خطبه 078-پاسخ اخترشناس
و از كلام آن بلاغت نظام است.(قال لبعض اصحابه) كه فرموده است آن را از براى بعضى از اصحاب خود.يعنى عفيف بن قيس كه برادر اشعث بود و دعوى علم نجوم ميكرد.(لم عزم على المسير الى الخوارج) در وقتى كه قصد نمود بر رفتن به سوى حرب خارجيان.(فقال له بعض اصحابه) پس گفت مر آن حضرت را بعضى اصحاب او كه آن، عفيف است.(يا اميرالمومنين) اى اميرمومنان و پيشواى متقيان.(ان سرت فى هذا الوقت) اگر سير كنى در اين وقت.(خشيت ان لا تظفر بمرادك) مى ترسم كه فيروزى نيابى به مراد خود.(من طريق علم النجوم) از طريقه و قاعده علم نجوم.يعنى خشيت من از وى علم نجوم است، چه در آن علم، مى يابم كه اين زمان اوضاع فلكى دال است بر ضعف حال مسلمانان و ستاره ايشان در هبوط است.پس به واسطه اين، خوف دارم از عدم ظفر تو.(فقال عليه السلام) پس فرمود كه اى عفيف.(اتزعم انك تهدى) آيا گمان مى برى كه راه مى نمايى.(الى الساعه التى من سار فيها) به ساعتى كه كسى سفر كند در آن.(صرف عنه السوء) بگردد از او بدى.(و تخوف) و مى ترسانى.(من الساعه التى من سار فيها) از ساعتى كه هر كه سير نمايد در آن.(حال به الضر) احاطه كند به او ضرر و نيابد ظفر.(فمن صدقكبهذا) پس هر كه تصديق كند تو را به آن سخنان.(فقد كذب القرآن) پس به تحقيق كه تكذيب نموده است به قرآن.زيرا كه او مصدق قول كسى است كه دعوى علمى مى كند كه در زمان مستقبل واقع خواهد شد در وقت معين، پس او مكذب اين آيه باشد كه و ما تدرى نفس ماذا تكسب غدا يعنى نمى داند هيچ نفسى كه چه خواهد كرد فردا.(و استغنى عن الاستغانه بالله) و بى نياز شده است آن كس از يارى خواستن از خدا.