تحقیقی درباره دعای ندبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحقیقی درباره دعای ندبه - نسخه متنی

علی‏اکبر مهدی‏پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید






تحقيقي در باره دعاي ندبه







مكتب اسلام- شماره150، تير 1351







پاسخ يک سؤال




آيا اين دعا شباهتي به عقايد كيسانيه دارد؟













بعضي از خوانندگان محترم از ما سؤال مي كنند: اخيراً در كتابي چنين خوانده ايم كه در دعاي ندبه عباراتي هست كه با عقايد شيعه اثني عشري سازگار نيست و با عقيده فرقه كيسانيه شباهت دارد، عين عبارت كتاب را ذيلاً نقل مي كنيم و از شما خواهش داريم پاسخ اين ايراد را مشروحاً بيان كنيد اينك عين ايراد از كتاب مزبور:







در دعاي ندبه به اين مسأله اشاره شده است كه ميپرسد: نميدانم كدام سرزمين تو را در برگرفته است؟ قرارگاهت كجاست؟ در كوه رضوي يا ذي طوي؟...؟ نمي­دانم اين دعا كه امروز آنرا در بسياري از محافل مذهبي؛ خطاب به امام زمان ما مي خوانند (و در سالهاي اخير سخت رواج يافته و گروههاي خاصي براي اين كار تشكيل شده است) چرا سراغ حضرت مهدي را در ذي طوي و كوه رضوي ميگيرند كه جايگاه محمد حنفيه امام زمان فرقه كيسانيه است كه معتقدند در اين كوه از انظار مخفي شده و از آنجا ظهور خواهد نمود و پيروانش، با ندبه و زاري در پاي اين كوه و يا از دور رو به اين كوه؛ دعا مي كردند كه خارج شود و قيام نمايد.







گذشته از اينكه سرگذشت حضرت مهدي؛ نه در زندگي و نه در غيبت صغري و نه در غيبت كبري و نه پس از ظهور؛ هيچ رابطه اي با اين كوه ندارد، اساساً غيبت او بدين صورت نيست كه در جاي مخصوصي پناه گرفته باشد بلكه همه جا حاضر و ناظر است و اين ما هستيم كه او را تشخيص نمي دهيم و بنابراين، سؤال از اينكه: تو در كدام جايگاه مخفي بسر مي بري، ظاهراً با نوع غيبت حضرت مهدي موعود شيعه امامي سازگار نيست.







مطالعه دقيق متن دعاي ندبه كه از ائمه ما به تصريح و ترتيب نام نمي برد و پس از حضرت امير كه به تفصيل از مناقب و فضائل وي سخن ميگويد- ناگهان و بيواسطه!، به امام غائب خطاب ميكند، باز اين سؤال را بيشتر در ذهن طرح مي كند، بهر حال، اين مطلب را فقط بعنوان يك سؤال علمي مطرح ميكنم، نه يك قضاوت قطعي.







پاسخ






دعاي ندبه بحق، يكي از دعاهاي جالب و پر معني است. از نظر فصاحت بسيار فصيح و روان و حساب شده و متين است و از نظر محتوا بايد گفت يك دعاي علمي، انقلابي، عقيدتي و سياسي و در عين حال بسيار پر احساس و عاطفي است و اگر درست به مفهوم آن آگاهي حاصل گردد مي تواند منبع الهام بخشي براي مبارزات اجتماعي و بر ضد ظلم بوده باشد.







در آغاز دعا نخست اشاره اي به فلسفه بعثت پيامبران، و سپس اشاره كوتاهي به تاريخچه آنان و مقامات مختلف هريك، و سپس بطور مشروحتر بحثي از قيام پيامبر اسلام و مقامات آن بزرگوار، و بعد بطور مشروح خلافت بلافصل اميرمؤمنان علي (ع) با دلائل و مدارك زنده و قاطعي از آيات و رواياتي كه مورد قبول همه فرق اسلامي است مورد بحث قرار گرفته، و به علل قيام جمعي از امت برخلاف اهل بيت و خاندان پيغمبر و شهادت و كشتار و تبعيد آنان، و سپس به دعوت امامان يكي بعد از ديگري اشاره رفته است؛ بطوريكه قلوب را كاملاً متوجه به قيام مهدي (ع) مي نمايد و از آن پس با لحني عاشقانه و آميخته با هيجان خاص روحي و عميقترين احساسات انساني خطاب به ولي عصر (ع) مي شود و ضمن ابراز اشتياق شديد به قيام حضرتش، برنامه اصلاحي و انقلابي او تشريح ميگردد و بعد با چند نيايش زنده و مؤثر دعا پايان مي پذيرد (اين از نظر محتويات دعا.)







اما اينكه بعضي پنداشته اند كه اين دعا شباهتي با عقائد كيسانيه دارد كاملاً مردود است، و قبلاً لازم است چند جمل كوتاه در معرفي مذهب كيسانيه ذكر كرده، و سپس شواهد رد پندار بالا را از خود دعا استخراج كنيم.







(كيسانيه) آن چنان كه در كتب عقايد و مذاهب آمده است: يك فرقه شيعه چهار امامي بودند كه پس از علي (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) به امامت محمد حنفيه عقيده دارند و گفته مي شود علت اينكه آنها را كيسانيه مي نامند اين است كه يكي از هواخواهان سرسخت اين مذهب شخصي به نام كيسان بود كه خود را از علاقه مندان علي (ع) معرفي مي كرد و بعضي هم كيسان را از القاب مختاربن ابي عبيده ميدانند و او را از پيروان اين مذهب ذكر كرده اند.







گرچه كيسانيه خود منشعب به شعبي شده اند ولي شعب مشهور آنها عقيده دارند كه محمد حنفيه هم اكنون زنده است و در كوه رضوي در اطراف مدينه در نقطه دورافتاده اي زندگي مي­كند و خداوند آب آشاميدني و عسلهاي كوهي در اختيار او قرار داده است و مهدي منتظر او است.







گفته مي­شود كثير شاعر معروف عرب از پيروان اين فرقه است و هم او است كه در اشعارش مي گويد:











  • الا ان الائمة من قريش ولاة الحق اربعة سواء
    و لايذوق الموت حتي يقود الخيل يقدمها الولاء
    يغيب لايري فيهم زمانا برضوي عنده عسل و ماء!



  • علي والثلاثة من بنيه هم الاسباط ليس بهم خفاء
    يغيب لايري فيهم زمانا برضوي عنده عسل و ماء!
    يغيب لايري فيهم زمانا برضوي عنده عسل و ماء!







شاعر در اين اشعار عدد ائمه را چهار نفر: علي (ع) و سه فرزندش را ذكر مي­كند و سپس به غيبت محمدبن حنفيه در كوه رضوي اشاره مينمايد. امروز اين فرقه كمتر پيروان شناخته شده اي دارد، و غالباً ما نام آنها را در كتب تاريخ اديان مي يابيم. اكنون به اصل سخن بازگرديم:







دعاي ندبه با صراحت تمام مذهب كيسانيه را نفي مي­كند و با عقايد شيعه اثني عشري كاملاً منطبق است زيرا:







1- در سه جمله از دعاي ندبه درباره نسب حضرت مهدي مي­خوانيم و ابن خديجة الغراء و ابن فاطمه الكبري و جدته الصديقة الكبري فاطمة بنت محمد ص يعني او از فرزندان خديجه و فاطمه (ع) است.







در حالي كه محمدبن حنفيه هيچگونه نسبتي با خديجه و نه با حضرت فاطمه دخت پيامبر اسلام ندارد، چه اينكه مادرش خولة حنفية دختر جعفربن قيس بود، نه ارتباطي به خديجه داشت و نه با فاطمه زهراء (ع) با اين حال جاي تعجب است كه كسي براي دعاي ندبه شباهتي به عقايد كيسانيه قائل گردد. اگر فرضاً كلمه رضوي ايجاد شبهه اي كند (كه خواهيم ديد نمي كند) اين سه جمله صريح هرگونه شبهه اي را مي تواند برطرف سازد.







2- در اين دعا بعد از جمله اين ابناء الحسين ميخوانيم صالح بعد صالح و صادق بعد صادق اين السبيل بعدالسبيل، اين الخيرة بعدالخيرة اين الشموس الطالعة؛ اين الاقمار المنيرة، اين الانجم الزاهرة، اين اعلام الدين و قواعدالعلم اين بقية الله: كجا هستند فرزندان امام حسين (ع) صالحي پس از صالح ديگر، و راستگوئي پس از راستگوي ديگر، كجا هست راه بسوي خدا پس از ديگري، انتخاب شده اي (از سوي خدا) پس از ديگري، كجا هستند خورشيدهاي درخشان، و ماههاي تابان و ستارگان فروزان، و پرچمهاي آئين حق و پايه هاي علم و دانش. سپس جمله را بصورت مفرد آورده و مي گويد: كجاست آن كس كه خدا او را ذخيره كرده است...؟







اين جمله هاي مكرر به روشني مي گويد بعد از امام حسين (ع) امامان متعددي بودند كه يكي پس از ديگري براي اصلاح امت و دعوت به سوي خدا و بسط علم و دانش قيام كردند، تا مي رسد به آخرين ذخيره الهي و او را به صورت مفرد بيان كرده است.







با اين حال مي توان شباهتي براي دعاء ندبه با عقايد كيسانيه پيدا كرد؟ آنها كه نه براي فرزندان امام حسين (ع) منصبي قائل هستند و نه غير از محمدبن حنفيه امامان ديگري را به رسميت مي شناسند.







آيا جاي تعجب نيست كه گفته شود پس از ذكر ولايت علي (ع) مطلب بريده شده و امامان وسط ناديده گرفته شده اند و تنها سخن از مهدي بميان آمده و اين مناسب عقيده فرقه كيسانيه است! آيا اين ده جمله پي در پي در باره امامان ديگر بخاطر اينكه اسمشان صريحاً برده نشده- كافي بنظر نمي رسد؟! آيا براي نفي عقايد كيسانيه ده جمله كم است؟!







3- در جمله هاي بنفسي انت من مغيب لم يخل منا بنفسي انت من نازح ما نزح عنا خطاب به ولي عصر (ع) مي گوئيم: جانم بفدايت كه پنهاني ولي از ما خالي نيستي و دوري هستي كه از ما جدا نيستي...







در اين دو جمله مهدي (ع) را در ميان خود و نزديك به خود معرفي مي كنيم و اين خود مي­رساند كه غيبت او به اين معني نيست كه همچون يك موجود نامرئي و در مكان خاصي از چشمها پنهان باشد، بلكه بصورت ناشناس در اجتماعات رفت وآمد دارد و محل ثابتي براي او وجود ندارد.







4- از آنچه در بالا گفتيم روشن شد كه فقرات اين دعا يكي پس از ديگري عقيده فرقه خرافي كيسانيه را نفي مي­كند و با عقيده شيعه اثني عشري كاملاً منطبق است.







تنها چيزي كه باقي مي­ماند وجود كلم رضوي در يكي از جمله هاي اين دعا است، كه نكته آن با مراجعه به مدارك و منابع اسلامي روشن مي­گردد (دقت كنيد).







توضيح اينكه:







ياقوت حموي بغدادي نويسنده معروف در كتاب معجم البلدان در باره رضوي چنين مي نويسد:







رضوي... كوهي است در اطراف مدينه و رضوي (بر وزن رجبي) منسوب به آن را گويند، پيغمبر اكرم (ص) در باره اين كوه فرمود: رضوي كوهي است كه خدا از آن راضي و خشنود است سپس بعد از نام بردن از كوههاي مقدس ديگر در ذيل كلام خود مي گويد:







عرام بن اصبع سلمي گفته است: رضوي كوهي است كه از ينبع يك روز فاصله دارد و در هفت منزلي مدينه است و يكي از كساني كه اين كوه را سير كرده بمن اطلاع داد كه آب فراوان و درختان بسياري دارد، و اين همان كوهي است كه طايفه كيسانيه مي پندارند محمدبن حنفيه در آن اقامت دارد و زنده است.







و اما ذي طوي كه بعد از كوه رضوي در دعاي ندبه آمده يكي از كوههاي اطراف مكه است كه در راه تنعيم قرار دارد و يك فرسخ از مكه فاصله دارد و از آنجا خانه هاي مكه ديده مي شود.







در روايتي از امام باقر (ع) وارد شده: كه حضرت قائم از طريق ذي طوي وارد سرزمين مكه ميشود و نخست با مجاهداني به تعداد مجاهدان بدر (نخستين برخورد اساسي اسلام و كفر) به كنار خانه كعبه مي آيد و پرچم انقلاب و پيروزي را در آنجا برمي افرازد.







از آنچه در بالا ذكر شده، نتيجه مي گيريم كه رضوي از كوههاي مقدس بوده و در روايات پيامبر (ص) آمده است (مقدس بودن يك سرزمين يا يك كوه يا مثلاً حجرالاسود بخاطر جنبه هاي تاريخي و حوادث مهمي است كه در طول تاريخ بشر بر آنها گذشته و مربوط به صحنه هاي فداكاري مردان خدا است كه بخود ديده است).







بنابراين كوه رضوي پيش از آنكه در عقايد كيسانيه نقشي پيدا كند در سخنان پيامبر وارد شده است بلكه شايد انتخاب اين كوه از طرف كيسانيه براي عقايد خود بخاطر همان قداست آن بوده تا رنگ قداست به معتقدات باطل خود بدهند.







با اينحال اگر رضوي در دعاي ندبه آمده، آنرا بايد به ريشه اصلي كه در گفتار پيامبر است برگردانيم نه به عقيده كيسانيه كه جنبه فرعي دارد.







شاهد ديگر اين سخن ذكر كوه ذي طوي كه در نزديكي مكه است مي باشد زيرا ذي طوي به هيچ وجه دخالتي در عقايد كيسانيه ندارد، و از همه گذشته كلمه ام غيرها است (يعني يا غير اينها) كه در دعاي ندبه آمده، و اين خود دليل بر اينست كه حضرت مهدي (ع) برخلاف پندار كيسانيه محل خاصي ندارد و در شهرها و كوهها و نقاط مختلف جهان ممكن است رفت و آمد داشته باشد و همچون جدش پيامبر (ص) كه گاهي در جبل النور و غار حرا و زماني در كنار خانه كعبه و زماني در ميان مردم مكه يا مدينه بود حضرت مهدي (ع) نيز در نقاط مختلفي ممكن است بسر برد و گاهي نيز در ميان ماست.







ما اميدواريم در آينده كساني كه مي­خواهند به اين گونه مسائل خرده گيري كنند براي اثبات حسن نيت خود قبلاً آنرا با جمعي از متخصصان و اهل فن كه عمري در مباحث اسلامي زحمت كشيده اند در ميان بگذارند اگر پاسخي دريافت نكردند كاملاً آزادند آنرا نشر دهند ولي اگر پاسخ آنرا شنيدند افكار عمومي را مشوب نساخته باشند.







ذكر اين نكته نيز لازم است كه اخيراً كتابچه مختصري در باره دعاي ندبه و حمله به سند و متن آن انتشار يافته كه در نوع خود عجيب است نويسنده اين كتابچه ايراداتي با لحني زننده بر دعاي ندبه گرفته است كه هيچكدام آن درست نيست و چون نياز زياد به بحث علمي ندارد يكي دو مورد آنرا بعنوان نمونه مطرح مي كنيم، و وضع بقيه را مي توان از آن بدست آورد.







1- نخستين اشكالي كه بر متن دعا ميگيرد اين است كه چرا راجع به حضرت ابراهيم (ع) در دعا چنين آمده است و سألك لسان صدق في الاخرين فاجبته و جعلت ذلك عليا سپس ايراد كرده كه جمله جعلت ذلك عليا اصلاً تناسبي با جمله قبلي ندارد (مثل اينكه ايرادكننده خيال كرده كلمه عليا را بمعني علي (ع) مي گيريم!)







ولي با مراجعه به قرآن معني دو جمله كاملاً از هر جهت روشن است زيرا قرآن در آيه 84 سوره شعراء از قول ابراهيم نقل مي­كند كه از خداوند تقاضا كرد اجعل لي لسان صدق في الاخرين و در آيه 50 سوره مريم در باره ابراهيم و اسحاق و يعقوب مي­گويد و جعلنا لهم لسان صدق عليا از تركيب اين دو آيه بهم جمله اي كه در متن دعا است اقتباس شده است.







اين اقتباس زيبا از دو آيه قرآن عيبش كجاست؟ آيا سر سوزن اشكالي دارد؟ و معني مجموع دو جمله اين است: ابراهيم از تو خواست كه ايندگان از او به راستي ياد كنند و تو دعاي او را اجابت كردي و آنرا بطور عالي و كامل قرار دادي.







و آخرين اشكال او بر متن دعا اين است كه: جمل ثم جعلت اجر محمد صلواتك عليه و آله مودتهم في كتابك فقلت قل لااسئلكم عليه اجرا الاالمودة في القربي (يعني پاداش محمد (ص) را دوستي خاندانش قرار دادي و در قرآن فرمودي بگو از شما پاداشي جز دوستي آنان نمي خواهم) با آنچه در قرآن آمده كه قل لااسئلكم عليه اجرا (يعني هيچ پاداشي از شما نمي خواهم) تناقض دارد زيرا در يكجا پاداش مي خواهد و در جاي ديگر نمي خواهد.







جالب اينكه پاسخ اين ايراد را خود دعاي ندبه در جمله بعدي با ذكر آيه سومي بوضوح بيان كرده است آنجا كه ميگويد: و قلت ماسئلتكم من اجر فهو لكم (يعني آنچه بعنوان پاداش خواستم نه بسود من بلكه بسود خود شماست)... زيرا مودت اهل بيت (ع) وسيله اي براي اقتباس از علوم و معارف و هدايت آنهاست، بنا بر اين در حقيقت پيغمبر اكرم هيچگونه اجر و پاداشي در برابر رسالت از مردم نخواسته است. و آنچه خواسته سودش بخود مردم بازمي گردد.







خلاصه اينكه متن دعا بسيار عالي و حساب شده و فصيح است، و اينگونه اشكالات از عدم توجه به آن صورت مي گيرد.







در باره سند دعاي ندبه به خواست خدا جداگانه بحث خواهيم نمود.




حتي كشتار پرندگان






پيغمبر اسلام (ص) ميفرمايد:







كسيكه پرنده اي را- بي جهت- به قتل برساند روز رستاخيز در پيشگاه عرش خدا ناله سر ميدهد: خدايا از او بپرس چرا- بيهوده- مرا كشت؟







/ 1