ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و مخفى نيست كه لفظ هواجر كه مفعول به است اقامت ظرف است در مقام مظروف و در اين تقدير است كه: الصوم فى الايام الهواجر.

(و ظلف الزهد) و منع كرده ترك دنيا.

(و شهواته) مشتهيات و آرزوهاى او را.

(و اوجف الذكر بلسانه) و سبقت نمود و شتافته ذكر الهى به زبان او.

(و قدم الخوف لامانه) و پيش داشته ترس خدا را از براى امان خود از عقوبت گناه.

(و تنكب المخالج) و به يكسو شده ازانديشه هايى كه بازدارد او را.

(عن وضح السبيل) از راه روشن هدايت ظفر.

(و سلك اقصد المسالك) و سلوك كرده از راههايى كه اولى هستند به قصد كردن.

(الى النهج المطلوب) به سوى راه راستى كه مطلوب است، يعنى راهى كه سلوك كردن در آن زودتر به منهج مطلوب توان رسيد كه آن ثواب مرغوب است.

(و لم تفتله) و بازنداشته او را.

(فاتلات الغرور) بازگرداننده هاى غرور و فريب، يعنى مغفلات دنيويه كه بازدارنده باشند از رسيدن به سر منزل صواب.

(و لم تعم ع
ليه) و پوشيده نشده بر او.

(مشتبهات الامور) شبهه هاى كارها، يعنى جاهل نشده از امر حق به واسطه شبهات (ظافرا بفرحه البشرى) در حالتى كه فيروز است به شادى بشارت دادن فرشتگان او را به بهشت.

كقوله تعالى: بشراكم اليوم جنات تجرى من تحتها الانهار (و راحه النعمى) و آسايش از متاعب دنيويه به نعمتهاى اخرويه.

فى انعم نومه (در آسوده ترين خواب او.

(و امن يومه) و ايمن ترين روز ثواب او.

اطلاق لفظ نوم بر راحت جنت، اطلاق اسم ملزوم است بر لازم او.

(قد عبر معبر العاجله) به تحقيق كه گذشته از گذرگاه دنيا.

(حميدا) در حالتى كه ستوده شده است در افعال و اعمال.

(و قد زاد الاجله) و پيش فرستاده توشه را براى آخرت.

(سعيدا) در حالتى كه شايسته و نيكبخت است.

(و بادر من وجل) و شتافته به عمل نيكو از ترس كردگار.

(و اكمش فى مهل) و سرعت ورزيده به كردار شايسته در زمان مهلت روزگار.

(و رغب فى طلب) و رغبت نموده در طلب رضاى پروردگار.

(و رهب عن هرب) و ترسيده از معاصى از جهت گريختن از خوف الهى.

(و راقب فى يومه) و چشم داشته در روز دنياى خود.

(غده) فرداى آخرت خود را.

(و نظر قدما امامه) و نظر انداخته پيش از رفتن به آخرت در آنچه مى آيد در پيش او از احوال آخرت،
يعنى اصلا التفات نكرده در غير رضاى خدا.

(فكفى بالجنه) پس، بس است بهشت.

(نوالا و ثوابا) از روى ثواب و نعمتها.

(و كفى بالنار) و كافى است آتش دوزخ.

(عقابا و وبالا) از روى عقوبت و شدت مصيبت.

(و كفى بالله) و بس است خدا.

(منتقما و نصيرا) انتقام كشنده طالح و يارى دهنده صالح.

(و كفى بالكتاب) و كافى است كتاب خدا.

(حجيجا و خصيما) حجت آورنده و خصومت كننده.

/ 651