خطبه 095-وصف خدا و رسول - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 095-وصف خدا و رسول

و از جمله خطبه هاى ديگر است كه ايراد نموده در ذكر صفات كمال ذوالجلال (الحمد لله الاول) شكر و ستايش مر معبودى را سزا است كه اول بى بدايت است.

(فلا شى ء قبله) پس نيست هيچ چيز پيش از او (و الاخر) و آخر بينهايت است (فلا شى ء بعده) پس هيچ چيزى نيست بعد از او (و الظاهر) و پيدا است.

يعنى عالى و غالب است (فلا شى ء فوقه) نيست چيزى بالاى او در ظهور و علو (و الباطن) و پنهان است.

يعنى عالم است به خفيات علوم و به اين اعتبار عقرب اشياء است به خفيات (فلا شى ء دونه) پس چيزى نيست كه نزديكترباشد از او به اشياء.

و بعضى از اين خطبه (فى ذكر الرسول صلى الله عليه و آله و سلم در ذكر نعت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد (مستقره خير مستقر) قرارگاه او كه مكه باركه است بهترين قرارگاه است زيرا كه ام قرى است و محل بيت الله الحرام (و منبته) و موضع روييدن او يعنى مدينه طيبه كه مدفن او است (اشرف منبت) شريفترين منبت است.

و اين هر دو موضع (فى معادن الكرامه) در معدنهاى كرامت و بزرگواريند زيرا كه محل عبادتند (و مماهد السلامه) و مواضع گسترانيدن امنيت و سلامتى از عقوبت (قد صرفت نحوه) به تحقيق كه گردانيده شده است به جانب او (افئده الابرار) دلهاى نيكوكاران (و ثنيت اليه) و ميل داده شد به سوى او (ازمه الابصار) مهارهاى بصرهاى اهل بصيرت.

يعنى حق سبحانه به الطاف عميم و عنايات بى غايت خود دلهاى ابرار و ازمه ابصار را به جانب آن حضرت گردانيده است.

(دفن الله به) دفن كرد و برطرف ساخت خداى تعالى به وجود شريف وى (الضغاين) كينه هاى ديرينه را (و اطفا به) و فرومى رانيد به سبب ذات لطيف وى (النوائر) آتشهاى عداوت در سينه هاى پركينه را (الف به الوانا) و الفت داد به واسطه او ميان برادران اهل ايمان را (و فرق به اقرانا) و پراكنده ساخت
به واسطه وى همسران مشركان را (اعز به الذله) و عزيز گردانيد به عزت او، خوارى دين و اسلام را (و اذل به العزه) و خوار گردانيد به علو او عزت كافران را (كلامه بيان) كلام او بيان شرايع است و احكام (و صمته لسان) و خاموشى او زبانى است دال بر مباحات انام.

چه سكوت آن حضرت در بعضى مواقع همچو نص است، زيرا كه اگر مشاهده مى فرمود امرى را و انكار نمى نمود، دال بود بر حقيقت آن.

/ 651