عظمت قرآن(3) - عظمت قرآن (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عظمت قرآن (3) - نسخه متنی

عبد‏الله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عظمت قرآن(3)

آية‏الله جوادي آملي

امام خميني:

قرآن كتاب انسان سازي است، مكتب اسلام مكتب انسان سازي است، انسان به همه ابعاد.

(كلمات قصار)

«لو انزلنا هذاالقرآن علي جبل لرأيته خاشعاً متصدّعاً من خشية‏الله و تلك الامثال نضربها للناس لعلّهم يتفكرون.»1

«اگر اين قرآن را بر كوهي فرو مي‏فرستاديم، يقيناً آن [كوه]را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده مي‏ديدي. و اين مَثَل‏ها را براي مردم مي‏زنيم باشد كه آنان بينديشند.»

* * *

اين كريمه، هم مي‏تواند اميدبخش و نشانه تجليل و تكريم باشد و هم نشانه توبيخ و سرزنش؛ امّا اميدبخش باشد نسبت به وجود مبارك رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و عترت طاهره ـ عليهم‏السلام ـ و شاگردان اين مكتب، و سرزنش نسبت به منحرفان از مكتب. قرآن عظيم كه اگر بر كوه نازل بشود آن را متلاشي مي‏كند وقتي كه پيامبر(ص) آن را در كمال آرامش حمل و هضم مي‏كند و اين كتاب نه تنها او را ناآرام نمي‏كند بلكه مايه طمأنينه و آرامش او مي‏گردد، اين نشانه عظمتِ آن انسان است. كتابي كه كوه را ريز ريز مي‏كند بر قلب مطهّر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرود آمد و نه تنها اين قلب را ناآرام نكرد بلكه آن را از هر ناآرامي دفع كرد: «نزل به الروح الامين علي قلبك»2 پس اين كتاب نازل شد و براي اين نازل شد كه «كذلك لنثبّت به فؤادك و رتّلناه ترتيلا»3 ما اين كتاب را بر قلب مطهر تو نازل كرديم تا تو را تثبيت كنيم، پس اين كتاب كوه افكن مايه تثبيت قلب مطهّر رسول اكرم شد.

جنبه توبيخي آيه مورد بحث براي ديگران آن است كه كتابي كه اگر بر كوه نازل بشود كوه را متلاشي و ريز ريز مي‏كند قلب يك عده در برابر آن هيچ عكس العملي نشان نمي‏دهد، اين همان است كه: «انّ منها كالحجارة او اشدّ قسوةً».4

درباره قرآن اين دو سمت ياد شده است كه از قرآن دو كار متضاد در دو زمينه مختلف ساخته است اين كه فرمود: «وننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لايزيد الظالمين الاّ خسارا»5 ناظر به همين است. اين كتاب، از يك سو مايه شفاي دردهاي دل مؤمنين است و از سوي ديگر مايه خسارات تبهكاران. قرآن خود را به عنوان شفاي دردهاي دل مردم معرفي كرد، نكته اين است كه نفرمود «دوا»ي دردها بلكه فرمود: «شفا»، ممكن است چيزي دوا باشد، مصرف بشود ولي اثر نكند، امّا ممكن نيست شفا جايي برود و اثر نكند، اصولاً شفا يعني تأثير، و اين فرض ندارد كه شفا جايي برود و شخص درمان نشود، امّا دوا ممكن است جايي برود و هاضمه نپذيرد، پس فرمود: «شفاءٌ لما في الصدور».6

/ 12