بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در اين فصل خبر ميدهد از آنچه واقع شد بعد از زوال دولت و شوكت بنى اميه و مى گويد كه در ازمنه آتيه، دولت ايشان به نهايت رسد.(حتى يظن الظان) تا به مرتبه اى كه گمان برد گمان برنده.(ان الدنيا معقوله على بنى اميه) كه دنيا محبوس است و مربوط بر بنى اميه دائما.(تمنحهم درها) مى دهد به ايشان خير خود را در همه حال.(و توردهم صفوها) و فرومى آورد آنها را بر آب صافى و زلال خود.(و لا يرفع عن هذه الامه) و برداشته نمى شود از اين امت.(سوطها) تازيانه دنيا.(و لا سيفها) و نه شمشير دنيا.مراد عذاب نمودن و قتل كردن ايشان است مردمان را در اين سرا.(و كذب الظان لذلك) و دروغ گفت گمان برنده آن.يعنى ظن آن به دوام دولت و سلطنت ايشان غيرواقع است.(بل هى مجه) بلكه آن دولت ايشان مثل مكيدن و بدر انداختن آب است يك بار از دهان.(من لذيد العيش يتطعمونها) از سر لذت زندگانى بچشند اين جهان را.(برهه) در اندكى از زمان.(ثم يلفظونها جمله) پس بيندازند آن را چون بيرون انداختن لقمه از دهان.