ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(فى نيل المحبوب) در رسيدن به امر محبوب و يافتن مطلوب.

(و دفع المكروه) و در دفع كردن مكروه و وجدان مرغوب.

(و ينبغى فى قولك) و سزاوار است در گفتار تو.

(للعامل بامرك) مر كسى را كه عمل كننده است به فرموده تو.

(ان يوليك الحمد) آنكه والى گرداند تو را به حمد.

يعنى تو را خداوند حمد داند.

(دون ربه) نه پروردگار خود را.

(لانك بزعمك) زيرا كه تو به گمان خود.

(انت هديته) راه نموده اى او را.

(الى الساعه التى نال فيها النفع) به ساعتى كه رسيده در آن به منفعت.

(و امن الضر) و ايمن گشته از مضرت.

(ثم اقبل على الناس) بعد از آن، آن حضرت توجه نموده بر مردمان.

(فقال) پس فرمود كه (ايها الناس) اى جماعت مردمان.

(اياكم و تعلم النجوم) بر حذر باشيد از آموختن علم نجوم.

(الا م
ا يهتدى به) مگر آنقدر كه مهتدى به باشد.

يعنى آن مقدار كه راه يابيد به آن.

(فى بر او بحر) در بيابان يا در دريا.

چه او- سبحانه- اين مقدار تجويز فرموده است در قرآن كريم خود كه هو الذى جعل النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر و جاى ديگر فرموده كه و ليتعلموا عدد السنين و الحساب بعد از آن، بيان مى فرمايد از براى ايشان علت تحذير از تعلم علم نجوم را و مى گويد كه: (فانها) پس به درستى كه معرفت علم نجوم.

(تدعوا الى الكهانه) داعى است به غيب گويى به واسطه نجوم.

(المنجم كالكاهن) منجم همچو كسى است كه مخبر است از جن، زيرا كه مانند مى گرداند خود را.

او در خبردادن از مستقبل.

(و الكاهن كالساحر) و كاهن همچو سحركننده است.

(و الساحر كالكافر) و سحركننده همچو كافر است.

(و الكافر فى النار) و كافر در آتش دوزخ است، پس منجم در آتش دوزخ باشد.

بدانكه بعضى از نفوس كه قوت دارند بر مطلع شدن از امور مستقبل و بر تصرفات عجيبه و غريبه در اين عالم، اگر كامل و خيرند و مجذوب از جانب الهى به دواعى سلوك به جانب او پس آن نفوس انبياء و اولياء هستند كه صاحب معجزات و كراماتند و اگر ناقص و شريرند و مجذوب نيستند از جانب خدا بلكه طالب غير اين مرتبه اند
و مقصورند بر رذايل اخلاق و خسايس امور همچو تكهن و غيره پس آن نفوس، كهنه و سحره و اهل تنجيم اند.

و فرق ميان منجم و كاهن آن است كه كاهن مخبر مغيبات است از قوت نفسانيه خود به واسطه مصاحبت جن.

به خلاف منجم كه او مخبر است به واسطه تغيرات اوضاع فلك.

و شبهه اى نيست كه فساد اذهان خلقان و اغترار ايشان به كاهن بيشتر است، به سبب زيادتى اعتقاد ايشان به او.

و فرق ميان ساحر و كاهن آن است كه ساحر قوت تاثير دارد در آثارى كه خارج از او است و آن اضرار و نفع خلق است چون تفريق بين الزوجين و غيره.

به خلاف كاهن شر ساحر زياده است از كاهن، زيرا كه فساد اذهان مردمان و زيادتى اعتقاد ايشان به او اكثر است و انفعال ايشان به او از روى خوف و رغبت بيشتر و كافر ممتاز است از ساحر به اكثريت بعد او از رحمت او- سبحانه- فحينئذ ضلال و فساد و اضلال و افساد مشترك باشد ميان اصناف اربعه، الا آن است كه آن، مقول بر تشكيك است در ميان ايشان.

يعنى در بعضى اشد است از بعضى و در برخى اضعف زيرا كه كافر اقوا است از ساحر و ساحر اقوا است از كاهن و كاهن اقوا است از منجم، فلهذا حضرت ولايت پناه صلوات الله عليه، كاهن را اصل گرفت در تشبيه منجم و ساحر را اصل دانسته در
تشبيه كاهن و كافر را اصل دانسته در تشبيه ساحر، و از اين كلام ظاهر شد كه وجه شبه در جميع ايشان ضلالت و اضلال است و چون حال منجم بر اين منوال است از اين جهت آن حضرت از قول عفيف اعراض نموده امر فرمود به اصحاب كه: (سيروا على اسم الله تعالى و عونه) سير كنيد در سفر بر نام خداى تعالى و نصرت و ظفر از او طلبيد.

آورده اند كه آن حضرت در همان ساعت متوجه خوارج شد و بر ايشان مظفر و متصور گشت.

و در (مفتاح المتعبد) مذكور است كه از بعضى از ائمه ما- صلوات الله عليهم- اين دو بيت منقول است كه: توكل على الرحمن ان كنت مومنا يقينا و دعنى عن نحوس الطوالع فان الذى قد قدر الله واقع و ما لم يقدره فليس بواقع يعنى توكل بر خدا و كار خود را به او بازگذار اگر هستى مومن از روى يقين و واگذار مرا از طالعهاى نحس.

يعنى متذكر به ذكر آن مشو پس به تحقيق كه آنچه حق- سبحانه- تقدير كرده است البته واقع مى شود و آنچه تقدير آن نكرده پس واقع نخواهد شد.

/ 651