خطبه 092-خبر از فتنه
در اين خطبه اشارت مى فرمايد به فتنه اهل بصره و صفين و غير آن و مى گويد كه: (اما بعد) اما پس از حمد و ثناى الهى و سلام و صلوات بر حضرت رسالت پناهى عليه صلوات ما لا تناهى (ايها الناس) اى گروه مردمان (فانا فقات عين الفتنه) پس به درستى كه من بركندم چشم فتنه را كه آن فتنه اهل بصره است و غير آن از صفين و نهروان (و لم يكن ليجترى عليها احد غيرى) و نبود كه جرات كند بر دفع آن فتنه، غير از من، چه شما علم نداشتيد بر جواز قتال مسلمانان چون خروج كنند بر امام زمان، و عالم نبوديد به آنكه جايز است بسى زنان و اطفال آن ياغيان و قسمت اموال ايشان يا نه.پس من متصدى دفع آن فتنه شدم.(بعد ان ماج غيهبها) بعد از آنكه مضطرب شد تاريكى آن فتنه- كه شبهات بود- در اذهان مردمان (و اشتد كلبها) و سخت شد شره و بدخويى فتنه در ميان اهل زمان و چونكه من عالمم به جميع احكام اسلام و واقفم به همه مسائل شريعت سيد انام عليه الصلوه و السلام (فاسئلونى) پس بپرسيد از من مشكلات و قضايا را (قبل ان تفقدونى) پيش از آنكه نيابيد مرا (فو الذى نفسى بيده) پس به حق آن خداوندى كه نفس من به يد قدرت او است (لا تسئلوننى عن شى ء) نپرسيد مرا از چيزى (فيما بينكم و بين الساعه) در آنچه ميان شما است و ميان قيامت (و لا عن فئه تهدى مائه) و نه از گروهى كه راه نمايد صد كس را (و تضل مائه) و جماعتى كه گمراه سازند صد كس ديگر را مراد كثرت است نه عدد معين (الا انباتكم) مگر كه خبر دهم شما را (بناعقها) به خواننده آن (و قائدها) و كشنده آن (و سائقها) و راننده آن (و مناخ ركابها) و محل فرود آمدن شتران بارگير ايشان (و محط رحالها) و جاى فروگرفتن بارهاى ايشان (و من يقتل من اهلها) و آنكه كشته مى شود از اهل ايشان (قتلا) كشته شدنى (و من يموت منهم موتا) و آنكه مى ميرد از ايشان، مردنى يعنى دانايم به گروه راه يافته و گمراه و به آنكه هادى و مضل ايشان است.استعاره فرمود اوصاف و لواحق شتر را كه آن: ناعق است و قديد و سايق و مناخ و ركاب و حال از براى گروه راه يافته و گمراه، به اعتبار انقياد و اجتماع ايشان مر خواننده و گشنده خود را.(و لو فقد تمونى) و اگر نيابيد مرا (و قد نزلت بكم كرائه الامور) و فرود آيد به شما امور كريهه و ناخوشاينده (و حوازب الخطوب) و كارهاى عظيمه مهمه (لاطرق) هرآينه سر در پيش افكنند (كثير من السائلين) بسيارى از سائلان (و فشل كثير من المسوولين) و بددل شوند و جرات نكنند بسيار
ى از پرسيده شدگان، كه حل آن امور مغلقه مشكله كنند (و ذلك) و آن اطراق سائلين و فشل مسوولين (اذا قلصت حربكم) وقتى است كه به هم نشيند و درهم كشيده شود حرب شما (و شمرت عن ساق) و بگيرد به خود جامه خود را از ساق، يعنى مهيا شود در سرعت آمدن و مجد شود در فروآمدن (و كانت الدنيا عليكم ضيقا) و باشد دنيا بر شما تنگ به واسطه شدت فتنه (تستطيلون) در حالتى كه دراز شويد و بسيار مكث نماييد (ايام البلاء عليكم) در روزهاى بلا كه واقع شده باشد بر شما (حتى يفتح الله) تا آنكه فتح كند خداى تعالى (لبقيه الابرار منكم) از براى بقيه نيكوكاران از شما و نگه دارد دين و اعمار ايشان را از شر بنى اميه به سبب هلاكت و زوال آن گروه باغيه طاغيه
(ان الفتن اذا اقبلت) به درستى كه فتنه ها چون روآورند به مردمان (شبهت) مانند سازند شبهه ها را به حق در اذهان (و اذا ادبرت) و چون پشت كنند بر ايشان (نبهت) بى آگاهنند ايشان را از فتنه خودشان (ينكرون) شناخته نمى شوند آن فتنه ها (مقبلات) در حالتى كه پيش آينده اند و روآورنده (و يعرفن) و شناخته مى شوند (مدبرات) در حينى كه پشت كننده اند يعنى شناخته نمى شوند در مبدا حال به جهت شبهه، و چون پشت كنند معلوم شد كه ايشان از حق بركنارند و خوانندگان ايشان، خواننده ضلالند.