عظمت قرآن (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عظمت قرآن (3) - نسخه متنی

عبد‏الله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن ديگر اين‏ها دعوي است مي‏گويد من از طرف خدا آمده‏ام، اين دعوي را با معجزه بايد ثابت كنند، آن دعوت را با برهان مي‏توان اثبات كرد لذا در هنگام استدلال بر توحيد دليل اقامه مي‏كنند، براهين اقامه مي‏كنند، نمي‏گويند ما حالا چون عصا را اژدها كرديم خدايي هست آن را بدون معجزه هم مي‏توان فهميد البته اگر دعوي ثابت شد دعوت را هم خيلي‏ها مي‏پذيرند، يعني اگر ثابت شد كه اين شخص پيامبر است يقينا خدايي هست كه او را فرستاده است، به سخن او اطمينان پيدا مي‏كنند. اكثر مردم اين چنين‏اند، امّا دعوت نيازي به معجزه ندارد با برهان مي‏توان اثبات كرد، خواصّ آن دعوت را با برهان مي‏فهمند، ولي دعوي را البته بايد با اعجاز يا نشانه‏هاي ديگر تثبيت بكنند. براي اثبات دعوت، آن براهين هم كافي است معجزه هم به نوبه خود سهمي دارد و مانند آن.

براي رسيدن به آن دعوت سه راه وجود دارد: يكي تجربه است، ما اگر بخواهيم اشياي خارجيه را بشناسيم، مثلاً از علوم تجربي نظير طب، فيزيك و امثال آن آگاه بشويم، تنها راهش تجربه است، چون امور جزيي است. عقل كه براهين كلي را اقامه مي‏كند گرچه خطوط كلي را مي‏فهمد ولي درباره جزئيات خارجيه هيچ نقشي ندارد. با براهين عقلي هرگز نمي‏توان جزئيات خارجيه را ، مثل اين كه حالِ مريض چگونه است، اثر فلان دارو چيست تشخيص داد. راه عقل نيست، عقل براي كليات جهان است جهان بيني است نه آثار خاصه اشياي مشخص، اين ها را با تجربه مي‏توان اثبات كرد.

راه دوم، كشف و شهود معصومانه است و راه سوم هم قول معصوم ـ عليهم السلام ـ

اينها سه راه است كه عقل در آنها راه ندارد، ولي براي اثبات مسائل ماوراي طبيعي سه راه وجود دارد: عقل، ظواهر ديني و تهذيب نفس. علوم تجربي در اين گونه امور راه ندارد؛ يعني هرگز با طب و فيزيك و علم هندسه و امثال آن نمي‏توان مسئله معاد، فرشته‏ها، اسماي حسناي حق، صفات حق، توحيد حق و امثال آن را اثبات كرد، اصلاً اينها در اين حرم امن راه ندارند، اين راه‏هاي گوناگون همه رفتني است. در بخشي از قرآن كريم به اين سه راه ظاهرا اشاره كرده است آيه 8 سوره مباركه حشر اين است كه فرمود: «و من الناس من يجادل في الله بغير علم و لا هديً و لا كتابٍ منير» بعضي‏ها درباره حق جدال مي‏كنند بدون اين‏كه به هيچ يك از اين سه راه آشنا باشند، نه سخن عالمانه و مستدل و برهاني دارند، نه از ظواهر ديني استفاده كرده‏اند نه وحي‏اي به آنها رسيده است، اگر برهان عقلي نبود، اگر شنيدن از معصوم نبود، اگر وحي سماوي نبود كسي حق جدال در دين ندارد جاهل را با عالم بحث نيست گرچه سؤال هست اين «فاسئلوا اهل الذّكر»13 براي همين است سؤال كنيد براي اين كه با سؤال چندين نفر اجر مي‏برند اما اگر كسي آشنا با مبادي بحث نيست بخواهد جدل كند خود را خسته مي‏كند، جاهل حق بحث با عالم را ندارد، امّا حق سؤال را دارد، راه براي او باز است، چند سالي درس مي‏خواند و با مبادي آشنا مي‏شود، ممكن است از آن عالم هم بالاتر برود، اما كسي كه به مبادي آشنا نيست بخواهد جدل كند مي‏شود «بغير علم و لا هديً و لا كتاب منير» اين شخص يا مقلّد گمراه است يا متبوع گمراه. فرق آيه 3 و 8 همين سوره مباركه آن است كه يكي درباره تابع گمراه است ديگري درباره متبوع گمراه.

/ 12