ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(عباد الله اين) اى بندگان خدا كجااند.

(الذين عمروا) آن كسانى كه عمر داده شده بودند.

(فنعموا) پس زيستند به ناز و نعمت.

(و علموا) و آموزانيده شدند.

(ففهموا) پس فهم كردند به فطنه سليمه.

(و اندروا) و مهلت داده شدند.

(فلهوا) پس غفلت ورزيدند و اعراض نمودند از طاعات.

(و سلموا) و سالم گردانيده شدند از آفات.

(فنسوا) پس فراموشى اختيار كردند بر تذكيرات و تنبيهات.

(امهلوا طويلا) مهلت داده شده اند در زمان دراز.

(و منحوا جميلا) و عطا داده شده اند در زمان دراز با برگ و ساز.

(و حذروا اليما) و ترسانيده شده اند به عذاب دردناك.

(و وعدوا جسيما) و وعده داده شده اند به نعمتهاى بزرگ و ايشان به شغل دنيا بازماندند از آن نعمتها.

(احذروا) حذر كنيد و احتراز نماييد اى بندگان خدا.

(الذنوب المورطه) از گناهانى كه اندازنده اند صاحب خود را در هلاكت.

(و العيوب المسخطه) و از عيبهاى خشم آورنده حضرت عزت.

(يا اولى الابصار و الاسماع) اى صاحبان ديده بينا و گوشهاى شنوا.

(و العافيه و المتاع) و اى خداوند عافيت و متاع دنيا.

(هل من مناص) آيا هيچ گريزى هست از امر خداى تعالى؟ (او خلاص) يا هيچ خلاص هست از عقوبت عقبى؟ (او معاذ او ملاذ) يا هيچ پ
ناهى يا گريزگاهى هست؟ (او فرار او محار) يا هيچ فرارگاهى يا جاى بازگشتى؟ (ام لا) يا نيست هيچ مفرى و مناصى و مقرى؟ و اين ظاهر است كه نيست.

(فانى توفكون) پس چگونه بازگردانيده مى شويد از فرمان خدا.

(ام اين تصرفون) يا كجا صرف كرده مى شويد.

(ام بماذا تغترون) يا به چه چيز فريفته مى گرديد.

پس به حكم.

(ففروا الى الله) در پناه حق گريزيد و از امور باطله احتراز نماييد.

(و انما حظ احدكم من الارض) و جز اين نيست كه بهره يكى از شما از ارض.

(ذات الطول و العرض) كه خداوند درازى و پهنايى است.

(قيد قده) مقدار قامت او است.

(منعفرا على خده) در حالتى كه خاك آلوده باشد بر رخسار خود در قبر.

(الان عباد الله) اين هنگام اى بندگان خدا كه زمان حيات است، فرصت غنيمت شمريد و خود را به امر حق تعالى مشغول سازيد و از نهى او دست بازداريد (و الخناق مهمل) و حال آنكه چيزى كه به آن اخذ كرده مى شود اعناق نفوس يعنى موت، واگذاشته شده است و دست از گلوى آن بازداشته شده.

(و الروح مرسل) و روح فرستاده شده است.

يعنى فروگذاشته شده است.

(فى فينه الارشاد) در ساعت رشدها، يعنى در ساعت كسب كردن چيزهايى كه سبب رستگارى و راه راست يافتن است.

و به روايتى ارتياد است به
معنى طلب.

يعنى در ساعت طلب كردن حق.

(و راحه الاجساد) و در راحت بدنها.

(و مهل البقيه) و در مهلت دادن بقيه عمرها.

(و انف المشيه) و در اول زمان اراده و اختيار.

(و انظار التوبه) و در مهلت دادن توبه به عاصى تبه روزگار.

(و انفساح الحوبه) و در گشادگى حاجت.

يعنى در زمان فراخ كه گنجايش آن دارد.

كه مايحتاج خود را حاصل كنند كه آن زاد آخرت است.

(قبل الضنك) پيش از زمان كوتاه.

(و المضيق) و جاى تنگ كه گنجايش نداشته باشد كه در او اعمال آخرت كند.

(و الروع و الزهوق) و قبل از ترس و رفتن جان از بدن.

(و قبل قدوم الغائب المنتظر) و پيش از آمدن غايب انتظار كرده شده يعنى موت (و اخذه العزيز المتقدر) و پيش از گرفتن خداى غالب و توانا او را در سلسله عقوبت (و فى الخبر) و در خبر وارد شده.

(انه عليه السلام لما خطب بهذه الخطبه) آنكه آن حضرت چون خواند اين خطبه را بر مردمان و جواهر موعظه بر سر مستمعان افشاند.

(اقشعرت لها الجلود) به لرزه درآمدند از جهت آن پوستها و از جهت ترس، راست ايستادند موى ها.

(و بكت العيون) و به گريه درآمدند چشمها.

(و رجفت القلوب) و متحرك و مضطرب شدند دلها.

/ 651