيد تا در ميان آنان قضاوت و داورى نمايد. (22)

و نيز فرموده:

شما به زودى پروردگار خود را آشكارا مشاهده مىكنيد. (23)

و نيز:

مسلمانان در روز قيامت پروردگار خود را مىبينند. همان گونه كه ماه را مىبينند و ازدحام و فشردگى ايجاد نمى كنند. (24)

و خداوند در آن روز مىفرمايد:

هر كس هر چه را پرستيده در پى آن برود. پس برخى به دنبال خورشيد مىروند و گروهى در پى ماه و برخى در عقب طاغوتها. و اين امت با منافقان خود بر جاى مىمانند كه خداوند با چهره اى ناشناس غير آنچه مىشناسد نزد آنان مىآيد و مىگويد: من پروردگار شما هستم. آنان مىگويند: از تو به خدا پناه مىبريم! ما در اينجا بر جاى خود باقى مىمانيم تا پروردگارمان نزد ما آيد، و هر گاه بيايد او را مىشناسيم. پس، خداوند با همان چهره اى كه او را مىشناسند نزد آنان آيد و گويد: من پروردگار شما هستم و آنان گويند: تو پروردگار مايى و پيرويش نمايند. (25)

و در روايت ديگرى گويد:

(هر كس به دنبال معبود خود رود) تا آنگاه كه جز عبادت كنندگان خدا - نيكوكار و بدكار - برجاى نمانند، پروردگار عالميان با صورتى نزديك به آنچه او را در آن ديده اند، نزد ايشان آيد و به آنان گفته شود: منتظر چه هستيد؟ هر امتى به دنبال آنچه مىپرستيده روان شود.

مى گويند:... ما منتظر پروردگار مورد پرستش خود هستيم. خداوند مىفرمايد: من پروردگار شما هستم. آنان دو يا سه بار مىگويند: ما چيزى را شريك خدا قرار نمى دهيم.

مى فرمايد: آيا ميان شما و او نشانه اى هست كه او را با آن بشناسيد؟ مىگويند:... ساق پس خداوند ساق را نمايان مىكند و آنان سجده مىكنند. سپس سرهاى خود را بر مىدارند و بى بينند خداوند به همان صورتى كه اول بار آنان مىگويند: تويى پروردگار ما. (26)

ديدار خدا در بهشت:

روايت كرده اند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله درباره مومنان بهشتى فرموده است:

ميان مومنان و ديدار پروردگارشان در بهشت برين، چيزى جز رداى كبرياى بر چهره خداوندى، فاصله نباشد. (27)

و چون بهشتيان وارد آن شوند، خداوند متعال مىفرمايد:

چيز ديگرى مىخواهيد تا بر شما بيفزايم؟ مىگويند: آيا روسفيدمان نكردى آيا در بهشت جايمان ندادى و از آتش نجاتمان نبخشيدى پس، خداوند حجاب بگشايد، و نزد آنان چيزى محبوبتر از ديدار پروردگارشان نباشد. (28)

و روايت كرده اند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود:

در همان حال كه بهشتيان در نعمتهاى بهشتى غوطه ورند ناگهان نورى درخشان بر آنان مىتابد، سرها را كه بر مىدارند مىبينند پروردگار عالميان بر بالاى آنان قرار گرفته و مىفرمايد: درود بر شما اى بهشتيان! فرمود: اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است: سلام قول من رب رحيم و فرمود: پس از آن، خداوند ايشان را نظاره مىكند و ايشان خدا را، و تا اين ديدار ادامه دارد، آنها متوجه هيچ يك از نعمتهاى بهشتى نمى شوند تا آنگاه كه از ديد آنان مستور گردد و نور و بركتش بر جاى ماند. (29)

و نيز فرموده است:

... گرامى ترين بهشتيان نزد خدا كسى است كه صبح و شب چهره او را نظاره مىكند. سپس، رسول خدا صلّى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود: (وجوه يومئذ ناضره الى ربها ناظره) چهره هايى در اين روز خرسند و بشاشند و به سوى پروردگارشان نظاره گر. (30)

و روايت كرده اند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله خبر داده و فرموده:

بهشتيان به زيارت خداى عزوجل روند و خداوند عرش خود را بر آنان چهره نمايد، و هيچ كس در آن مجلس نباشد مگر آنكه خداوند با او سخن گويد. تا آنجا كه برخى از شما گويد: فلانى آيا به ياد دارى كه در فلان روز چه و چه كردى او مىگويد: پروردگار! مگر مرا نبخشيدى؟ مىفرمايد: چرا بخشيدم... سپس به سوى منازل خود باز مىگرديم و زنانمان به ملاقات ما مىآيند و مىگويند: خوش آمدى، صفا آوردى، تو در حالتى بازگشته اى كه زيبايى و نور و عطر تو بسيار بيشتر از زمان رفتن توست، و ما مىگوييم: ما امروز با پروردگار خويش بوده ايم، و بايد هم اينچنين بازگرديم كه اين سزاوار ماست. (31)

به همين اندازه از روايات كه در وصف اعضا و جوارح خداوند و ديده شدن او در قيامت آورديم، بسنده مىكنيم. و اين مقدار را براى نمونه و مثال كافى مىدانيم. چه، ما در صدد احصاء و گردآورى همه نيستيم. در بحث آينده پيرامون اختلاف در تاويل و معناى اين احاديث به بررسى مىپردازيم.

/ 16