خطبه 054-درباره تاخير جنگ - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 054-درباره تاخير جنگ

اين از جمله كلام اميرالمومنين عليه السلام است كه فرموده: (و قد استبطا اصحابه) در آن حالت كه دير شمرند اصحاب او.

(اذنه لهم) دستور دادن او ايشان را.

(فى القتال بصفين) در كارزار نمودن به موضع صفين.

(اما قولكم) اما از گفتار شما اى اصحاب كه: (اكل ذلك كراهيه الموت) آيا همه اينها از تعلل و تكاسل و منع از قتال به جهت مكروه داشتن مرگ است و فنا.

(فو الله) پس قسم به ذات خدا كه.

(ما ابالى) هيچ باك ندارم كه.

(دخلت الى الموت) داخل شوم به سوى مرگ.

(او خرج الموت الى) يا بيرون آيد مرگ به سوى من.

(و اما قولكم) و اما گفتار شما كه تاخير كارزار و تعلل آن.

(شكا فى اهل الشام) به جهت شك من است در قتال اهل شام.

(فو الله) پس سوگند به خدا.

(ما دفعت الحرب يوما) كه دفع نكردم حرب را يك روز.

(الا و انا) مگر در حالتى كه من.

(اطمع ان تلحق بى طائفه) طمع داشتم كه لاحق شود به من طايفه اى.

(فتهدى بى) پس مهتدى و رستگار شوند به اقتدا كردن ايشان به من.

(و تعشو الى ضوئى) و استدلال كنند و بنگرند به بصر ضعيف به سوى روشنى راه من.

(فهو احب الى) خبر مبتدا محذوف است و در اين تقدير است كه ذلك احب يعنى مر آن بهتر است و محبوبتر به سوى من.

(من ا
ن اقتلها) از آنكه بكشم آن گروه را.

(على ضلالها) بر گمراهى ايشان.

(و ان كانت) و اگر چه هستند آن قوم.

(تبوء باثامها) كه بازمى گردند به گناهان خود در آن جهان.

/ 651