خطبه 081-در نكوهش دنيا
اين از جمله كلام آن حضرت است كه ايراد نموده.(فى صفه الدنيا) در صفت اين جهان و بى اعتبارى آن.(ما اصف من دار) چه وصف كنم سرائى را.(اولها عناء) كه اول آن- كه زمان مكث است- عنا و رنج است.(و آخرها فناء) و آخر آن فنا و فوت است.(فى حلالها حساب) در حلال دنيا حساب است.يعنى كسى كه متمتع شود از آنچه حلال است از امتعه دنيويه، در آخرت آن را حساب مى بايد داد.(و فى حرامها عقاب) و در حرام دنيا عقاب است.يعنى كسى كه مرتكب حرام شود در دنيا.مال او در يوم يقوم الحساب عقاب است و مرجع او عذاب.(من استغنى فيها فتن) هر كه توانگر شد در او در فتنه افتاد و مبتلا شد به انواع بلايا و كدورات كه از ممر تعلقات دنيا سانح مى گردد.(و من افتقر فيها حزن) و هر كه درويش شد در او اندوهناك شد و غمناك.(و من ساعاها فاتته) و هر كه بشتافت به دار و سعى نمود در تحصيل آن، فوت شد سرمايه آن از او به فوت و موت.(و من قعد عنها و اتته) و هر كه متقاعد شد از آن و طلب حصول آن نكرد، مساعدت نمود و مطاوعت كرد او را.و اين اشارت است به حديث كه: يا دنيا اخدمى من خدمنى و اتبعى من تبعك (و من ابصر بها بصرته) و هر كه گردانيد دنيا را سبب هدايت و محلابصار خود و نگريست با ديده اعتبار خود، ننمود به او راه راست.(و من ابصر اليها اعمته) و هر كه نظر كرد به سوى زر و زيور آن، كور ساخت آرايش دنيا چشم بصيرت او را.(قال السيد رضى الله عنه) سيد رضى الدين رضى الله عنه مى گويد كه: (اذا تامل المتامل) و هر كه نيك نظر كند به ديده بصيرت.(قوله عليه السلام) در قول آن حضرت عليه الصلوه و السلام كه: (و من ابصر بها بصرته وجد) يابد.(تحته) در باطن آن كلام.(من المعنى العجيب و الغرض البعيد) از معنى عجيب و مقصود غريب.(ما لا تبلغ غايته) آن چيزى كه رسيده نمى شود به غايت آن.(و لا يدرك غوره) و دريافته نمى شود نهايت آن.(لا سيما اذا قرن اليه قوله) خصوصا هرگاه قرين شود به آن كلام اين قول آقا كه: (و من ابصر اليها اعنته فانه) پس به درستى كه متامل.(يجد الفرق) مى يابد فرق را.(بين ابصر بها و ابصر اليها) ميان لفظ (ابصر بها) و (ابصر اليها) (واضحا نيرا) فرقى روشن و هويدا.(و عجيبا باهرا) و عجيب و غريب نمايان و پيدا.