ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و مقتضى عدل او- سبحانه- آن است كه تقسيم كند از براى اشرف نفوس كمالات اعلا مراتب را نزد خود.

(و اجزه) و پاداش ده او را (مضعفات الخير) به زيادتى هاى بهتر و خوبتر (من فضلك) از فضل شامل خودت (اللهم اعل) بار خدايا بلند گردان (على بناء البانين) بر بناى بناكنندگان (بنائه) بناى او را كه آن قواعد اسلام است و اركان ايمان، يعنى غالب گردان دين او را بر ساير اديان (و اكرم لديك) و گرامى دار نزد خودت (نزله) ماحضر مهمانى او را (و شرف عندك) و بلند گردان در حضرت خودت (منزلته) منزل جاودان او را (و اته الوسيله) و بده او را استعداد تمام از براى كمال مرتبه او يا درجه عاليه از درجات جنان.

(و اعطه الثناء و الفضيله) و عطا كن او را رفعت و افزونى هر دو جهان (و احشرنا فى زمرته) و حشر كن ما را در ميان گروه او از مومنان و صالحان (غير خزايا) در حالتى كه رسوا و خوار نباشيم نزد خلقان (و لا نادمين) و نه پشيمان (و لا ناكبين) و نه از راه راست گروندگان (و لا ناكثين) و نه شكنندگان عهد و پيمان (و لا ضالين) و نه گمراهان (و لا مضلين) و نه گمراه كنندگان (و ل
ا مفتونين) و نه در فتنه افتادگان سيد رضى الدين رضى الله عنه فرموده كه: (و قد مضى هذا الكلام) و به تحقيق كه گذشت اين كلام (فيما تقدم) در آن خطبه اى كه از پيش رفت (الا اننا كررناه) الا آن است كه ما مكرر گردانيديم آن را (هيهنا) در اين مقام (لما فى الروايتين من الاختلاف) از جهت آنچه در اين هر دو روايت است از اختلاف الفاظ عبارات
و بعضى ديگر از خطبه مف كوره (فى خطاب اصحابه) در خطاب آن حضرت است به اصحاب خود (و قد بلغتم) و به تحقيق كه رسيديد شما (من كرامه الله لكم) از نوازش حضرت عزت مر شما را، كه آن عطاء ايمان است به شما (منزله تكرم بها امائكم) به منزلتى كه گرامى مى دارند به سبب آن، منزلت پرستاران شما را (و توصل بها جيرانكم) و پيوند مى كنند به سبب آن به همسايگان شما (و يعظمكم) و تعظيم مى كنند شما را (من لا فضل لكم عليه) كسى كه هيچ فضيلتى مر شما را بر او به حسب حسب و نسب (و لا يد لكم عنده) و هيچ نعمتى و حقى نيست مر شما را نزد او (و يهابكم) و مى رسيد از شما (من لا يخاف لكم) كسى كه نمى ترسد از شما (سطوه) از روى گرفتن به قهر و غلبه (و لا لكم عليه امره) و نه مر شما را هست بر او امارت و حكومت (و قد ترون) و به تحقيق كه مى بينيد شما (عهود الله) عهدهاى خداى تعالى را (منفوضه) شكسته و از هم گسسته (فلا تغضبون) پس در غضب نمى شويد و روى به خشم نمى آوريد.

(و انتم لنقض ذمم آبائكم) و حال آنكه شما از براى شكستن عهدهاى پدران خود (تانفون) ننگ مى داريد، پس لازم است بر شما به طريق اولى ننگ داشتن از نقض عهد خدا.

(و كانت امور الله) و بود امرهاى
خداى تعالى (عليكم ترد) كه بر شما ورود مى يافت (و عنكم تصدر) و از شما پرتو صدور بر آن مى تافت (و اليكم ترجع) و به سوى شما راجع مى شد، يعنى حل و عقد مسائل اسلام در دست شما بود به جهت آنكه مهاجر و انصار بوديد.

(فمكنتم الظلمه) پس جاى داديد ستمكاران، يعنى بنى اميه را (من منزلتكم) محل نزول خود، يعنى جاى خود را به ايشان داديد (و القيتم اليهم) و بيت كنديد به سوى ايشان (ازمتكم) مهارهاى خود را و مطيع و منقاد ايشان شديد (و اسلمتم امور الله فى ايديهم) و سپرديد كارهاى خدا را در دستهاى ايشان و همه امور شريعت را به ايشان تفويض كرديد.

(يعملون بالشبهات) عمل مى كنند به شبهه هاى باطله.

(و يسيرون فى الشهوات) و مى روند در شهوتهاى نفسانيه.

(و ايم الله) و به خدا سوگند (لو فرقوكم) اگر پراكنده كنند شما را (تحت كل كوكب) در زير هر اخترى.

يعنى: اگر شما را در اطراف و اكناف عالم پراكنده سازند (لجمعكم الله) هرآينه جمع كند شما را خداى تعالى (لشر يوم لهم) از براى بدى روزى از براى ايشان.

اين كلام وعيد بنى اميه است با وعد اصحاب و ذريات ايشان به غالب شدن بر بنى اميه نزد انتهاى دولت باغيه آن گروه.

/ 651