خطبه 097-در ستم بنى اميه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 097-در ستم بنى اميه

در اين كلام اشارت مى فرمايد به افعال قبيحه بنى اميه و افراط ظلم آن گروه باغيه و مى گويد كه: (و الله لا يزالون) به خدا سوگند كه هميشه باشند بنى اميه، ستمكاران (حتى لا يدعوا لله) تا آنكه نگذارند از براى كردگار (محرما) حرام كرده را (الا استحلوه) مگر كه حلال شمرند آن را (و لا عقد) و ترك نكند عقدى از عقود دينى را (الا حلوه) مگر آنكه آن را بگشايند به انگشت جور و جفا (حتى لا يبقى) تا آنكه باقى نماند (بيت مدر) خانه اى از كلوخ (و لا وبر) و نه خيمه اى از پشم (الا دخله ظلمهم) مگر درآيد در او ظلم و ستم ايشان، يعنى ظلم ايشان به جميع شهرها و باديه ها برسد (و نزل به عيثهم) و فرود آيد بدان افساد ايشان (و نبا به) و مضطرب و متزلزل مى سازد آن را (سوء رعيهم) بدى رعايت ايشان (و حتى يقول الباكيان) و تا آنكه برخيزند دو شخص گريه كننده (يبكيان) كه گريه و زارى نمايند (باك يبكى لدينه) يك گريه كننده كه گريه مى كند از براى دين خود، يعنى از جهت خوف فناى دين خود (و باك) و گريه كننده ديگر (يبكى لدنياه) گريه كند از براى دنياى خود، يعنى از جهت بيرون رفتن اسباب دنيا از دست او.

(و حتى يكون) و تا آنكه باشد (نصره احدكم) يارى دادن يك
ى از شما (من احدهم) از براى يكى از ايشان (كنصره العبد) همچو يارى كردن بنده (من سيده) از براى مولاى خود.

به اين وجه كه (اذا شهد) هرگاه كه حاضر باشد نزد خواجه خود (اطاعه) فرمان برد او را (اذا غاب) و هنگامى كه غايب گردد از او (اغتابه) غيبت نمايد او را (و حتى يكون) و تا آنكه باشد (اعظمكم فيها) بزرگترين شما در فتنه ايشان (عناء) از روى كنايت و برائت (احسنكم بالله) نيكوترين شما به خدا (ظنا) از روى گمان.

و نيكوئى گمان به خدا موجب دورى است از ستمكاران (فان اتاكم الله بعافيه) پس اگر بياورد خداى تعالى عافيت و رستگارى را (فاقبلوا) پس قبول نماييد (و ان ابتليتم) و اگر مبتلا شويد (فاصبروا) پس صبر و شكيبايى پيش آريد (فان العاقبه للمتقين) پس به درستى كه عاقبت كار، متقيان و پرهيزكاران را است در دنيا و آخرت.

ز ابر خذلان زمهرير قهر چون ريزان شود هر كه دارد برد تقوا جان ز دست برد برد

/ 651