واژه عرش خدا در قرآن كريم بيست مورد و واژه كرسى تنها يك بار آمده است: مانند: الرحمن على العرش استوى خداى رحمان بر عرش مستولى شد. و: وسع كرسيه السموات و الارض كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته است.برخى از دانشمندان مكتب خلفا مانند ابن خزيمه و ديگران عرش و كرسى را اجسامى مادى پنداشته اند كه خداوند متعال - معاذالله - بر روى آنها مىنشيند، و بر اين اعتقاد خود به هفت آيه از قرآن كريم كه واژه عرش و استوى در آنها آمده، استدلال كرده اند.چنان كه پنداشته اند معناى آيه: وسع كرسيه السموات و الارض آن است كه: كرسى و تخت خداوند بگونه اى بزرگ است كه آسمانها و زمين در آن جاى مىگيرد.ما در طى بحث و پژوهش خود چنين دريافتيم كه علت چنين برداشتى از اينگونه آيات در مكتب خلفا به موارد زير بر مىگردد:1 - وجود روايتى از پيامبر صلّى الله عليه وآله مبنى بر اينكه: عرش خدا پيش از خلق موجودات بر روى آب بود.2 - روايت منسوب به پيامبر صلّى الله عليه وآله كه مىگويد: زمين در زير آسمان اول است و آسمان اول زير آسمان دوم تا به هفت آسمان مىرسد و بالاى آسمان هفتم دريايى است كه روى آن هفت قوچ كوهى قرار گرفته اند و روى اين قوچها عرش خداوندى است و خدا بر روى عرش قرار گرفته است.3 - روايت منسوب به پيامبر صلّى الله عليه وآله كه مىگويد: عرش خداوند بالاى آسمانهاست. و خداوند بالاى آسمانها و عرش قرار گرفته و آنها از شدت سنگينى خداوند بر روى خود مىنالند و به صدا در مىآيند.4 - روايت كرده اند كه خداوند بر روى كرسى قرار گرفته و اندام او از هر سو چهار انگشت بزرگتر كرسى است و...اكنون بايد از راوى اين روايات پرسيد:1 - آيا خداوندى كه در اين روايت توصيف شده - نعوذ بالله - واجد جهات چهارگانه - چهار گوش - است؛ يا آنكه عرش چهار گوش است2 - آيا اينكه در روايت گفته شده: خداوند از هر سو چهار انگشت بزرگتر از كرسى است؛ اين با انگشتان آدمى است يا انگشتان بزرگتر؟ براستى كه خداوند برتر است از پندار جاهلان.3 - در همه روايات مكتب خلفا آمده است كه عرش موجود بالاتر از آسمان هفتم و آسمان هفتم بالاتر از ششم و... آسمان اول بالاتر از زمين و بالاتر از همه اينها عرش است و بالاى عرش جايگاه خداوند است - نعوذ بالله - همه اين روايات با علم هيئت و كيهان شناسى قديم دمساز است. علم هيئتى كه عالم وجود را داراى طبقات هفت گانه يا هشت گانه مىپنداشت. زمين را طبقه زيرين و آسمانها را بر بالاى آن قرار مىداد.البته عقيده به وجود آسمانهاى هفت گانه عقيده اى توحيدى است ولى دانشمندان هيئت قديم از اين ديدگاه تصويرى مادى و متناسب با ذهن و پندار خويش ارائه داده اند.اما با آنچه كه در علم كيهان شناسى امروز به اثبات رسيده و همه سيارات منظومه شمسى را كه به دور خورشيد مىگردند تنها منظومه اى از ميليونها منظومه كهكشانى مىداند كه آن هم تنها يكى از كهكشانهاى عالم هستى است، آيا راهى براى تفسير اين گونه احاديث وجود دارد؟اين معناى عرش و كرسى در آيات و روايات از ديدگاه مكتب خلفا بود.