(23) قصيده جوى موليان و كمال الزمان‏ - طبقات ناصری جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

طبقات ناصری - جلد 2

قاضی ابو عمرو عثمان بن محمد المنهاج سراج جوزجانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و گويد كه در يك دو نسخه بر خلاف جمهور (بزغند) نيز نوشته شده، ولى صحيح آن برغند است براء مهمله و غين معجمه، و نام اين قلعه در بيهقى نيز آمده و مستوفى در تاريخ گزيده (غند) نوشته است.

راورتى گويد، كه (بر) در پشتو بمعنى بالا و بلند است، و غند گرد و مدور را گويند، پس اين نام پشتو است يعنى قلعه مدور و بلند (1) اين گفته راورتى به حقيقت مقرون بنظر مى‏آيد، چه نام برخى از قلاع دوره غزنويان و غوريان پشتو است، مانند بر كوشك، و خول مانى و غيره (رك: تعليقات پته خزانه، طبع كابل) اما در تاريخ بيهقى نام قلعه (بزغند) بزاء هوز طبع شده، كه سلطان ابراهيم غزنوى مدت سيزده سال در ان قلعه محبوس بوده است، (2) ولى چون زيادت نقاط حروف در نسخ خطى از طرف نويسندگان مطرد بوده، و اين كار را خيلى زياد كرده‏اند بنابران نميتوان نام اين قلعه را بزعند خواند، بلكه همان برغند اصح و اولى خواهد بود. بره غوندى (تپه بلند) كه مخففا برغند شده باشد.

(23) قصيده جوى موليان و كمال الزمان‏

منهاج سراج اولين كسى است كه قصيده معروف (جوى موليان) استاد رودكى را به امير معزى منسوب داشته و قصه سرائيدن آن قصيده را در عصر سلطان سنجر گفته است وى در طبقه (12) شرح احوال آن پادشاه گويد: كه امير معزى آن قصيده را سرود، كمال الزمان رامشگر آن را در سماع مزامير عرضه داشت، از موارد متعدده‏ايكه مولانا را سهو روى داده، يكى همين مسئله است، كه باتفاق تذكره نويسان قصيده مذكوره مال استاد رودكى است، و براى نصر بن احمد سامانى سروده شده، بشرح ذيل:

تقريبا يك قرن پيش از مولانا، نظامى عروضى كه چهار مقاله يا مجمع النوادر خويش را در حدود (551- 552 هـ) نوشت، پس از ذكر آنكه نصر بن احمد سامانى (301- 331 هـ) نوبتى چهار سال متوالى در بادغيس هرى مقام كرد، چنين نويسد:

«بزرگان لشكر و سپاهيان ملول گشته، و آرزوى خانمان برخاست پادشاه را ساكن ديدند، هواى هرى در دل در اثناء سخن هرى را به‏

(1) حاشيه صفحه 151 ج 1 ترجمه طبقات،

(2) تاريخ بيهقى طبع سنگى تهران 389- 390

/ 443