(21) دره خمار - طبقات ناصری جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طبقات ناصری - جلد 2

قاضی ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج جوزجانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنود است، كه در آنجا مسلمانان نيز زيادند، و غالب باشندگان آن هندواند. (1) البيرونى مى‏نويسد: كه وادى ويهند مجراى درياى سند است، كه آبهاى كابل و غوروند (غوربند موجوده) و پنجهير (پنجشير موجوده) و لبنگا يعنى لمغان و غيره يكجا شده، نزديك بر شاور (پشاور) در پايان شهر قندهار يعنى ويهند بدرياى سند افتد (2) علاوه بر ان البيرونى تصريح كند: كه ويهند در وادى سند قصبه قندهار است و آب سند در آنجا بگذرد، كه هنديان آنرا نهر ذهب خوانند (3) بقاياى اين شهر تاريخى اكنون بنام هند Hund در حصه شمالى ملتقاى درياى كابل و سند در صوابى مردان ولايت پشاور موجود است، و مورخ كشمير كلهانا LKelhana آنرا بنام اودها هنداپوره، و جولين آنرا Ohind ضبط كرده است (4) اما پرشاور كه درين فقره ذكر شده همين پشاور موجوده است، كه پرشاور و پرشور، پرشاپور ناميده ميشد، و مورخان آنرا به همين صور ضبط كرده‏اند، و درين كتاب هم مكررا پرشاور ذكر مى‏گردد، ولى آب سدره هم درين كتاب مكرر مذكور مى‏افتد، كه ضبط آن (سودره) هم آمده (5) و در اكثر تواريخ عربى و فارسى مانند بيهقى و گرديزى و طبقات ناصرى و آداب الحرب و غيره اين نام به همين صور مى‏آيد، و راورتى گويد: كه سدره يا سودره نام قديم چناب است، كه خود اهل هند (سد هورا) هم مى‏گفته‏اند. چون ويهند بر كنار راست درياى سند واقع بود بنابران در اين جا بجاى سدره (سند) صحيح خواهد بود.

(21) دره خمار

منهاج سراج جوزجانى دره خمار را در موقعى ذكر كند، كه سلطان عبد الرشيد غزنوى عساكر خود را به فرماندهى طغرل، بدفع الپ ارسلان شاه سلجوقى كه از جانب طخارستان بغزنه روى آورده بود، مى‏فرستد، و در پيش دره خمار الپ ارسلان را مى‏شكند ...

(طبقه 11- ذكر عبد الرشيد بن محمود)

(1) احسن التقاسيم ص 477- 485

(2) كتاب الهند، ج 1 ص 347

(3) الجماهر فى معرفة الجواهر، ص 236 و منتخبات قانون مسعودى ص 30

(4) يادداشتهاى پشاور، ص 9

(5) الكامل ابن اثير، ج 12 ص 97

/ 443