بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اين سه راه اگر هميشه كنار هم باشد هيچ محذوري ندارد نه آنها كه راه برهان عقلي را طي ميكنند با كساني كه راه ظواهر ديني را طي ميكنند درگيرند و نه اين دو گروه با كساني كه راه تهذيب نفس را در پيش گرفتهاند درگيرند چون همه از يك منبع استفاده ميكنند. امّا اگر هر كدام بخواهند راه خاص خودشان را بروند و بخواهند ديگري هم مثل آنها فكر بكند و خودشان را ميزان العقايد و العلوم والافكار قرار بدهند اين اول نزاع است، كسي كه حكيم است توقع داشته باشد كه ديگران روي مسائل فلسفي و حكمي بينديشند اين چنين نيست، آن كه طبق ظواهر ديني ميرود توقع داشته باشد كه همه براساس ظواهر ديني حركت كنند، آن چنان هم نيست، آن كه راه سوم را ميرود توقع داشته باشد كه آن دو گروه مثل اين حركت كنند، اين طور هم نيست. چه اين كه شاگردان ائمه ـ عليهم السلام ـ هم يكسان نبودند امّا همه يكديگر را درك ميكردند؛ يعني هر يك رسم و راه ديگري امام خميني: مشكل بزرگ مسلمين اين است كه قرآن كريم را كنار گذاشتهاند، و تحت لواي ديگران درآمدهاند.
(كلمات قصار)
را ميفهميد و ميپذيرفت.آيه مباركه وحدت به ما يك درس خاصي ميدهد، ببينيد ما از وسط راه شروع كردهايم كمتر به نتيجه ميرسيم. اين همان آيه معروف است كه: «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا واذكروا نعمت الله عليكم اذ كنتم اعداءً فألّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا و كنتم علي شفا حفرةٍ من النار فانقذكم منها كذلك يبيّن الله لكم آياته لعلّكم تهتدون».14اين واعتصموا كه شعار وحدت است نه به اين معناست شما هر كجايي هستيد در هر حدّي هستيد بياييد با ديگران يك جور فكر كنيد اين شدني نيست، چه اين كه ديديد كه تا حال كمتر ثمر داد اين «واعتصموا بحبل الله جميعا» معنايش اين نيست كه همه شما اهل قرآن و مسلماني باشيد همه شما به قرآن و ثقلين عمل كنيد معنايش اين است كه همه شما با هم بفهميد «واعتصموا بحبل الله جميعا» با هم اين طناب را بگيريد نه تك تك، با هم كه گرفتيد يكديگر را درك ميكنيد اين سمينارها، كنگرهها، كنفرانسها، بحثهاي گروهي، كارهاي گروهي، تحقيقات جمعي، گوشهاي از همين راه است. با هم بفهميد نه يعني همه مسلمان باشيد حالا همه مسلمانيم و مشكلي هم حل نشد چون بي هم مسلمانيم نه با هم، بيهم قرآن را گرفتهايم نه با هم، اين با هم گرفتن غير از تك تك گرفتن است، وقتي با هم گرفتيم به افكار يكديگر احترام ميگذاريم هرگز خودمان ميزانالعقايد والاعمال نميشويم اگرچند كلمه درس خوانديم و عالم شديم اين اولين روزي است كه خود را بدهكار ميدانيم نه طلبكار، اگر كسي فارغالتحصيل شد از حوزه يا دانشگاه و خود را طلبكار ديد اين بايد دوباره برگردد حوزه يا دانشگاه و درس را از نو شروع كند، اگر كسي خود را بدهكار ديد و به افكار ديگران احترام گذاشت گفت اين نعمتي كه خدا به من داد اولين روز مسئوليت من است كه من بايد خدمتگزار مردم باشم اين است كه ديگر هيچ مشكلي پيش نميآيد اين حق حوزه يا دانشگاه را ادا كرده است اين با هم فهميدن يعني حرفهايتان را كنار هم بگذاريد وقتي كنار هم گذاشتيد آنگاه خيلي از مشكلات حل ميشود. سيدنا الاستاد ، علامه طباطبايي ـ رضوان الله عليه ـ دو بحث مفصل در ذيل آيه 119 سوره مائده دارند كه قبلاً اشاره شد: يك بحث اين است كه قرآن كه فرمود من جامعه را هدايت ميكنم با چه راه هدايت ميكند همه اشكالهايي كه بر فلسفه و بر منطق شده است ايشان جواب دادهاند. نقصهايي كه بر منطق و بر تفكر عقلي كردهاند همه را يكي پس از ديگري جواب دادهاند. يك بحثي هم دارند به نام بحث تاريخي كه هر دو بحث در قرآن شناسي نقش دارد يعني جزء علوم قرآني است كه ايشان در تفسير قرآن ذكر كردهاند اگر كسي خواست قرآن را بشناسد بايد اول در اين زمينهها كار كند كه روش قرآن در هدايت چگونه است؟ آيا تهذيب نفس است؟ يا فقط عمل به ظواهر و استدلال به ظواهر است؟ يا استدلالهاي عقلي است؟ يا جمع بين اينهاست؟ مرحوم سيدنا الاستاد علامه طباطبائي ميفرمود كه خيلي از بزرگان آمدند اين مثلث را جمع كنند؛ يعني بين ظواهر ديني و بين برهان عقلي و بين عرفان و كشف شهود جمع كنند ولي موفق نشدند سرّش اين است كه هر كسي تافته جدا بافته بود اين تافته جدا بافته هر كسي را بخواهند با تافته ديگري پيوند بزنند نميخورد يك راه دارد كه آن اولين راه است و آخرين راه، آن راه را هم در پايان بحث اشاره ميكنند و راه حل نشان ميدهند ميفرمايند آن همين است كه ما به كريمه سوره آل عمران عمل بكنيم: «واعتصموا بحبل الله جميعا» يعني با هم بفهميد نه هر كسي در راه خودش زحمت بكشد و ديگري را به حساب نياورد و توقع داشته باشد كه ديگري زيراكس گرفته او باشد مثل او فكر بكند اين نخواهد شد، يك راه دارد و آن با هم فهميدن است وگرنه فهمهاي بيهم را نميشود با هم گره زد اگر با هم فهميديد هم برهان ظواهر ديني را تاييد ميكند و هم هر دو راه رياضت «حارثةبن مالك» ها را و هم راه حارثة بن مالك راه، حكيم و متديّن را.