تحقيقي پيرامون كتاب «فقه الرضا»
مشكوةـ ش3 ـ تابستان 62 رضا استادي
منابع اصلي فقه شيع? اماميه پس از قرآن
كريم دو دسته است:
1- جوامع حديثي كه در عصر ائم? اطهار عليهم
السلام تا يكي دو قرن بعد تصنيف و تدوين
شده مانند كتب اربعه (كافي, فقيه, تهذيب و
استبصار) كه در سد? چهارم و پنجم گردآوري
شده است.
2- متون فقهي كه در سد? چهارم و پنجم با
استفاده و بكار گرفتن عين عباراتِ روايات
تأليف شده, مانند مقنع شيخ صدوق و مقنع?
شيخ مفيد و نهاي? شيخ طوسي.
در مورد كتاب فقهالرضا كه شامل ابواب
طهارت تا ديات ميباشد و در سال 1274 هجري
قمري در هفتاد و هشت صفح? رحلي چاپ سنگي
شده و نسخههاي خطي آن در كتابخانهها
موجود ميباشد اختلاف است. برخي از
دانشمندان اين كتاب را از دست? اول به شمار
آورده و آنرا يكي از كتابهاي حديثي
ميدانند و برخي ديگر از محققين آنرا از
دست? دوم به حساب آورده و يكي از متون فقهي
مشتمل برعين عبارات روايات ميدانند.
پيرامون اين كتاب و مؤلف و درج? اعتبار آن
بحثها و تحقيقاتي انجام گرفته كه مقاله
زير يكي از آنها است.(1)
قديمترين آگاهي دربار? «فقهالرضا»
ماجراي پيدايش فقهالرضا در مآخذ مختلف ومتعددي ياد شده است كه چند نمونهاي از آن
نقل ميشود:
* ملا محمد تقي مجلسي طاب ثراه (1003-1070) در
شرح فارسي(2) خود بر «من لا -يحضرهالفقيه»
كه در سالهاي 1065-1066 به نگارش آن اشتغال
داشته دربار? «فقهالرضا» مينويسد:
«اين كتاب در قم ظاهر شد و نزد ما هست و ثق?
عدل قاضي ميرحسين طاب ثراه قريب به ده سال
قبل از اين از روي آن كتاب نوشته بود ...»
و در جاي ديگر همان شرح مينويسد: «دو شيخ
فاضل صالح ثقه گفتند كه اين نسخه را از قم
به مكه آوردند و چون نسخه قديمي بود و خطوط
اجازات علما بر آن بود ... قاضي مير حسين طاب
ثراه از روي نسخه آن نوشته بود و به اين شهر
آمد و بنده از آن نسخه، نسخه برداشتم(3)و نيز
از همان مرحوم نقل شده است : «از فضل خدا بر
ما اين بود سيد فاضل ثقه محدث امير حسين
طاب ثراه كه سالها مجاور بيتالله الحرام
بود و سپس به ايران و اصفهان آمد هنگامي كه
به زيارت او مشّرف شدم گفت: هدي? نفيسي
براي شما آوردهام و آن «فقه رضوي» است
سپس گفت هنگامي كه در مكه بودم گروهي از
حجّاج قمي نزد من آمدند كه كتابي بسيار
قديمي كه در زمان حضرت رضا عليه السلام
نوشته شده بود همراه داشتند ... پس نسخهاي
از روي آن برداشتم و با آن مقابله كردم»
مرحوم ملا محمد تقي مجلسي در پي اين كلام
ميگويد: «پس مير حسين ياد شده نسخه را به
من داد و من از روي آن نسخهاي برداشتم و
يكي از فضلا نسخ? مرا براي استنساخ گرفت و
من فراموش كردم كه از او پس بگيرم تا
اينكه شرح عربي(4) «من لا يحضره الفقيه» را
به پايان رساندم و كمي از شرح فارسي را نيز
نوشتم آن فاضل نسخ? مرا آورد ...»(5)
* علامه مجلسي ملا محمد باقر (1037-1110) دربار?
«فقهالرضا» مينويسد:«سيد فاضل محدث
قاضي امير حسين طاب ثراه پس از آمدن به
اصفهان به من گفت: «در يكي از سالهاي
مجاورت من در مكه گروهي از حجّاج قمي
اتفاقاً نزد من آمدند و كتابي بسيار قديمي
كه در عصر حضرت رضا عليه السلام نوشته شده
بود همراه داشتند ... پس آن نسخه را گرفتم و
از روي آن نسخهاي برداشتم و تصحيح كردم»
سپس علام? مجلسي اضافه ميكند:«پدرم قدس
الله سره آن نسخه را گرفت و از روي آن,
نسخهاي برداشت و تصحيح كرد ...»(6)
* مرحوم سيد نعمت الله جزائري (1050-1112) در
مقدمات شرح خود بر تهذيب شيخ طوسي
مينويسد: «كتاب فقه رضوي» در اين سالها
از بلاد هند به اصفهان آورده شد و اكنون در
كتابخان? شيخ ما (ملامحمد باقر مجلسي)
ادامالله ايام إفاداته نگاهداري
ميشود.(7)
* ميرزا عبدالله افندي اصفهاني در گذشته
1137 در رياضالعلماء(8) مينويسد: «كتاب
فقهالرضا بخط حضرت رضا مورخ سال دويست در
كتابخان? امير غياث الدين (جدّ پنجم سيد
عليخان مدني شارح صحيف? سجاديه) در گذشت?
948 بوده و جزو كتابهايي است كه از سيد
عليخان در طائف مانده است.»(9)
* سيد بحرالعلوم طابثراه متوفاي سال 1212,
از نسخهاي از «فقهالرضا» متعلق به
كتابخان? آستان قدس رضوي(10) ياد ميكند كه
بر آن نوشته بوده است: اصل اين كتاب به خط
كوفي بوده و ميرزا محمد آنرا به خط عربي
متداول نقل كرده است(11).
* ملا مهدي نراقي (ره) متوفاي 1209 نيز از
نسخهاي بسيار قديمي متعلّق به كتابخان?
آستان قدس رضوي ياد ميكند كه از روي آن
نسخهاي براي خود برداشته بود.(12)
* مرحوم سيد حسن صدر مؤلف «تأسيس الشيعة
لعلوم الإسلام» از نسخهاي كه بر آن حواشي
به خط سيد علي خان شارح صحيف? سجاديّه
(1052-1130) ديده ميشد ياد ميكند.(13)
* قديمترين نسخ? موجود كتاب تا آنجا كه
نگارنده اطلاع دارد نسخ? كتابخان? آستان
قدس رضوي است كه مورخ 1050 ميباشد.(14)
* و نيز دو نسخ? از فقهالرضا يكي همراه با
كتاب «فرائض رضوي» و ديگري همراه با
«الهداية» شيخ صدوق هر دو از سد? يازدهم در
كتابخان? مركزي دانشگاه موجود است كه در
جلد شانزدهم فهرست آنجا معرفي شده است.(15)
* و نيز ترجمهاي از «فقهالرضا» كه
تاريخ كتابت آن 1029 ميباشد در كتابخان?
سالار جنگ حيدرآباد هند موجود است. (16)
* و اگر «فقهالرضا» را همان رسال?
«التكليف» شلمغاني بدانيم نسخهاي از آن
تا نيم? دوم سد? نهم در دست بوده و
ابنابيجمهور احسائي در كتاب «عوالي
اللئالي» خود كه از تأليف متن و حاشيه آن
در سال 897 فراغت يافته(17) از آن نقل ميكند. (18)
مؤلّف فقهالرضا
دربار? اينكه مؤلف «فقهالرضا» كيستآراء و نظراتي مختلف وجوددارد كه در زير
به آنها اشاره ميشود. البته بايد توجه
داشت كه برخي از اين نظرات به صورت احتمال
عنوان شده است و در مورد بخشي از كتاب كه
سند دارد (صفح? 56-78 نسخ? چاپي فقهالرضا)
نيز برخي از صاحبان اين نظرات تصريح
كردهاند كه قسمتي از كتاب «نوادر احمدبن
عيسي اشعري قمي» است كه ندانسته به كتاب
«فقهالرضا» ضميمه شده است.
1- تأليف حضرت رضا عليهالسلام است. اين
عقيد? قاضي ميرحسين است كه در نيم? اول سد?
يازدهم ميزيسته و ميگفته است نسخ? اصل
كتاب بخط حضرت رضا عليهالسلام بوده است و
عدهاي هم به پيروي از او و استناد به سخن
او همين عقيده را داشته و دارند. و نيز كلام
صاحب رياضالعلماء كه پيشتر ياد شد همين
عقيده را تأييد ميكند.
2- همان رسال? «شرايع» عليبن موسيبن
بابويه قمي است و تشابه اسمي باعث اين
اشتباه شده است.
مرحوم سيد حسن صدر مينويسد: اكثر فتاوي
عليبن بابويه قمي و پسرش شيخ صدوق و شيخ
مفيد با فتاوي «فقهالرضا» و نيز اكثر
عباراتشان در كتابهاي «شرايع و مقنع و
مقنعة» با عبارات فقهالرضا برابر است و
خصوصاً «شرايع» كه اكثر عباراتش با عبارات
«فقهالرضا» موافق است تا آنجا كه گمان
شده است «فقهالرضا» همان «شرايع»
عليبن بابويه قمي است(19) . و چند نفر از
بزرگان به اين برابري فتاوي و عبارات
گواهي دادهاند(20).
صاحب فصول مينويسد:بسياري از فتاوي شيخ
صدوق و پدرش، و بخصوص عبارات «شرايع»
عليبن بابويه با عبارات «فقهالرضا»
برابر است و قسمتي از روايات «من لا
يحضرهالفقيه» كه بدون سند ذكر شده است در
«فقهالرضا» يافت ميشود و نيز «مقنعه»
مفيد هم همينطور است.(21)
علام? مجلسي در مقدم? «بحار» فرمايد: اكثر
عبارات «فقهالرضا» با آنچه صدوق در «من
لا يحضرهالفقيه» بعنوان: «في رسالة ابي
الّي» و نيز با آنچه بدون سند ذكر كرده است
موافق ميباشد.(22)
مجلسي اول در «شرح فقيه» فرمايد:آنچه
عليبن بابويه در رسال? خود براي فرزندش
ذكر كرده است با عبارات «فقهالرضا»
برابر است مگر در موارد نادره. و نيز آنچه
صدوق در «من لا يحضرهالفقيه» بدون سند
ياد كرده است با عبارات «فقهالرضا»
يكسان است.(23)
و نيز همان مرحوم در «شرح فارسي» خود بر
«من لا يحضرهالفقيه» گويد:ظاهرش آنست كه
عليبن بابويه اين عبارات را (يعني
عباراتي كه پدر صدوق در رسالهاي براي
صدوق نوشته) و ساير عباراتي كه به پسرش
نوشته است از كتاب «فقه رضوي» برداشته
باشد بلكه اكثر عباراتي كه صدوق از خود
ميگويد از آن كتاب برداشته است... (24)
نويسند? اين سطور گويد:بخاطر دارم حدود
بيست سال پيش در ايّامي كه سطح مكاسب را
نزد آيةالله منتظري دامت افاضاته
ميخوانديم ايشان ميگفتند: ما تطبيق
كردهايم تمام مواردي كه در «من لا
يحضرهالفقيه» با عنوان «فيرسالة ابي
الّي» نقل شده است بدون استثناء با
عبارات «فقهالرضا» برابر است و همين را
دليل ميگرفتند كه «فقهالرضا» همان
«شرايع» عليبن بابويه است. و هنوز هم
ايشان به اين عقيده باقي هستند و گويا
قرائن ديگري هم در طول مطالعات خود بدست
آوردهاند.
3- تأليف يكي از اصحاب امام رضا
عليهالسلام است. اين احتمال در كلمات سيد
محسن اعرجي صاحب «منظوم? فقهيه» و
حجةالإسلام شفتي صاحب «مطالع» و سيد
محمد هاشم خوانساري صاحب «مباني الأصول»
ديده ميشود.
4- تأليف يكي از قدماي اصحاب است و كتابى
است در رديف «مقنع» صدوق و «مقنع?» مفيد, و
تشابه عبارات آن با كتابهاي قدماي اصحاب
دليل اين نيست كه يكي از همان كتابها باشد
زيرا كتابهاي فقهي آن دوره كه از متون
روايات اخذ ميشود غالباً در عبارات با هم
تفاوت چنداني ندارند. اين احتمال در كلمات
سيد محمد هاشم خوانساري و ديگران ديده
ميشود. و سيد نامبرده همين احتمال را
تقويت و اختيار كرده است.
5- شيخ حّر عاملي و برخي ديگر ميگويند:
مجهولالمؤلف است.
6- كتاب «المنقبة» امام عسكري
عليهالسلام است كه در كتاب «مناقب»
ابنشهر آشوب مازندراني و كتاب
«الصراطالمستقيم» عليبن يونس عاملي
ياد شده و گفتهاند شامل اغلب مسائل حلال
و حرام ميباشد. اين احتمال را نيز سيد
محمد هاشم خوانساري داده ولي آنرا تضعيف
كرده است.
7- مرحوم سيد حسين قزويني صاحب كتاب
«معارجالأحكام» گويد: استاد ما مرحوم
وحيدبهبهاني احتمال ميداد كه
«فقهالرضا» تأليف يكي از فرزندان ائم?
معصومين و به امر حضرت رضا عليهالسلام
تأليف شده باشد.
8- احتمال ديگر اينكه تأليف يكي از
راويان ائمه اطهار باشد. (سيد محمد هاشم
مذكور)
9- كتابي است مجعول و عمداً از طرف جاعل
آن به حضرت رضا عليهالسلام نسبت داده شده
است. البته اين احتمال آنقدر پوچ است كه
قابل اين نيست كه در كنار ساير احتمالات
قرار گيرد.
10- همان كتاب «التكليف» شلمغاني است.
مرحوم سيد حسن صدر رسال? «فصلالقضا
فيالكتاب المشتهر بفقهالرضا» را در
اثبات اين مطلب تأليف كرده است.
مرحوم سيد حسن صدر در اين رساله براي
اثبات اين مدعي دليلي به اين شرح ذكر كرده
است:شيخ مفيد در برخي تأليفاتش و شيخ طوسي
در كتاب «الغيبة» و نيز در كتاب «الفهرست»
و علامه حلّي در كتاب «خلاصةالأقوال» و
ابن ادريس در «سرائر» و شهيد اول در «لمعة»
و شهيد ثاني در «شرح لمعه», همگي گفتهاند:
محمد بن علي شلمغاني كتابي به نام
«التكليف» دارد و مطالب آن كتاب را مشايخ
ما از او روايت ميكنند به استثناي يك
روايت كه از منفردات و مختصّات اين كتاب
است و آن روايت اينست: اگر كسي براي اثبات
مدعاي خود نزد حاكم شرع, بيش از يك شاهد ثقه
نداشت برادر ايماني او ميتواند بدون
آگاهي و علم, به استناد قول مدّعي و يا
باستناد شهادت آن ثقه, به نفع او شهادت دهد
تا شهادت عدلين محقق شده و حق او از بين
نرود.
سپس مرحوم صدر اضافه ميكند كه عين اين
روايت كه از مختصات كتاب «التكليف» دانسته
شده و نيز در كتاب «عوالياللئالي» ابن
ابي جمهور احسائي بيواسطه از كتاب
«التكليف» نقل شده در كتاب «فقهالرضا»
موجود است و اين دليلي قاطع بر اتحاد كتاب
«فقهالرضا» و «التكليف» شلمغاني
ميباشد.
به غيبت شيخ طوسي صفحه 252 و فهرست شيخ ص 173 و
خلاصه علامه ص 254 و سرائر باب
كيفيةالشهادة و شرح لمعه 1/294 و
فقهالرضا صفحه 41 و عوالياللئالي 1/314-315
و رجال نجاشي ص 294 و رساله فصلالقضاء ص 1-11
مراجعه شود.
كتابالتكليف و مؤلف آن
در رسال? «فصلالقضاء» با ذكر قرائني چندكه عمد? آنها همان دليلي بود كه ياد كرديم
اثبات شده است كه كتاب معروف به
«فقهالرضا» همان كتاب «التكليف»
شلمغاني است كه بخشي از كتاب «نوادر
احمدبن عيسي اشعري قمي» اشتباهاً به آن
ضميمه شده و نيز برگ اول آن افتاده و برگي
از كتاب ديگر (كه شايد خط حضرت رضا
عليهالسلام بر پشت آن بوده) به جاي برگ
اول اين كتاب قرار گرفته است و همين موضوع
باعث شده است برخي گمان کنند اين کتاب از
تأليفات حضرت رضا عليهالسلام است.
رسال? «التكليف» يكي از تأليفات ابو جعفر
محمدبن علي شلمغاني معروف به ابن عزاقر
يا ابنابي عزاقر مقتول در 322 است.
وي يكي از دانشمندان و مؤلفان شيع? اماميه
بوده و چندي سمت نمايندگي حسينبن روح (يكي
از نواب چهارگان? امام زمان عجلالله فرجه
الشريف) را داشته است و توقيعات آن حضرت به
توسط حسينبن روح به دست شلمغاني و به
وسيل? او به مردم ميرسيده است ليكن
سرانجام در ده? پايان زندگي خود گرفتار
انحراف شد و مردم را به سوي خود دعوت نمود و
پيرواني پيدا كرد و بدين ترتيب گروهي به
نام «عزاقريه» با عقائدي خرافي و بياساس
پيدا شدند.
كتاب «التكليف» از تأليفات وي است كه در
دوران استقامتش نگاشته و به نظر حسينبن
روح رضوانالله عليه هم رسيده و او محتواي
آن كتاب را جز در دو سه مورد تأييد كرده
است.(25)
و اين كتاب ظاهراً تا زمان
ابنابيجمهور احسائي (سد? نهم) با همين
نام در دست بوده است كه وي در كتاب «عوالي
اللئالي» خود دو روايت از آن نقل كرده است.(26)
براي آشنايي با شرح حال شلمغاني و عقائد و
پيروان و سرانجام كار او و نيز تأليفات او
كتابهاي زير را ببينيد :
غيبت شيخ طوسي: 248-254 چاپ نجف.
فهرست شيخ طوسي: 173 چاپ نجف.
رجال نجاشي: 293 چاپ تهران.
فهرست ابن نديم: 521 چاپ مصر.
الفرق بينالفرق: 264 چاپ مصر تصحيح محمد
محييالدين.
معجمالأدباء: 1/235-253.
كامل ابناثير حوادث سال 322.
ترجم? الآثارالباقية: 278 و 552.
رجال علامه: 253 چاپ نجف.
معجمالأدباء: 3/359.
الآثارالباقية: 214 چاپ ليدن.
رجال استرابادي ص 308.
الكني و الألقاب قمي 2/335 چاپ نجف.
رجال ممقاني 3/156.
قاموسالرجال 8/289.
نام? دانشوران 7/62 چاپ قم.
الذريع? تهراني ره 4/406.
تحفةالأحباب قمي: 337.
لغت نام? دهخدا در واژه عزا قريه.
خاندان نوبختي: 222-240 و موارد ديگر آن.
نگارند? رسال? فصلالقضاء (سيد حسن صدر,
ره).
مرحوم آيتالله آقا سيد حسين صدر عاملي
كاظمي (1272-1354) يكي از شخصيتهاي علمي شيعه در
قرن حاضر بود.
وي تحصيلات خود را به ترتيب در كاظمين, نجف
و سامرا تا سال 1314 به پايان رسانيد و سپس به
زادگاه خويش «كاظمين» بازگشت و تا پايان
عمر در آنجا به كارهاي ديني, علمي اشتغال
داشت.
او در علوم مختلف اسلامي:اصول دين, فقه,
اصول فقه، حديث, رجال, درايه, تاريخ،
مناظره، اخلاق، ادبيات, فهرست نگاري و
كتابشناسي، حدود هشتاد كتاب و رساله
نگاشته است كه برخي از آنها به چاپ رسيده
است و در اينجا فقط به چند اثر او كه با
موضوع رسال? «فصلالقضاء» تناسب دارد
اشاره ميشود:
تأسيسالشيعةلعلومالإسلام.
الشيعة و فنونالإسلام كه كوتاه شد? كتاب
اول است.
الابانة عن كتب الخزانة. فهرست موضوعي
كتابخان? شخصي او است و كتابخان? آن مرحوم
يكي از معروفترين كتابخانههاي شيعه
است كه در آن نسخههاي خطي بسيار
ارزندهاي وجود دارد و متأسفانه پس از
وفات ايشان اين كتابخانه مسدود شده و گويا
كتابها در معرض نابودي است.
رسال? فصلالقضا فيالكتابالمشتهر
بفقهالرضا كه در آن اتحادكتاب
فقهالرضا با «التكليف» شلمغاني به اثبات
رسيده است.
نسخههاي فصلالقضاء
از رساله «فصلالقضاء» سه نسخهميشناسيم:
نسخ? اصل به خط مؤلف كه در كتابخان? او
بوده است.(27)
نسخهاي نزد آقاي ميرسيد احمد روضاتي در
تهران.(28)
نسخ? شمار? 1468 كتابخان? جامع گوهرشاد در
مشهد در 27 برگ.
نگارند? اين سطور چند سال پيش اين رساله
را بر اساس عكس همين نسخ? مشهد كه در
اختيار دانشمند محترم جناب آقاي جلالي
حسيني بود تصحيح نموده و بچاپ رسانده است.
شرح حال مرحوم سيد حسن صدر را در اين
كتابها ببينيد:
فوائدالرضوية محدث قمي 1/123.
الكني والألقاب محدث قمي 2/327 چاپ نجف.
منتهي الآمال محدث قمي 2/153 چاپ علمي?
اسلاميه.
نقباءالبشر تهراني 1/445-449.
مصفيالمقال تهراني: 130-131.
المشيخة الي اسنادالمصفي: 37-39.
مقدمه تأسيسالشيعة لعلوم الإسلام چاپ
عراق.
مقدمهالشيعة و فنونالإسلام چاپ
صيدا.
مقدم? نزهة اهلالحرمين الي
عمارةالمشهدين كه از تأليفات آن مرحوم
است چاپ لكهنو.
اعيانالشيعه عاملي 23/356-379.
ريحانةالأدب 2/463-464 چاپ اول.
الأعلام زركلي 2/239-240.
معجمالمؤلفين 3/299-300.
مؤلفين مشار 2/665-666.
كارهايي كه غير از رسال? فصلالقضاء
پيرامون فقهالرضا انجام شده است
مير محمد مؤمن استرابادي فقهالرضا را بهعربي شرح كرده است.(29)
2- شاه قاضي يزدي (نگارند? «تفسير قطب
شاهي» «و رسالة فيالجمع بين حديث ما
عرفناك ... ولو كشفالغطاء» و «رسالة
فيشرح حديث انالله لا يجمعهم علي
ضلالة» كه از نگارش اولي در 1021 و از دومي و
سومي در 1031 فراغت يافته) شرح استرابادي ياد
شده را به فارسي ترجمه كرده است. (30)
از اين ترجمه نسخهاي به شماره 15 فقه
اماميه بانام «ترجمه فقهالرضا» در
كتابخان? سالار جنگ حيدرآباد هند موجود
است در 327 برگ به خط محمد مؤمن عرببن
شرفالدين حسن شيرازي در سال 1029.(31)
3- محمد باقر بن اسماعيل حسيني (خاتون
آبادي ظ) «فقهالرضا» را براي شاه سلطان
حسين صفوي ترجمه نمود. (32)
4- ترجمه فقهالرضا در الذريعه ياد شده
است كه معلوم نيست همان ترجم? پيش باشد. (33)
5- سيد محمد هاشم خوانساري برادر صاحب
روضات رحمةالله عليهما «رسالة في تحقيق
فقهالرضا» دارد كه با چند رسال? ديگر از
ايشان به صورت مجموعهاي چاپ شده است.
6- سيد حسن صدر رسال? فصلالقضاء خود را
براي مرحوم سردار كابلي (صاحب ترجم? انجيل
برنابا و غيره) تلخيص كرده است.(34) و نسخهاي
از آن نزد حضرت آقاي جلالي است.
7- مرحوم معلم حبيب آبادي صاحب كتاب
مكارم الآثار حاشيهاي بر «فصلالقضاء»
سيد حسن صدر نوشته است.(35)
8- شيندهام مرحوم شيخ محمد رضا اصفهاني
(صاحب وقاية) ردّي بر رسال? فصلالقضاء
نوشته است كه هنوز به نسخ? آن دست
نيافتهام و صحت و سُقم اين مسموع را نيز
نميدانم.
9- شيخ محمد علي معّزي دزفولي ره (صاحب
كتاب تجديد الدوارس در چند جلد) رسالهاي
دربار? فقهالرضا نگاشته است.(36)
10- الرد عليالقول بحجيّة فقهالرضا.
رسالهاي است كه سيد ابوالقاسم موسوي
رياضي در حدود سال 1385 در هند نگاشته است. (37)
در اين مصادر پيرامون فقهالرضا و
نگارند? آن سخن رفته است
لوامع صاحبقراني مجلسي اول 1/187 و 4/198.بحارالأنوار 1/11 چاپ جديد.
امل الآمل 2/364.
حدائق 1/7 چاپ سنگي.
فوائد سيد بحرالعلوم فائده چهل و پنجم.
عوائد نراقي, عائده شصت و ششم.
مفاتيح الأصول سيد مجاهد: پس از بحث تسامح
در ادلّ? سنن.
الفصولالغروية سه برگ پيش از مباحث ادل?
عقليه.
مستدرك الوسائل نوري 3/336-361.
10- روضات الجنات خوانساري 188-191 چاپ دوم.
11- الذريعة علام? تهراني 16/292 و 18/129 و
موارد ديگر.
12- آيين? دانشوران يا دانشمندان گمنام
تأليف سيد علي رضا ريحان يزدي 284-286.
13- فهرست كتابخان? مجلس شورا 4/82.
14- فرهنگ ايران زمين 4/83.
15- پاورقيهاي بحارالأنوار چاپ جديد
51/375 و 80/26 و 28 و 78 و 83/226 و 84/217.
16- رياض العلماء ذيل شرح حال قاضي امير
حسين و سيد عليخان مدني و ناصر خسرو و در
فصل پنجم از قسم اول كتاب.(38)
17- هداية الأمة شيخ حُّر عاملي. (39)
18- مصابيح سيد بحرالعلوم در بحث رضاع.(40)
19- اضغاث الأحلام. به الذريعه 16/292 و 2/215
مراجعه شود.
20- شرح شرايع سيد حسين قزويني (معارج).(41)
21- شرح مقدمات حدائق از سيد محسن اعرجي.(42)
22- كتاب درايه و رجال مرحوم ميرزا محمود
شيخالإسلام تبريزي قاضي.(43)
23- ربيع الأزهار آقا احمد كرمانشاهي. در
اين كتاب فائدهاي (فصلي) مربوط به
فقهالرضا ديده ميشود. (44)
24- كشف القناع مرحوم شيخ اسدالله تستري
صفحه 212-313. (45)
25- مقدم? جلد سوم نهاية شيخ طوسي به قلم
حضرت آقاي دانش پژوه(46) كه تازگي منتشر شده
است و شامل نكتههايي ميباشد.
پيشنهاد
بسيار بجا است كه كتاب «فقهالرضا» براساس نسخههاي آن كه شايد قديميترين
آنها همان نسخ? كتابخان? آستان قدس باشد
با اسلوب جديد و فني تجديد چاپ و در دسترس
فقها و فضلا قرار گيرد. (47)و واضح است كه اين
كار براي روشن شدن وضع خود كتاب هم كمك
بسيار مؤثري خواهد بود ولي بشرط آنكه يك يا
چند نفر از دانشمنداني كه در فقه و حديث(48)
خبرويت كامل داشته باشند متصدي اين امر
گردند. (49)
1 . نام اين شرح فارسي «لوامع صاحبقراني»
است
2 . لوامع صاحبقراني 1/187 و 4/198.
3 . نام اين شرح عربي «روضة المتقين» است كه
اخيراً در چهارده جلد چاپ شده است.
4 . فوائد سيد بحرالعلوم ص 146-147.
5 . بحارالانوار 1/11.
6 . مستدرك الوسائل 3/342.
7 . اين كتاب نفيس اخيراً در قم در چند جلد
چاپ شده و بزودي منتشر خواهد شد.
8 . مستدرك الوسائل 3/340 .
9 . در كتابهاي فهرست شد? كتابخان? آستان
قدس نسخهاي از فقهالرضا مورخ 1050 موجود
است. بايد ديد كه آيا همان نسخهاي است كه
سيد بحرالعلوم ياد كرده است يا نسخه ديگري
است؟.
10 . فوائد بحرالعلوم ص 150.
11 . الدريعه تهراني ره 16/292.
12 . رسال? فصلالقضاء فيالكتاب المشتهر
بفقهالرضا صفحه 12 چاپ قم.
13 . فهرست كتابخان? آستان قدس 5/473 و فهرست
دو كتابخان? مشهد ص 931.
14 . مقدم? حضرت آقاي دانش پژوه بر جلد سوم
نهاي? شيخ طوسي ص 34. چون هنوز فهرست ياد شده
منتشر نشده است نميدانيم كه آيا تاريخ
كتابت آنها پيش از 1050 ميباشد يا بعد از
آن.
15 . آيين? دانشوران يا دانشمندان گمنام
284-285.
16 . فهرست آقاي روضاتي ص 154.
17 . عوالي اللئآلي 1/314-315 چاپ قم.
18 . نسخ? شرايع ابن بابويه در كتابخان? سيد
حسن صدر موجود بوده است به الذريعه 13/46
مراجعه شود.
19 . فصل القضاء ص 27-28.
20 . الفصول الغروية قبل از مباحث ادل?
عقليه. نسخ? اينجانب شماره صفحه ندارد.
21 . بحارالأنوار 1/11.
22 . فوائد بحرالعلوم ص 147.
23 . لوامع صاحبقراني 1/187.
24 . غيبت شيخ طوسي صفحه 251-252.
25 . عوالي اللئالي 1/314-315.
26 . الذريعه 16/234.
27 . الذريعه 16/234.
28 . آيين? دانشوران يا دانشمندان گمنام 284.
29 . همان كتاب 284-286 و الذريعه 4/302 و 13/189 و
مستدرك الوسائل 3/353
30 . آيين? دانشوران 284-286.
31 . نسخهاي از اين ترجمه در كتابخان?
مدرس? فيضي? قم موجود است. به فهرست آنجا
نوشت? اينجانب 2/35 مراجعه شود
32 . الذريعه 4/123.
33 . از افادات حضرت آقاي جلالي حسيني.
34 . يادنام? معلم حبيب آبادي ره.
35 . شرح حال خاندان معّزي ص 38.
36 . الذريعه 10/219.
37 . مستدرك الوسائل 3/338-343.
38 . مستدرك 3/336.
39 . نسخ? خطي نگارنده كه اخيراً به
كتابخان? عمومي آيةالله مرعشي منتقل شده
است.
40 . مستدرك 3/338-339.
41 . مستدرك 3/338-339.
42 . مصفي المقال تهراني 452.
43 . الذريعه 10/75 و 219.
44 . از افادات حضرت حجهالاسلام والمسلمين
جناب آقاي حاج شيخ علي قديري مقيم اصفهان.
ايشان از شاگردان مرحوم صاحب وقايه هستند
و درنامهاي كه در جواب نام? حقير مرقوم
داشتهاند فرمودهاند: از رسال? رد
فصلالقضاء مرحوم صاحب وقايه اطلاعي
ندارم و اصلاً نشنيدهام كه ايشان دربار?
فقهالرضا يا فصلالقضاء رسالهاي
نوشته باشند. ولي به فقهالرضا خيلي
بياعتماد بودند.
45 . صفحه 30-34.
46 . كتابهاي ياد شده جز شمار? هفده تا بيست
و سه همه چاپ شده ولي شمار? شانزده هنوز
منتشر نشده است از اينرو به خود كتاب
مراجعه نكرده و با واسطه آدرس را تعيين
كردهايم.
47 . چاپ اول آن سنگي و غير مطلوب است.
48 . زيرا كتاب فقهالرضا هم كتاب فقهي
بشمار ميآيد و هم كتاب حديثي.
49 . در پايان اين تذكر لازم است كه بحث
پيرامون اينكه كتاب فقهالرضا با توجه به
خصوصيات آن تا چه اندازه ميتواند مورد
اعتماد باشد خود بحث جداگانهاي است كه در
اين مقاله از آن صرف نظر شده است.